هیچکس نمیتواند در توانمندیهای فوتسال ایران شک کند. فوتسالی که تنها ایرادش از بدو شکلگیری نداشتن یک مدیریت درست بوده و هست. فوتسال ایران معدن استعداد است، چه در زمینه پرورش بازیکن و چه در زمینه دانش مربیگری، ولی تا دلتان بخواهد مدیر ناکار آمد دارد، علت آن هم مشخص است، چون فدراسیون فوتبال، فوتسال را با وجود تمام افتخاراتش همچنان به چشم یک بچه سرراهی میبیند و روی همین اصل اشتباه، مدیریت آن طی تمام سالهای گذشته در دست کسانی بوده و هست که نهتنها کوچکترین شناختی از این رشته نداشتهاند که با لجاجت تمام شرایطی را ایجاد کردهاند که این رشته پرهوادار ضربات جبرانناپذیری را هم متحمل شود.
بدیهی است که کار کردن در چنین فضایی و زیر نظر افرادی که جایگاه مدیریت فوتسال را به اشتباه اشغال کردهاند، باعث شده ثروتهای فوتسال ایران از بازیکن تا مربی بعد از مدت زمان کوتاهی قید همه چیز را بزنند و فوتسال را برای همین مدیران اشتباهی بگذارند و بروند. فوتسالی که میتواند پابهپای بزرگان این رشته در جهان پیش برود، ولی با چنین مدیریتی تنها اسیر حاشیه و تنش میشود که ثمره آن هم عدم نتیجهگیری درست در مسابقات معتبر است.
امروز هم همان جریان مخرب مدیریتی مشغول کار شده تا باز هم شاهد خداحافظی یک ستاره از فوتسال باشیم. کمتر از یک ماه از حذف تلخ تیم ملی از جام جهانی میگذرد و آقایانی که خود را همهکاره فوتسال ایران میدانند، داستان را بهگونهای کلید زدهاند که تمام کاسهوکوزههای این شکست تلخ بر سر سرمربی تیم ملی، یعنی وحید شمسایی شکسته و او مجبور به رفتن شود.
گزینههای زیادی را هم مطرح کردهاند از علی کردی گرفته تا علی صانعی و محمد ناظمالشریعه که اتفاقاً همه از منتقدان سفت و سخت وحید شمسایی بوده و هستند. منتقدانی که البته نمیتوان از توانمندی و قابلیتهای فنی آنها به سادگی گذشت، اما وقتی متوجه شویم که مشکل فوتسال ایران ستارهها و کاربلدان آن نیستند، آن وقت ماجرا فرق میکند. واقعیت این است که مشکل فوتسال ایران، مدیران ناکارآمد و نابلد آن هستند، نه وحید شمسایی یا محمد ناظمالشریعه و بقیه اسامی بزرگی که امروز آقایان مطرح میکنند. بدون هیچ شکی اگر همین امروز یکی از این بزرگان جای وحید شمسایی در تیم ملی را بگیرد، هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد و در مدت زمان کوتاهی داستانی که امروز برای وحید شمسایی در حال شکلگیری است برای جانشین او هم اتفاق میافتد.
مدتهاست که بزرگ و کوچک فوتسال ایران از مدیریت و برنامهریزی این رشته شاکی هستند، اما همچنان نامهای بزرگ فوتسال ایران تحت همین مدیریت خرج میشوند و هیچ عایدی نیز نصیب فوتسال نمیشود. حالا اینکه این در تا چه زمانی قرار است روی این پاشنه بچرخد و این مدیریت تا چه زمانی میخواهد بزرگان فوتسال کشور را خرج بقای خود کند، سؤالی است که پاسخ به آن آینده فوتسال ایران را مشخص میکند. آیندهای که با این مدیریت نمیتوان زیاد به آن خوشبین بود، حتی اگر تمام استعدادها، ستارهها و نامداران فوتسال ایران خرج آن شوند.