بهترین اتفاق در روز دانشجو شنیدن صحبتهای وزیری است که واقعیتها را کتمان نمیکند؛ واقعیتهایی که اگر چه بسیار تلخ و دردناک است، اما اعتراف به آن گامی رو به جلوست؛ چراکه میتواند نوید اتفاقات خوش در آینده باشد. بدون شک برای حل مشکل باید آن را پذیرفت و زمانی که دکتر حسین سیمایی صراف، وزیر علوم تحقیقات و فناوری صراحتاً میگوید: «فضای دانشگاه را فضای مطلوب و قابلقبول ارزیابی نمیکنم، از بابت امید، نشاط و اعتماد، دانشجو الان در وضعیت روحی خوبی به سر نمیبرد و احساس میکند اثرگذاری وی کم است و درباره آینده شغلی خود نگران هستند.» یعنی اشراف کاملی به مشکلات موجود دارد. حتی اگر تا به امروز نتوانسته باشد راهحل قابلتوجهی برای حل این مشکلات ارائه دهد.
شنیدن حرفهای تلخ وزیر از این جهت خوشحالکننده است که او برخلاف بسیاری از مسئولان منکر مشکلات موجود نشده آن هم درست در روزی که (روز دانشجو) عمدتاً شاهد سخنرانیهای غرا و شعارگونه هستیم.
او ابایی ندارد که بگوید مراودات بینالمللی کم است و دانشجویان خشنود نیستند که در صورت تداوم برای توسعه کشور این وضعیت خطرناک است. صحبتهای وزیر علوم نشان میدهد که او به درستی اتفاقات ناگواری را که میتواند برای فردای مملکت، خطرناک باشد درک کردهاست،، اما به همان اندازه امیدوار است اتفاقات جدید بتواند رویه موجود را تغییر دهد: «احساسم این است که به خاطر رویکرد تازه کشور و انتخابات ریاست جمهوری یک امید نسبی ایجاد شده ما نیز سعی کردیم اعتمادسازی کنیم و به قشری که حالت یأس و ناامیدی دارند، توجه کنیم، من این ایام با تشکلها نشست داشتهام که آخرین آن همین دیروز بود که با انجمنهای علمی جلسه داشتم که کمتر به آنها توجه شدهاست.»
مهاجرت یکی از مهمترین معضلات کشور و جامعه دانشجویی (اساتید و دانشجویان) است؛ مسئلهای که در واقع یک معضل اجتماعی است و البته معادله چند مجهولی که برای حل و فصل آن باید دست به دست هم داد. همانطور که سیمایی صراف نیز صراحتاً به آن اشاره دارد: «موضوع مهاجرت یک موضوع تکعاملی نیست، عامل آن را فقط معیشت و اقتصاد نیست و یک آسیب اجتماعی و معضل جهانی است. مهاجرت ناشی از روند جهانی شدن است این روند باعثشده جابهجا شدن راحت شود که برای این نوع مهاجرت نمیشود کاری انجام داد، اما نوعی از مهاجرتها به دلایل اقتصادی، فرهنگی، مسکن و معیشت است؛ به عنوان مثال یک استادیار پایه یک ۲۱ الی ۲۲ میلیون تومان حقوق دریافت میکند، یک استاد تمام بعد از ۴۰ سال خدمت حدود هزار دلار میگیرد، وقتی دانشجوی این استاد آن طرف آب میرود تا ۸ هزار دلار حقوق میگیرد، اینجا با فرار کردن مواجه میشویم که ناخواسته است. باید ببینم چه چیزی باعث فرار شدهاست که از آن جلوگیری کنیم.»
پرداختن به این مسائل در روز دانشجو که شاید عدهای تصور میکنند تنها کاری که در این روز باید انجام داد، تکریم ظاهری و نمایشی از دانشجویان است، نشان میدهد وزیر علوم قصد انجام کارهای متفاوت را دارد؛ کارهایی که شاید بتواند تا حد زیادی علاوه بر بازگرداندن امید به جامعه دانشجویی، فکر مهاجرت را نیز از سر آنها بیرون کند: «باید به دانشجویان تحصیلات تکمیلی کمک هزینه بدهیم. خوابگاه متأهلی ایجاد کنیم، به جد پیگیریم که ۳۰ هزار خوابگاه در طول چهار سال احداث کنیم و پیگیر مسکن اساتید نیز هستیم. در این سه ماه یکی از دغدغههای من مسکن اساتید بود، برای آن مشاوره خاص گذاشتم، به شدت کار میکنیم.»
واقعیت این است که بسیاری مانند وزیر علوم از زیر و بم این مشکلات اطلاع کامل دارند، اما یا حاضر به پذیرفتن آن نیستند یا راهکاری برای ارائه ندارند. شاید به همین دلیل است که ترجیح میدهند صورت مسئله را پاک کنند و خودشان را به این راه و آن راه بزنند یا حتی توپ را به زمین دیگران بیندازند و این میتواند اصلیترین دلیلی باشد که سیمایی صراف میگوید عالمان زیادی سرکارند، اما کشور عالمانه اداره نمیشود: «قشر استاد و دانشجو تعجب میکنند از برخی تصمیمات، ما با تورم تصمیمات غیرعلمی مواجه هستیم. خود من با معما مواجه هستم، رابطه ارگانیک بین نهاد علم و تصمیمگیری قطع است و دانشگاه آمادگی کامل دارد که اتاق فکر دولت باشد.»