جوان آنلاین: یکی از ابعادی که کم و کیف ارائه خدمات از سوی نیروی کار سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد، سندرم فرسودگی شغلی کارکنان است. از نظر بسیاری از پژوهشگران، فرسودگی شغلی مسئلهای مهم برای کارمندان است و آنان قشری مستعد برای این سندرم شناخته شدهاند. شاید زنان یکی از مهمترین قشرهایی باشند که از این سندرم بیشتر از آقایان آسیب میبینند. وظایف مادری و خانهداری در کنار اشتغال، باعث میشود تلفیق این سه از یک زن کارمند انبار باروتی تشکیل دهد که هر لحظه در معرض انفجار است، هرچند باید گفت کسی منکر حضور سودبخش زنان در جامعه نیست، اما به هر حال پرواضح است مشکلات مالی و اقتصادی باعث شده است بخش اعظمی از زنان ما مادری و همسری را در اولویت دوم و به ناچار شغل خود را اولویت قرار دهند. بخشی از زنان جامعه ما برحسب تحصیلات تکمیلی، توانایی، دانش و ذهن فعال خود حضور تخصصی در برخی عرصهها را حق خود میدانند و برای رسیدن به نقطه پیشرفت هر روز بیشتر از قبل تلاش میکنند. زنان کارمند از این حجم مسئولیت نه فراری و نه خواهان کنارهگیری هستند، اما سالهاست تلاش میکنند از تریبونهای مختلف صدای خود را به گوش مسئولان و تصمیمگیران برسانند که تفاوتی میان شرایط کاری آنان و مردان قائل باشند. پرواضح است زنان ما نقش تربیتی نسلهای آتی را به عهده دارند و برای ایفای درست این نقش نیازمند همراهی بیشتری از سوی جامعه هستند. در این گزارش صرفاً قصد داریم از مسائل و مشکلات مادران و همسرانی بنویسیم که شغل کارمندی را به دوش میکشند. سراغ اقشار مختلفی رفتیم که در کنار نقش همسری، مادری، دختری، فرزندی و زنانگی خود، نقش کارمندی را نیز پذیرفتهاند.
مادران کارمند، ۳ شغله هستند
یک مادر کارمند ۳۴ ساله و دارای یک پسر چهار ساله در مورد مشکلات خود میگوید: خانهداری یک شغل است و مادری هم یک شغل دیگر! اگر قرار باشد کارمند هم باشی، شبیه یک فرد سه شغله هستی! رسیدگی به همه این شغلها که هر کدامشان مسئولیت جداگانهای بر دوش یک مادر کارمند میگذارد، وقت و انرژی زیادی میطلبد. وقتی در خانه هستی، میخواهی مادر خوبی برای فرزند و خانم خانهدار خوبی برای خانوادهات باشی. وقتی به محل کار میروی، میخواهی در کار خود سنگ تمام بگذاری تا مبادا کمکاریها به پای داشتن فرزند نوشته شود و آن وقت میبینی هیچ وقتی برای خودت نگذاشتهای! داشتن اینها در کنار هم خوب است، به شرط آنکه فرصتی هم برای خودت داشته باشی.
وی درباره انتظاراتش اظهار میدارد: انتظارم این است که مسئولان امر، مراکز تربیتی و تفریحی ارزان یا حتی رایگان در اختیار همه مادران به خصوص مادران شاغل قرار دهند تا آنها بتوانند با فراغ بال بیشتری به کارهایشان برسند و پرورش فرزندشان را به بهترین شکل ممکن انجام دهند. همچنین اجرای طرح دورکاری برای این مادران میتواند در ایفای هر چه بهتر نقش مادری آنها مؤثر واقع شود، چراکه هم میشود کنار کودکشان باشند و هم از شغل و علاقهشان دور نمانند.
مادر کارمند، یعنی مرخصی ناگهانی
یک مادر کارمند ۴۰ ساله و دارای دو فرزند ۱۵ و پنج ساله درباره مشکلاتی که دارد بیان میکند: من دورکاری انجام میدهم و مشکلاتم با سایر کارمندان متفاوت است. کارمندبودن حتی صرف دورکاری، یعنی قبول مسئولیت جدیدی فراتر از خانهداری و فرزندداری و مدیریت اینها در کنار هم بسیار سخت است. یکی از مشکلات من با افراد خارج از چارچوب کادر اداری و منزل است. هرچند روزبهروز بهتر میشود، اما شاید بهتر باشد افراد درک مناسبی از چند نقش بودن زنان کارمند داشته باشند. شغل من طوری است که زمان مشخصی ندارد و مجبور هستم بعضی مواقع در زمانهای مختلف درگیر سیستم کاری شوم، اما خانوادهام چندان همراه نیستند و انتظار دارند من زمان مشخص برای کارم داشته باشم، در حالی که همان افراد در جایگاه شغلی خود اگر تماس تلفنی داشته باشند، کاملاً قابل پذیرش است. یکی از چالشها معمولاً مرخصی گرفتنهاست که بسیار ناخواسته و ناگهانی پیش میآید. مدیران مجموعهها بدانند یک مادر ممکن است عصر سالم سر کارش باشد، اما شب درگیر تب ۴۰ درجه فرزندش شود و نتواند یک جلسه را شرکت کند. بعضاً همراهی صورت میگیرد، اما در درازمدت نگاه خوبی به این نوع مرخصیها وجود ندارد.
