اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن اسماعیل هنیه با سه هدف عمده صورت گرفت که روند تحولات نه تنها نشاندهنده شکست این رژیم در رسیدن به اهدافش است بلکه رژیم صهیونیستی در یک اشتباه محاسباتی بزرگ، در هر سه هدف، با نتیجهای معکوس مواجه و وضعیتش بدتر شده است. این اهداف عبارتاند از تحقیر ایران و شکلدهی به یک معادله جدید بین ایران و رژیم صهیونیستی و کشاندن جمهوری اسلامی ایران از بازی در زمین نظامی به بازی در زمین عملیات ویژه، تقویت جناح نزدیک به اخوانالمسلمین و قطر در حماس و تضعیف جناح نزدیکتر به محور مقاومت، تضعیف شاخه نظامی حماس و تحمیل آتشبس با شرایطی که حماس از غزه برچیده شود و در نهایت ایجاد اختلاف بین حماس با جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت.
ترور اسماعیل هنیه و عملیات رسانهای بعدی برای تحقق همین اهداف صورت گرفت که با تصمیمات اخذ شده در ایران و غزه، به خصوص انتخاب قاطعانه «یحیی سنوار» به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس، رژیم تروریستی صهیونیست هم در رسیدن به این اهداف ناکام مانده و هم به لحاظ راهبردی، اوضاع را برای خود بدتر کرده است.
طی روزهای بعد از ترور اسماعیل هنیه، خبرسازیهای گستردهای برای معرفی افرادی دیگر به عنوان جانشین وی، صورت گرفت ولی جنبش حماس با قاطعیت و وفاق جمعی با معرفی «یحیی سنوار» معروف به صائدالجواسیس (شکارچی جاسوسها) و از طراحان اصلی عملیات طوفانالاقصی و یکی از شجاعترین و مستحکمترین شخصیتهای حماس که همواره بهترین روابط را با محور مقاومت داشته، نشان داد که نیت دشمن را خوب فهمیده و آن را خنثی کرده است.
با انتخاب سنوار، حماس نشان داد که بیش از پیش به مقاومت پایبند بوده و میانهای با سازش یکسویه ندارد. این انتخاب، همچنین حامل این پیام نیز بود که حماس همچنان در حال فاصلهگذاری با سایر بازیگران و نزدیکتر شدن به ایران و محور مقاومت است و یکپارچگی بیشتری میان محور مقاومت و حماس به وجود خواهد آمد و توطئههای دشمنان خللی در این همگرایی ایجاد نکرده است.
یحیی سنوار شخصیتی است که به صراحت گفته بود: «هیچکس نمیتواند حماس را مجبور کند که اسرائیل را به رسمیت بشناسد و هیچکس قادر نیست ما را مجبور کند که سلاح خود را بر زمین بگذاریم. ما روابط خود را با ایران و سایر طرفها نیز هرگز قطع نخواهیم کرد.»
انتخاب سنوار شکست استراتژی «تحمیل عقبنشینی» به حماس در روند مذاکرات آتشبس را نیز روشن و برای رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد که با ترور هنیه، فردی قدرت سیاسی را به دست گرفته که علاوه بر سبقه نظامی، بیش از سایر اعضای این جنبش بر «خطوط قرمز حماس» حساس بوده و شروط غیرقابل اجرای نتانیاهو را به هیچ وجه نخواهد پذیرفت که این واقعیت در جملات اخیر آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا خود را نشان داد که گفت «در نهایت این سنوار است که باید در خصوص برقراری آتشبس در نوار غزه تصمیمگیری کند».
اعلام در پیش بودن «مجازات سخت» از سوی جمهوری اسلامی ایران و فضای روانی بیسابقه حاکم بر سرزمینهای اشغالی نشاندهنده شکست شناختی و تحلیلی رژیم صهیونیستی و برآورد اشتباه درباره واکنش جمهوری اسلامی ایران و کشاندن ایران به زمین بازی «عملیات ویژه» است.
رژیم صهیونیستی تصور میکرد که با توقف عملیاتهایی، چون حمله به کنسولگری ایران در دمشق و ادامه بازی در زمین ترور و عملیات ویژه که در تخصص این رژیم جنایتکار است، خواهد توانست ایران را در این زمین بازی وارد کرده و به اهداف خود برسد، ولی واکنش ایران تاکنون و واکنش قاطعانه آتی در پیش رو، این اشتباه محاسباتی را روشن کرده و وضعیت بغرنجی برای این رژیم به وجود آورده است.
انتخاب یحیی سنوار به عنوان رهبر حماس که باعث افزایش سطح هماهنگی میان دفتر سیاسی و بخش نظامی این جنبش و به عبارتی میان میدان و دیپلماسی شد و واکنش ایران به اقدام جنایتکارانه ترور اسماعیل هنیه نشان داد که رژیم صهیونیستی در رسیدن به تمام اهداف خود از این ترور شکست جبرانناپذیری خورده است که آثار راهبردی آن، واقعیت زوال و نابودی موجودیت این رژیم را سرعت بیشتری بخشیده است. شاید برخی استراتژیستها اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی را در قالب استراتژی بزدل (Chicken Strategy) قلمداد کنند که با درک آن، انتخاب یحیی سنوار به عنوان شدیدترین فرد در برابر رژیم صهیونیستی و واکنش جمهوری اسلامی ایران قابل تفسیر باشد، اما راز این اشتباهات محاسباتی پی در پی از ماجرای حمله به کنسولگری ایران در دمشق تا توسعه درگیریها با حزبالله و انصارالله، و جنایات هولناک و اشتباهات محاسباتی رژیم صهیونیستی در این روزها در یک حقیقت بزرگتر نهفته است؛ امروز رژیم صهیونیستی بعد از هشت دهه از اعلام تشکیل، برای اولین بار در دستگاه شناختی خود و در ارزیابی از وضعیت خود، به «ادراک تهدید موجودیتی» رسیده و برای اولین بار در قوه شناختی دولتها و ملتهای منطقه، انگاره «موقتی بودن رژیم صهیونیستی و رفتنی بودن آن» به صورت کامل و در دسترس شکل گرفته و کیفیت آن ملموس گشته است و به همین خاطر است که این رژیم دیگر هیچ خط قرمز دیپلماتیکی را در نظر نداشته و غیرعقلانیترین اقدامات را انجام میدهد.