کد خبر: 1259864
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۲:۲۰
اگرچه این کتاب‌ها در شخصیت‌پردازی و بیان وقایع زمانی و تاریخی باهم تفاوت دارند ولی همه در پرداختن به ارزش‌های دینی و انسانی مشترک هستند؛ کتاب‌هایی که با خواندن‌شان دقیق‌تر می‌توان راه و رسم بهتر زندگی کردن و به کمال رسیدن را فهمید. 
 احمد جوان

جوان آنلاین: چندی پیش بود که خبر نگارش تقریظ رهبر معظم انقلاب بر شش کتاب مرتبط با ادبیات دفاع مقدس رسانه‌ای شد. ایشان در هفته دفاع مقدس به جهت تأکید بر ارزش‌های آن دوران، بر کتاب‌هایی با سوژه‌های متفاوت تقریظ نوشتند. 
اگرچه این کتاب‌ها در شخصیت‌پردازی و بیان وقایع زمانی و تاریخی باهم تفاوت دارند ولی همه در پرداختن به ارزش‌های دینی و انسانی مشترک هستند؛ کتاب‌هایی که با خواندن‌شان دقیق‌تر می‌توان راه و رسم بهتر زندگی کردن و به کمال رسیدن را فهمید. 
مروری بر این کتاب‌ها، خواننده را بهتر با این آثار و موضوع‌شان آشنا می‌کند. 
نگاهی گذرا به این شش کتاب داشته‌ایم تا بیشتر با موضوع و ارزش ادبی و معنوی‌شان آشنا شویم. 

پاییز آمد
نویسنده: گلستان جعفریان
برشی از کتاب: «کفنش غرق خون بود. دو تا دستش قطع شده و فقط از پوست آویزان بود. چشم‌هایش نیمه باز بود، درست مثل زمانی که می‌خوابید. چند بار صدایش کردم. جوابی نداد. با دست تکانش دادم. بهت‌زده بودم. خرده‌های ترکش روی صورتش مثل ستاره می‌درخشید. حس کردم احمد آرام است. با تمام وجود به حالش غبطه خوردم.»
درباره کتاب: یک عاشقانه آرام در قلب زنجان؛ روایتی خواندنی از زندگی عاشقانه شهید احمد یوسفی و همسرش فخرالسادات موسوی که خواننده را به روز‌های باصفا و پرشور دهه ۶۰ می‌برد. 
«پاییز آمد» با پرداختن به جزئیات، اطلاعات کامل و خوبی از شهید یوسفی در اختیار خواننده می‌گذارد و مخاطب را به خوبی با خود همراه می‌کند. 
لحن روان و خودمانی کتاب خواننده را به شخصیت‌ها نزدیک می‌کند و سبب می‌شود در لحظات حساس و بحرانی با شخصیت‌ها همذات‌پنداری کند. 

 هواتو دارم
نویسنده: محمدرسول ملاحسنی
برشی از کتاب: «چیزی که برایم خیلی جالب بود این بود که مرتضی تکلیفش با خودش روشن بود. هدفش مشخص بود. می‌دانست از زندگی چه می‌خواهد. برایم خیلی هیجان‌انگیز بود که پسری با این سن و سال بخواهد اینقدر پخته و حساب‌شده حرف بزند. صداقت و اطمینان خاطر را در حرف‌های یک پسر ۲۰ ساله می‌دیدم و از همان ابتدا این انرژی مثبت، من را گرفت و محبت خاصی به مرام، صداقت و سادگی آقا مرتضی پیدا کردم که نه کار داشت، نه سرمایه، نه درسش تمام شده بود، ولی کاملاً شفاف بود، بی‌هیچ شیله‌پیله‌ای.»
درباره کتاب: «هواتو دارم» روایت ۱۲ سال از زندگی پرپیچ و خم شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی است.
راوی کتاب همسر شهید است و خواننده از زاویه نگاه او با شهید عبداللهی آشنا می‌شود، به همین خاطر کتاب تا حدودی لطافت و ظرافت دنیای زنانه را دارد و نویسنده توانسته است به خوبی پلی بین دنیای مردانه و زنانه بزند. یکی از جذابیت‌های کتاب همین دووجهی بودنش است. 