کارمندان مجرد، متأهلها را بیشتر درک کنند
یک مادر ۳۹ ساله و دارای یک فرزند هشت ساله درباره مشکلاتش میگوید: مادران کارمند کمبود زمان برای هماهنگی بین کار و زندگی دارند. عدمتوجه به مطالبات خانمها در محل کار نظیر محل نگهداری فرزند، عدمدرک آنان از سوی همکاران مجرد، عدماعتماد کافی به مهارتهای کاری زنان و دستمزد کمتر از مشکلات مهم مادران کارمند است. به رغم تأکیدات قانونی نسبت به یکسانبودن حقوق و مزایا، اما بعضاً خانمها دستمزدهای پایینتری دارند. همچنین مسئولان باید شرایط نگهداری فرزند در نزدیکی محل کار مادران را فراهم کنند. مدرسه نیز باید در نزدیکی محل کار مادر باشد. در حال حاضر سازوکار عملی در این زمینه وجود ندارد. ساعت کار مادران باید بر مبنای شرایط فرزند شناور یا دورکار باشد. بازدهی خانمها باید بیشتر از حضورشان در محیط کار مدنظر باشد و برایشان ارتقای شغلی در نظر گرفته شود. متأسفانه فرهنگسازی لازم در جامعه، مدرسه و خانواده درباره شرایط کاری زنان وجود ندارد. باید اقدامات تبلیغی تبیینی در این زمینه صورت گیرد.
زنان در خانه کارمند نیستند!
یک مادر کارمند ۵۱ ساله و دارای یک فرزند دانشجو درباره مشکلاتش میگوید: اگر زنان خانهدار بیمه بودند و استقلال مالی داشتند، تن به کار بیرون از خانه نمیدادند چراکه هم فرزندان آنها تنها هستند و هم آسیب جسمی و روحی به دنبال دارد. تا زمانی که دولتمردان و تصمیمگیران بر مبنای تحکیم بنیان خانواده و حمایت از مادر خانواده برنامهریزی نکنند، مشکلات وجود خواهد داشت. ما امروز شاهد تجرد دخترانی هستیم که از ترس از دست دادن شغل خود ازدواج نمیکنند. در واقع هم جامعه متضرر میشود و هم زن. به صورت روشن همه میدانند به لحاظ تکوینی، یک زن توانایی اداره خانه و بیرون را همزمان به صورت ۱۰۰ درصدی ندارد. زنان شاغل قبل از بازنشستگی به لحاظ جسمی بیمار میشوند. آوردههای مالی کمتر از ناهنجاریهایی است که به زندگی زنان کارمند وارد میشود. وقت و زمان زن کارمند در بیرون کانون خانواده هدر میرود. زن باید پژوهش کند و اهل مطالعه باشد، اما به دلیل مشکلات مختلف مجبور است تن به کار بیرون بدهد. مردان جامعه ما نسبت به دیگر جوامع بشری بهتر و بیشتر با خانمها همکاری میکنند، اما به شرط اینکه زن مسئولیت تمام موارد را خود به عهده گیرد. آقا نباید فکر کند وظیفهای در قبال زن خود در منزل ندارد و مردان ما باید آموزش ببینند که در کنار همسر خود در خانه کار کنند. نکته این است که زنان در خانه کارمند نیستند و بقیه هم باید او را در امور منزل همراهی کنند.
زنان کارمند نیاز به حمایت دارند
یک بانوی کارمند ۳۶ ساله و بدون فرزند نیز درباره مشکلات خود میگوید: قوانین ما در حوزه حمایت از زنان به شدت کمرنگ است و زنان ما امروز مجبور هستند با آیندهنگری تن به فضای بسته و خشک کارمندی بدهند. این موضوع نیازمند تصحیح نگاه افراد است. مردان باید این نقش کارمندی را بپذیرند، حال میخواهد این مرد مدیر یک بخش خصوصی یا دولتی باشد، خواه مرد یک خانه، خواه پدر و خواه تصمیمگیر. در حال حاضر من شخصاً به خاطر محدودیتها و آسیبی که به پیشرفت کارم وارد خواهد شد، از فرزندآوری ممانعت میکنم در حالی که شرایط مالی مساعدی هم داریم، اما وقتی میبینم با مادرشدن ممکن است بعد از مرخصی چند ماهه شغلی را که این همه سال برای آن زحمت کشیدهام از دست میدهم، مجبور میشوم نقش مادری را نپذیرم.