جوان آنلاین: کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در آخرین طرح دستگیری سارقان ۵۱ باند را متلاشی کردند که در میان آنها ورزشکاری بود که میخواست مثل علی دایی، آقای گل شود.
صبح دیروز سهشنبه ۱۶ مردادماه، مأموران پلیس آگاهی پایتخت ۳۲۱ سارق و مالخر را در محوطه پلیس آگاهی به صف کردند. دستگیری متهمان حاصل ساعتها زحمات کار اطلاعاتی و عملیاتی مأموران پلیس بود که موفق شدند در کمتر از ۷۲ ساعت در چند عملیات، متهمان را دستگیر کنند. دستگیری متهمان هرچند به کاهش سرقتها کمک میکند، اما تا زمانی که وسایل سرقتی در بازار خریدار دارد سارقان همچنان جولان میدهند و به نظر میرسد هم همه مردم باید از خرید وسایل سرقتی که فروشنده به عنوان استوک میفروشد، خودداری کنند و هم مسئولان باید راهکاری برای کنترل خرید و فروش وسایل دست دوم بیندیشند. فرمانده انتظامی تهران بزرگ درباره دستگیری سارقان و مالخران گفت: امروز ۲۳۱ سارق و مالخر دستگیر و تحویل قانون شدهاند که این افراد در قالب ۵۱ باند سرقت، جعل و مالخری اقدام به سرقت میکردند که از این افراد تلفن همراه، خودرو، موتورسیکلت و ... کشف شد. سردار محمدیان با توصیه به شهروندان که از خرید اموال مشکوک به سرقتی، دست دوم و تحت عنوان استوک خودداری کنند، گفت: اگر سارق مالخر نداشته باشد و اگر مالخر خریداری نداشته باشد، چرخه سرقت متوقف میشود و به همین دلیل برخورد با این افراد صورت میگیرد.
وی در ادامه افزود: من به سارقان هشدار میدهم که ما اشراف خوبی روی جرم و مجرمان داریم و از تجهیزات پیشرفته استفاده و حتی زاغزنان را شناسایی میکنیم. فرماندهی انتظامی تهران بزرگ عنوان کرد: بخشی از مردم احساس میکنند اگر گاوصندوق بخرند و آن را در خانه نصب کنند، امنیت را خریدهاند، در حالی که به سارق کمک کردهاند، چراکه همه اموال مهم خود مانند طلا و مدارکشان را یک جا جمع کردهاند. خرید گاوصندوق شرایطی دارد.
تخم شترمرغ
یکی از متهمانی که در این طرح دستگیر شده، مرد ۳۷ سالهای به نام آرش است. او و همدستش به یک خودرو دستبرد میزنند و چند تخم شترمرغ ۳۰ میلیاردی سرقت میکنند.
آرش خبر داشتی داخل خودروی شاسی بلند تخم شترمرغهای با ارزش قرار دارد؟
نه.
چه شد که تصمیم به سرقت از داخل خودرو گرفتید؟
من و دوستم سارق وسایل خودرو هستیم. معمولاً هر روز به خیابانها میرویم و پس از پرسهزنی به صورت تصادفی به خودرویی دستبرد میزنیم. البته گاهی که با چند خودروی پارک شده روبهرو میشویم، قرعهکشی میکنیم که به کدام خودروی دستبرد بزنیم. آن روز هم به صورت تصادفی تصمیم گرفتیم از داخل خودروی پرادو سرقت کنیم.
وقتی تخم شترمرغهای قیمتی را سرقت کردید، خوشحال شدید؟
نه، اول فکر کردیم به کاهدان زدهایم، چون ما انتظار وسایل با ارزش را داشتیم و فکر میکردیم داخل چند کارتنی که در صندلی جلو و عقب خودرو چیده شده بود، وسایل عتیقه باشد، به همین دلیل هم کارتنها را سرقت کردیم. وقتی فهمیدیم تخم شتر مرغ سرقت کردهایم حالمان بد شد، چون از گوگل سرچ کردیم و متوجه شدیم قیمت آنچنانی ندارد.
