جوان آنلاین: مرد تحصیلکردهای که با همدستی دو سارق سابقهدار سرقتهای سریالی از منازل را رقم میزد با برجای گذاشتن یک نوشته از مالباختگان طلب حلالیت میکرد و قول میداد وقتی پولدار شد، پول سرقتی را برمیگرداند. متهم مدعی است برای دایر کردن یک شرکت تجاری تصمیم به سرقت گرفتهاست.
چندی قبل به مأموران پلیس تهران تلفنی خبر رسید سارقانی به خانهای در یکی از خیابانهای مرکزی تهران دستبرد چند میلیاردی زدهاند.
صاحبخانه که مرد جوانی بود، به مأموران گفت: «من مهندس هستم و همراه خانوادهام چند روز قبل برای مسافرت به یکی از شهرهای شمالی رفتیم. امروز وقتی به خانهمان برگشتیم با صحنه عجیبی روبهرو شدیم. قفل در خانه تخریب شده و معلوم بود سارقانی به خانهام دستبرد زدهاند. تمامی وسایل خانه بههم ریختهبود و پس از بررسی متوجه شدم سارقان بیش از ۵ میلیارد تومان اموال مرا سرقت کردهاند.»
متن تایپشده عجیب
مأموران پلیس در بررسی محل حادثه متوجه شدند سارقان به احتمال زیاد دو یا سه نفر بودهاند و فقط هم طلا، سکه، دلار و پول سرقت کردهاند. در بررسیهای بعد مأموران متن تایپشدهای را روی یخچال خانه پیدا کردند که حکایت از آن داشت سارقان این برگه را برای صاحبخانه نوشتهاند. در برگه تایپی نوشته شدهبود: «من سارق نیستم و پولها و طلاهای شما را به عنوان قرض با خودم میبرم و وقتی پولدار شدم برمی گردانم، لطفاً مرا ببخشید». سپس مأموران برای شناسایی سارقان سراغ دوربینهای مداربسته رفتند و دریافتند دوربینهای ساختمان مسکونی و حتی دوربین مداربسته ساختمان بغلی از کار افتاده و هیج ردی از سارقان به جای نماندهاست.
شکایتهای مشابه
مأموران در ادامه تحقیقات با شکایتهای دیگری هم روبهرو شدند. سارقان در تمامی سرقتها یا با تخریب قفل در یا از طریق بالکن وارد خانه شده و فقط هم طلا، سکه، دلار و پول سرقت کردهبودند. همچنین در تمامی سرقتها سارقان برای اینکه شناسایی نشوند دوربینهای مداربسته محل را از کار انداخته بودند. از سوی دیگر مأموران در سرقتهای مشابه که حکایت از آن داشت همه سرقتها از سوی یک باند انجام شدهاست همان متن تایپی را پیدا کردند که یکی از سارقان از صاحبخانه طلب بخشش میکرد و قول میداد پس از اینکه وضع مالیاش خوب شد، بدهیاش را بر میگرداند.
اولین اشتباه سارقان
در حالی که هر روز به تعداد شکایتهای اضافه میشد، مأموران در بررسی آخرین سرقت فهمیدند سارقان اولین اشتباه خود را مرتکب شده و ردی از خود به جا گذاشتهاند. بررسیها نشان داد سارقان قبل از دستبرد به خانه دوربین مداربسته ساختمان را از کار انداختهاند، اما متوجه دوربین مداربسته نزدیکی محل سرقت نشده و خودرویشان را در دید آن در همان نزدیکی پارک کردهاند. دوربین مداربسته چهره سه مرد را ثبت کردهبود که کولهپشتی به دوش داشتند و پس از خروج از ساختمان مسکونی سراسیمه سوار خودرویشان میشوند و از محل فرار میکنند. در بررسی دوربین مداربسته مأموران چهره یکی از سارقان را به نام هوشنگ شناسایی کردند و مشخص شد وی از سارقان سابقهداری است که چند بار به اتهام سرقتهای مختلف دستگیر و روانه زندان شده و آخرین بار هم پس از پایان دوران محکومیتش پاییز سال گذشته از زندان آزاد شده و باند سرقت را تشکیل دادهاست. همچنین در بررسی آلبوم سارقان سابقهدار یکی دیگر از سارقان هم به نام منصور شناسایی و مشخص شد وی همسلولی هوشنگ در زندان بوده، اما سارق دیگر هیچ سابقهای نداشت.
