جوان آنلاین: محمدمهدی اسلامی، معاون پژوهشی سابق مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به روایت چگونگی نگارش کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» پرداخته است.
تازه چند ماهی بود که در مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مشغول به فعالیت شده بودم که رهبر معظم انقلاب در دیدار خود با دانشآموزان از اینکه تاریخ شروع اختلافات ایران و امریکا را برخی تحریف میکنند گله کردند و با اشاره به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت مصدق گفتند «امریکاییها آمدند وسط میدان و در یک کشور مستقل با یک دولتی که دولت ملی و مردمی هم بود و به آنها اعتماد هم کرده بود - مصدق به امریکاییها اعتماد کرد و چوبش را خورد- آمدند در یک چنین کشوری کودتا کردند و یک رژیم فاسدِ خبیث ظالم بیرحمی را سر کار آوردند.» ۱۲/۸/۱۳۹۸
سخنرانی سال ۱۳۹۸ تأثیر متفاوتی برایم داشت. این بار خودم در یکی از این مراکز موظف، حضور داشتم و مخاطب بایدها شده بودم. برای تولید یک کتاب با این موضوع دغدغه پیدا کردم. کتابی که هم روان و راحتخوان باشد، هم از دقت و نکتهبینی کافی برخوردار باشد، از یک سو جامع به حادثه بپردازد و از سوی دیگر قطور نشود تا مخاطب پس بزند.
جدای از دلگرم نبودن به روش پرتعداد و پرهزینه طرح، نسبت به رویکرد آن هم نقدهایی داشتم. از جمله اینکه برای نگارش یک روایت جامع ایرانی درباره آن حادثه که ابعادی بینالمللی داشت، اصلیترین مرجع ما باید اسناد قرار گیرد و تاریخ شفاهی مکمل آن باشد. چه آنکه هم فاصله زمانی غبار فراموشی بر خاطرات نشانده و هم تغییر سلایق ممکن است موجب ایجاد اختلال در آن شود.
دیگر سپر انداخته بودم که آقای محبوبی، شانه زیر این بار داد. گفت من حاضرم این کتاب را بنویسم. سابقه کاری او نشان میداد خیالمان از همه آن مؤلفههایی که میخواستیم، از قبیل سندپایه بودن، ویراسته و روان نوشتن، موجز نویسی و دور بودن از اطناب خاصه اطناب ممل و وسواس داشتن در پذیرفتن ادعاها راحت خواهد بود. تنها مشکل، که از قضا منطبق بر نیاز ما هم بود، فقدان بخشی از اسناد مورد نیاز بود. نه او اهل تسلیم شدن بود و نه برخی اهل همکاری؛ اگرچه با روحیه جهادی و پشتکار موانع یک به یک برطرف شد و بخشی از اسناد برای اولینبار در این کتاب به افکار عمومی عرضه شده است، اما سایه این جنگ تا آخرین روز تألیف ادامه یافت.
تسلط نویسنده به زبان انگلیسی و مهارتش در یافتن اسناد خارجی موجود در پستوهای فضای مجازی، بخشی از کمکاری نهادهای موظف به پشتیبانی سندی را جبران کرد. گاه برای رمزگشایی از یک اسم رمز، هفتهها به کاوش و تطبیق زیرکانه اسناد پرداخت. معاضدت برخی از همکاران دارای روحیه جهادی هم بیتأثیر نبود و برغم موانع مذکور خروجی کار، بهتر از انتظار شد.
این تنها نظر امثال ما نسبتاً جوانترها نبود، برخی از کسانی که خود در معرکه حاضر بودند یا سالها بر موضوع تسلط داشتند نیز پس از خواندن نسخه نخستین، به خرسندی از آن یاد کردند. هر چند نویسنده با تواضع و به دیده منت نظرات آنها را مورد استقبال قرار داد و همین رفت و برگشت فصل به فصل کار میان نویسنده و مشاوران مختلف، موجب صیقل بهتر آن شد.
محصول پیش رو مملو از نکات نویافته است و دیدن حوادث در بستر زمان آنها، کتاب را به اعتباری رسانده است که مطمئنم هر خوانندهای و با هر سلیقه، از خواندن کتاب رویگردان نخواهد شد. خاصه آنکه مطالعه آن مرا به یاد روش رهبر معظم انقلاب در روز استیضاح بنیصدر انداخت. پرهیز از بهتان به دشمنان و حتی تبرئه کردن آنها در برخی اتهامات مشهور، در کنار بیان استدلال محکم و متکی بر اسناد برای اثبات حرف مبنایی انقلاب اسلامی.