اما تخمهای شترمرغ ۳۰ میلیارد ارزش داشتند؟
بله، ما روی تخمها آثار هنری دیدیم، به همین دلیل آنها را پیش یکی از دوستان همدستم که عتیقهشناس است، بردیم و او گفت ۸ میلیارد تومان ارزش دارد. البته بعد فهمیدیم که ارزش آن ۳۰ میلیارد تومان بوده و او میخواست کلاه سر ما بگذارد.
چرا آنقدر ارزش داشت؟
آنطور که فهمیدیم تخم شترمرغها متعلق به مرد هتلدار و هنرمندی بود که روی آنها به صورت ماهرانهای حکاکی کرده بود و میخواست در نمایشگاه آثار هنری که برپا کرده بود به نمایش بگذارد، اما بدشانسی آورد و آن شب من و دوستم وقتی از آنجا رد شدیم و چشممان به کارتنهای داخل خودروی پرادو افتاد، تصمیم گرفتیم از آن سرقت کنیم.
سابقهدار هستی؟
بله، من و دوستم هر دو بیش از پنج بار سابقه دستگیری داشتیم. البته ما معتاد بودیم و سوابق قبلیمان سرقت وسایل داخل خودرو نبود. وقتی از زندان آزاد شدیم، این شیوه را انتخاب کردیم.
آقای گل
پرهام، سارق ۳۰ سالهای است که پس از اینکه ورشکست میشود، تصمیم میگیرد با سرقت ورشکستگیاش را جبران کند. او میگوید ورزشکار است و دوست داشت مثل علی دایی آقایگل میشد.
پرهام سابقه داری؟
نه، من هیچ سابقهای ندارم و قبل از این پروندهام سفیدسفید بود.
چرا وارد جرگه خلافکاران شدی؟
ورشکست شدم و میخواستم با سرقت ورشکستگیام را جبران کنم.
هر کسی ورشکست شد باید سرقت کند؟
من طلافروش کیفی بودم و وضع مالی خیلی خوبی داشتم، به طوری که به همه دوستان و بستگانم قرض میدادم و کمک میکردم. شریکم سرم کلاه گذاشت و سرمایهام را با خودش برد. خیلی دنبالش گشتم، اما ردی از او پیدا نکردم و بعدها فهمیدم به کانادا رفته و با اموال من زندگی تازهای را شروع کرده است. زندگیام سیاه شده بود، از طرفی هم ورزشکار بودم و همه دوستانم به من میگفتند آقای گل. دوست داشتم مثل علی دایی بدرخشم، البته بازیام مثل او نبود، اما بد هم نبود. ناگهان با این حادثه از اوج به زیر آمدم و فکر کردم با سرقت میتوانم جبران کنم.
چه سرقت میکردی؟
سرقت منزل.
شما که طلافروش بودی چطور با سرقت منزل آشنا شدی؟
پس از ورشکستگی روز به روز وضع زندگیام بدتر شد تا اینکه دوست مجازی پیدا کردم و هر روز با او چت میکردم. وقتی با او درددل کردم به من گفت میتوانم کمکت کنم. او در تهران بود و من در شهرستان و در نهایت به دیدارش آمدم. او تحصیلکرده بود و سرنوشتی شبیه به سرنوشت من داشت و قبلاً تجارت میکرد تا اینکه ورشکست میشود و از من خواست با هم به سرقت برویم.
چطور وارد خانه میشدید؟
معمولاً شاهکلید داشتیم و گاهی هم مجبور به تخریب قفل در میشدیم و همیشه هم طلا و جواهر، پول و سکه سرقت میکردیم.
پول خوبی گیرت آمد؟
بله. یکبار به خانهای در شهر خودمان دستبرد زدم و از داخل گاوصندوق آنجا، ۹۰ سکه و ۲ کیلو طلا سرقت کردم.
با پولش چکار کردی؟
خوشگذرانی، مثلاً به سفر خارجی رفتم و تفریح کردم. البته همه آن را نه.
در این مدت سرقت عجیبی هم انجام دادی؟
بله، در یکی از سرقتها در شهر خودمان دستگاه گنجیاب داشتم که متوجه شدم صاحبخانه طلاهایش را داخل کیسه برنج جاسازی کرده است. فکر میکردم تمام طلاها داخل کیسه است، اما وقتی برای آب خوردن به سراغ یخچالش رفتم، داخل مرغهای منجد هم مقدار زیادی طلا پیدا کردم.