تشکیل باند در زندان
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران هوشنگ را در مخفیگاهش دستگیر کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس دو همدست خود را به نام منصور و فرشاد به پلیس معرفی کرد. وی گفت باند سرقت را در زندان با منصور تشکیل داده و وقتی از زندان آزاد شدند فرشاد هم که از دوستان منصور بوده و مشکل مالی داشته به باندشان اضافه کردهاست. با اعتراف هوشنگ مأموران منصور و فرشاد را شناسایی و بازداشت کردند.
متهمان در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند و در ادامه به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفتند.
قرض میگرفتم
فرشاد سارقی است که هیچ سابقهای در پروندهاش ثبت نشده و برای اولینبار دستگیر شدهاست. او همان سارقی است که پس از سرقت متن تایپی را برای طلب بخشش برای صاحبخانه میگذاشت. وی مدعی است سرقت نمیکرده و پولهای شاکیان را قرض میگرفتهاست.
فرشاد شما اولینبار است دستگیر میشوی؟
بله. من هیچ سابقهای نداشتم.
چرا عضو باند سرقت شدی؟
بیکار بودم و از دوران خردسالی آرزو داشتم شرکت تجاری تأسیس کنم و پولدار شوم. میخواستم یک شرکت راهاندازی کنم و افراد تحصیلکردهای را که مثل من بیکار هستند، مشغول به کار کنم. به همینخاطر عضو باند سرقت شدم تا پول به دست آورم و به آرزویم برسم. چون میدانستم با کارگری و کارمندی نمیشود پول پسانداز کرد و شرکت راهاندازی کرد.
تحصیلکرده هستی؟
بله من لیسانس مدیریت دارم و سه سال است مدرکم را گرفتهام و بیکار هستم.
چطوری با همدستانت آشنا شدی؟
منصور بچه محل ما بود و میدانستم خلافکار است و چند باری به جرم سرقت به زندان رفتهاست. وقتی این بار از زندان آزاد شد به من پیشنهاد داد برای سرقت با آنها همکاری کنم. او گفت شیوه سرقتشان را اینبار تغییر دادهاند و حرفهای عمل میکنند و شناسایی نمیشوند. آنها قبلاً همه نوع سرقت میکردند، اما وقتی به سراغ من آمد گفت قصد دارند به خانهها دستبرد بزنند و فقط طلا و پول سرقت کنند. میگفت اکثر خانه الان بانک شده، چون همه پول و طلا در خانههایشان نگهداری میکنند و در سرقت از هر خانه پول خوبی به جیب میزنیم. وقتی حرفهای او را شنیدم وسوسه شدم و قبول کردم.
وظیفه تو چه بود؟
من دوربینها را از کار میانداختم. اصلاً به خاطر همین تخصصی که داشتم منصور به سراغ من آمد تا با آنها به سرقت بروم. من دوربینها را از کار میانداختم تا ردی از خودمان به جای نگذاریم.
موضوع متن تایپی که برای صاحبخانه میگذاشتی چه بود؟
من وقتی سرقت میکردم، عذاب وجدان داشتم و متنی را آماده داشتم و برای صاحبخانه میگذاشتم و از او میخواستم مرا ببخشد و به او قول میدادم وقتی وضع مالیام خوب شود، پولش را بر میگردانم. واقعیتش من تصمیم داشتم پولهای آنها را وقتی شرکت زدم و پولدار شدم به آنها برگردانم و در واقع به آنها میگفتم پول آنها را قرض گرفتهام.