 بیست‌سال‌وسه روز
نویسنده: سمانه خاکبازان
برشی از کتاب: «وقتی خیال سیدمصطفی راحت شد که مادر سراغ کارهایش رفته، برگه دومی را از لای کتابش بیرون کشید و به آقا سید گفت: «رضایت‌نامه دوم. امضا می‌کنی؟» آقا سید لبخندی زد و گفت: «ای کلک. فکرشو می‌کردی مامان بیاد نه؟» سیدمصطفی لبخندی زد و به امضایی که آقا سید پای برگه می‌انداخت، نگاه کرد و گفت: «به مامان نگو. باشه؟» آقا سید نگاهی به چهره خندان پسرش انداخت و گفت: «حالا که امضا کردم و خیالت راحت شد، بگو چرا آن قدر اصرار داری بری؟ برو دانشگاه. درس بخون. الان مملکت ما به آدم‌های تحصیلکرده بیشتر احتیاج داره. جنگ حالا‌حالا‌ها هست.» چهره سیدمصطفی جدی و لحنش جدی‌تر شد. نگاهی به چشمان آرام پدر انداخت و گفت: «شاید جنگ حالاحالا‌ها تموم نشه، اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم.»
درباره کتاب: شهادت سیدمصطفی موسوی در ۲۰سالگی او را به یکی از جوان‌ترین شهدای مدافع حرم تبدیل کرد؛ یک جوان دهه هفتادی که در سال۱۳۹۴ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید و در مدت‌زمان کوتاهی به قهرمانی نام‌آشنا برای مردم ایران تبدیل شد. 
نویسنده برای آشنایی بهتر و دقیق‌تر با شهید موسوی، سری به روز‌های آشنایی مادر و پدرش و لحظه تولد او می‌زند. 
سمانه خاکبازان درباره شخصیت شهید و نگارش کتاب گفته است: مصطفی اهل مسافرت، اهل قلیان کشیدن و البته نماز اول وقت بود. من همه این‌ها را در کتاب آوردم تا هم بزرگنمایی نکرده باشم و هم مخاطب جوانی که کتاب را می‌خواند، متوجه شود که شهدا دست‌نیافتنی نیستند. من خواستم مخاطب یا خواننده کتاب به شناخت درستی از این شهید برسد. 


معبد زیرزمینی
نویسنده: معصومه میرابوطالبی
برشی از کتاب: سروان میرحسینی با همه‌مان حال و احوال و تعریف کرد که کار چقدر خوب شده و از این حرف‌ها. حاجی ماند عقب و ما رفتیم سراغ کانال. این یک هفته آخر سرعت گرفته بودیم و طول کانال خیلی بیشتر شده بود. همین بیشتر شدن طول کانال، باعث شده بود نفس کشیدن هم سخت‌تر شود. دیگر بیشتر از پنج دقیقه نمی‌شد توی کانال بند شد. هوا کم می‌آمد و تندتند جا عوض می‌کردیم. نوبت من بود و رفته بودم ته کانال. کلنگ می‌زدم و شرشر عرق می‌ریختم. احساس می‌کردم پوست بدنم چند برابر شده و دارد از شدت گرما درمی‌آید. زیرپوشم را درآوردم و انداختم روی فرغونی پشت سرم. اگر می‌شد، پوست تنم را هم می‌کندم. باید چه کار می‌کردم؟ چندبار هوا را با صدا دادم توی سینه و نگاهم رفت به سقف... 
درباره کتاب: شخصیت اصلی کتاب «معبد زیرزمینی» پسری است به نام الیاس که همراه شهید غلامحسین رعیت راهی حفر کانال می‌شود و در جریان حفر کانال، شخصیت این پسر شکل می‌گیرد. 
یکی از مزیت‌های این کتاب، پرداخت مثبت و درست سربازان و افسران ارتش در جنگ است. همچنین این کتاب معرف شخصیت شهید «غلامحسین رعیت رکن‌آبادی» نیز هست؛ مقنی یزدی و ساکن قم که تبحر او در حفر کانال باعث می‌شود مورد توجه فرماندهان نظامی در زمان جنگ قرار گیرد. 

