جوان آنلاین: کاری دو سر برد است؛ هم به نفع محیط زیست تمام میشود و هم نیاز به سوختهای فسیلی را کم میکند. نیروگاههای زیستتوده، تأسیساتی هستند که از مواد زیستی (یا همان زیستتوده) برای تولید انرژی استفاده میکنند؛ موادی که میتواند شامل بقایای گیاهی، فضولات دامی، پسماندهای کشاورزی و سایر مواد آلی باشد. این یعنی استفاده از تهدید به عنوان فرصت، یعنی به جای آنکه مواد دورریختنی وارد محیط زیست شوند و آلودگی به بار بیاورند، میتوانند به نیروگاه زیستتوده بروند و انرژی برق تولید کنند؛ کاری که امروز در دنیا انجام میشود و بسیاری از کشورها بیشترین بهره را از این نیروگاههای تجدیدپذیر میبرند، برای مثال، آلمان از پیشگامان استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر است و نیروگاههای زیستتوده در این کشور به طور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد یا سوئد که به دلیل سیاستهای قوی در زمینه انرژی پایدار، بهرهبرداری زیادی از زیستتوده میکند. اما ما چه میزان تأسیس و توسعه نیروگاه زیستتوده را مورد توجه قرار داده و از چه ظرفیتی از آن در کشور استفاده کردهایم. در این رابطه «جوان» با حلیا ساداتحسینیشکرابی، مدیر کل توسعه نیروگاه زیستتوده سازمان انرژیهای تجدیدپذیر (ساتبا)گفتگو کرده است.
تعریف شما از نیروگاه زیستتوده به طور خلاصه و ساده چیست؟ در حال حاضر چند نیروگاه زیستتوده در کشور فعال است؟
نیروگاه زیستتوده به عنوان یکی از نیروگاههای تجدیدپذیر به حساب میآید، چراکه ماهیتاً انرژی را از مواد زیستی و آلی که قابل تجدید هم است به دست میآورد. در حال حاضر پنج نیروگاه زیستتوده در کشور وجود دارد که با دو منبع زیستی «پسماند عادی شهری» و «لجن فاضلاب در تصفیهخانهها» فعالیت میکنند که سهم این نیروگاهها از کل برق تولیدی ایران تقریباً ۲۲ مگاوات است.
آمارها حاکی است روزانه بیش از ۵۸هزارتن پسماند عادی در کشور تولید میشود که از این مقدار ۴۸هزار تن مربوط به پسماندهای شهری و ۱۰هزار تن پسماندهای روستایی است. چنین حجم وسیعی از پسماند را که تهدید به حساب میآید، میتوان به فرصتی مغتنم برای تولید برق تبدیل کرد. چقدر ظرفیت این کار وجود دارد؟
بله همینطور است. پسماند به عنوان یکی از آلایندههای محیط زیست، بسیاری از منابع طبیعی ما را مورد تهدید قرار میدهد، شیرابه آن، خاک و آب را تحت تأثیر قرار میدهد و آلوده میکند و حتی گاز متانی که از پسماند استحصال میشود، میتواند در آلودگی هوا و پدیده گرمایش جهانی و گازهای گلخانهای ایجاد چالش کند، به همین دلیل نیاز داریم این تهدید و چالش را به یک فرصت تبدیل کنیم که این فرصت، تولید برق است. آنچه برایمان مهم است استفاده از پسماندهای ریجکتی است که آنها را تبدیل به انرژی کنیم. منظور زبالهای است که دیگر قابلیت استفاده مجدد ندارد و غالباً هم مشمول پلاستیکها میشود که در طبیعت بیش از ۴۰۰سال طول میکشد تجزیه شود و چالشهای محیط زیستی بسیاری ایجاد میکند، هرچند برخی دیگر از زبالهها، چون شیشه، آهن و لاستیک هم کارایی خاصی ندارد و میتواند در تولید انرژی مورد استفاده قرار بگیرد. ظرفیت سنجیای که ما در سطح کلان کشور انجام دادیم، مجموعاً ۵۵۰مگاوات ظرفیت است. ۲۵۰مگاوات زباله سوزها، ۲۰۰مگاوات هاضم بیهوازی (انرژی حاصل از تجزیه مواد آلی از سوی میکروبها بدون حضور اکسیژن)، ۱۰۰مگاوات نیروگاه لندفیل (انرژی حاصل از محل دفن زباله یا پسماند) قابلیت استحصال برق داریم که در حال حاضر ۲۰۰مگاوات از آن را در دستور کار قرار دادهایم.
تفاوت نیروگاههای زیستتوده با سایر نیروگاههای تجدیدپذیر را در چه میدانید؟
نیروگاههای زیستتوده نسبت به سایر نیروگاههای تجدیدپذیر یک تفاوت ارزشمند دارند، اینکه منبع اولیهشان در طول ۲۴ساعت در دسترس است، اما منابع دیگری، چون تابش خورشید و وزش باد تنها در زمانهای خاصی است و ۲۴ ساعته نمیتواند کار کند، به همین دلیل ما به طور نرم، ماهیت در دسترس بودن نیروگاههای زیستتوده را ۸هزار ساعت در سال میدانیم و میگوییم ۶/۳ برابر نیروگاه خورشیدی میتوان از آن انرژی دریافت کرد.
بدون شک این منبع انرژی ۲۴ ساعته چالشهایی هم دارد، اینطور نیست؟
نیروگاههای زیستتوده در مقایسه با احداث سایر نیروگاههای انرژیهای تجدیدپذیر نیاز به سرمایه اولیه بسیار بالاتری دارند و این مهمترین چالش برای ما به حساب میآید، البته باید به این نکته مهم نیز توجه شود که هزینه تأسیس نیروگاه زیستتوده در کنار هزینههایی که ما در محیط زیست بابت آلایندگی پسماندها و تهدید سلامت شهروندان متقبل میشویم، بسیار ناچیز است، بنابراین باید همه تلاشهایمان را در جهت راهاندازی این نیروگاهها به کار ببریم. ما باید منابع مالی برای تأسیس نیروگاههای زیستتوده را تسهیل و تسریع کنیم و از هیچ کاری در این زمینه دریغ نکنیم. یکی دیگر از موانعی که ما داریم نبود تکنولوژی داخلی بهروز در این حوزه است، یعنی ما خیلی به ندرت تکنولوژیهای داخلی داریم که در مقیاسهای بزرگ و غیرپایلوتی از آنها استفاده کنیم، خصوصاً در زمینه نیروگاههای زبالهسوزها. همین موضوع هم باعث شده است رقم ابتدایی سرمایهگذاری بالا برود، بنابراین ضروری است حوزههای متولی مثل معاونت فناوری ریاست جمهوری، شرکتهای دانشبنیان و سایر متولیان در انتقال دانش و بومیسازی این موضوع به این موضوع ورود کنند و به کمک ما بیایند. در قدم بعدی بسیار مهم است که سازمان دهیاری و شهرداریهای کشور به این موضوع اهتمام ویژهای داشته باشند. نباید احداث نیروگاههای زیستتوده تنها بر گردن وزارت نیرو بیفتد. حتماً نیاز داریم جذابیتهایی از سوی شهرداریها برای بحث جذب سرمایهگذار و کمک به کاهش هزینه سرمایهگذاری اولیه ایجاد شود. امیدوارم وزارت کشور نیز به این موضوع ورود کند تا بتوانیم در کنار هم این شرایط ناترازیها و نیاز به انرژی را حل و فصل کنیم. در خیلی از استانها به دلیل میزان تابش یا شرایط دیگر، شاید نتوانیم نیروگاه خورشیدی داشته باشیم، پس میتوانیم از نیروگاه زیستتوده بهره بگیریم.
آیا نمیتوان از تجارب کشورهای پیشرو در این زمینه استفاده کرد؟
عمده کشورها به استفاده از نیروگاه زیستتوده اهمیت زیادی میدهند و کمتر کشوری وجود دارد که به صورت جزئی در این حوزه ورود کرده باشد. معمولاً یکی از انواع نیروگاههای زیستتوده بسته به آنالیز پسماند مورد استفاده قرار میگیرد، مثلاً کشورهای ژاپن و چین بیشتر سمت زبالهسوز حرکت کردهاند، اما اروپا نیروگاه هاضم بیهوازی را بیشتر از انواع دیگر مورد استفاده قرار داده است. در امریکایشمالی نیز بیشتر موضوع لندفیل مورد توجه است. حتماً کشور ما نیز میتواند در این حوزه، گامهای مثبتی بردارد و از این ظرفیت به بهترین شکل ممکن استفاده کند. به نظر من نسخهای مثل ژاپن میتواند در کلانشهرهای ما نسخه موفقی باشد. آنها تفکیک زباله را به صورت میسوزد و نمیسوزد تقسیم میکنند و جزو سردمداران استفاده از نیروگاه زبالهسوز هستند که این هم میتواند نقشه راهی برای کشور ما در این حوزه باشد، البته در طرح جامعه مدیریت پسماندی که از سوی سازمان شهرداریها و دهیارها ذیل وزارت کشور ابلاغ شده، برای کشور ۱۵نیروگاه زبالهسوز، ۳۰ هاضم بیهوازی و هفت لندفیل در نظر گرفته شده است و باید زمینه برای تأسیس این نیروگاهها تسریع و تسهیل شود.
نقش شهرداریها در این زمینه چیست و آیا تاکنون ارتباطی میان نیروگاههای زیستتوده ساتبا با شهرداریها برقرار شده است؟
ما با شهرداریها همکاری بسیار نزدیکی داریم و این الزام است چراکه منبع تولید این انرژی که همان پسماند است، صاحب و مالکش شهرداریها هستند، طبق قانون مدیریت پسماند، میطلبد که این ارتباط وجود داشته باشد. خب ما با کمک شهرداری چند کلانشهر توانستیم به سمت عقد قرارداد پیش برویم. همچنین شهرهای شمالی به دلیل اولویتی که در میزان تأثیرپذیری از آلودگی پسماند دارند، در اولویت کارمان هستند، اما آنچه ما از شهرداریها انتظار داریم، ایجاد جذابیت برای جذب سرمایهگذار است. به هر حال چالش پسماند چالش شهرداریها نیز است و بیتوجهی به آن گریبان شهر و شهروندان و به طور کلی کشور را میگیرد. اگر بتوانیم همراهی و همکاری تفکری و اقدامی از سوی شهرداریها داشته باشیم، بهتر میتوانیم نسبت به این موضوع عمل کنیم
و صحبت پایانی؟
ورود به تأسیس و توسعه نیروگاههای زیستتوده امری اجتنابناپذیر است، چراکه نسخه مدیریت پسماند زمانی تکمیل میشود که یکی از این نیروگاهها مورد استفاده قرار بگیرد تا هم عایدی مالی داشته باشد و هم برق تولید کند. امید داریم روزی این نیروگاهها به قدری در سطح کشور توسعه پیدا کند که تمام چالشهای محیط زیست که واقعاً برای سازمان ما هم بسیار حائز اهمیت است، حل شود و دیگر شاهد ورود هیچ آلایندگیای از طریق پسماند به منابع طبیعی کشور نباشیم.