مجید بربری
نویسنده: کبری خدابخش‌دهقی
برشی از کتاب: «از نجف که پیاده راه افتادند به سمت کربلا، مجید با قافله رفقا بود و نبود. شاعر راست گفته بود: من در میان جمع و دلم جای دیگر است! 
۸۰ کیلومتر راه بود و به عبارتی هزار‌و‌چهارصد‌و‌پنجاه‌و‌خرده‌ای عمود. مجید توی این راه دور و دراز، آرام بود و مثل آدم غریق، در افکار خودش دست و پا می‌زد. انگار روی دهانش مهر زده بودند و جز به ضرورت، حرف نمی‌زد؛ ساکت و خاموش و لب دوخته، عینهو صدف. گرچه بیرونش آرام و خاموش بود، ولی پیدا بود که درونش، طوفان و تلاطم است. حال مجید تا آخرین عمود و تا خود منزل آخر همین بود، اما همین که پا به حرم کربلا گذاشت و چشمش به گنبد اباعبدالله (ع) و بین‌الحرمین افتاد، همان جا روی زمین فرو ریخت. انگار با قامت فروافتاده و زانوی در بغل، خودش خیمه عزا شده بود.»
درباره کتاب: کتاب حاضر از جمله آثار پرمخاطب در حوزه ادبیات مقاومت و خاطرات مدافعان حرم است که به گفته ناشر، تاکنون ۲۱ چاپ از این اثر در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. 
«مجید بربری» روایتی است از زندگی شهیدی که او را «حر» مدافعان حرم توصیف می‌کنند. نویسنده تلاش کرده است با نثری داستانی و استفاده از تکنیک‌هایی مانند به کار بردن فلاش‌بک‌ها و شخصیت‌پردازی بر جذابیت خاطرات بیفزاید و از این طریق، شخصیت شهید قربانخانی را به مخاطب معرفی کند. 

آخرین فرصت
نویسنده: سمیرا اکبری
برشی از کتاب: «علی اینقدر به زبان عربی مسلطه که راحت آزمون کارپردازان حج رو قبول شد. می‌تونست تا ۱۰ سال بدون هیچ خرجی بره مکه و حقوق هم بگیره، اما فقط همون سال اول رفت که حج واجبش بود. سال بعد مافوقش، حاج آقا فاطمی، با رفتنش مخالفت کرد و گفت حضورش تو ارتش بیشتر لازمه. علی هم دیگه انصراف داد. حاج آقا فاطمی وقتی فهمید خیلی تعجب کرد چطور تونسته از همچین موقعیت لذت‌بخشی بگذره. هرکسی نظری در مورد حرف‌های محمود داد و من با خودم فکر کردم، بعد از هفت سال زندگی با علی، هنوز خیلی چیز‌ها رو نمی‌دونم.»
درباره کتاب: «آخرین فرصت» روایت زندگی سراسر عشق و ایمان «رفعت قافلان‌کوهی» و «شهید علی کسایی» است که با ماجرای مراسم خواستگاری و ازدواج این شهید خواندنی‌تر می‌شود و در خلال کتاب نیز اتفاق‌های زندگی ساده و عاشقانه خانواده شهید کسایی در شهر شیراز روایت می‌شود. 
این کتاب را علاوه بر مرور خاطرات دوران زندگی و رزمندگی شهید علی کسایی، می‌توان تاریخ شفاهی دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق دانست که نویسنده در قالب رمانی جذاب «صمیمیت و ساده‌زیستی»، «احترام به والدین»، «عشق به همسر و فرزند»، «صبر و ایثار»، «توجه به بیت‌المال و حق‌الناس»، «عفت و حیا» و «فداکاری و شهادت» را زیبا و هنرمندانه به تصویر کشیده است.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار