کد خبر: 1233067
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پایان یک فصل دیگر از فوتبال مثلاً حرفه‌ای ایران
واقعیت این است که این فوتبال مثلاً حرفه‌ای امروز از تمام کشور‌های رقیب خود در آسیا عقب افتاده و با ادامه این مسیر دیری نخواهد گذشت که دیگر هیچ نام و نشانی از فوتبال ایران باقی نخواهد ماند، چون قطار پیشرفت فوتبال آسیا به سرعت در حال حرکت است و ما از آن جا مانده‌ایم
نویسنده‌ها: فریدون حسن، دنیا حیدری، شیوا نوروزی

جوان آنلاین: بیست‌وسومین دوره رقابت‌های لیگ برتر فوتبال ایران در حالی با قهرمانی پرسپولیس به پایان رسید که درست مانند تمام ادوار گذشته نه خبری از فوتبال حرفه‌ای در آن بود و نه خبری از رفتار‌های حرفه‌ای، نه خبری از داوری‌های حرفه‌ای بود و نه خبری از مدیریت حرفه‌ای. فوتبال آماتوری ایران هر سال بیشتر از قبل در گرداب «خود‌حرفه‌ای‌بینی» فرو می‌رود و امروز دیگر در حال دست و پا زدن برای نجات خود است. واقعیت این است که این فوتبال مثلاً حرفه‌ای امروز از تمام کشور‌های رقیب خود در آسیا عقب افتاده و با ادامه این مسیر دیری نخواهد گذشت که دیگر هیچ نام و نشانی از فوتبال ایران باقی نخواهد ماند، چون قطار پیشرفت فوتبال آسیا به سرعت در حال حرکت است و ما از آن جا مانده‌ایم. سؤال اصلی این است که بعد از برگزاری ۲۳ دوره لیگ مثلاً حرفه‌ای، امروز فوتبال باشگاهی ایران کجای فوتبال آسیا قرار دارد. پاسخ درست به این سؤال می‌تواند بسیاری از مشکلات فوتبال باشگاهی را حل کند، اما افسوس که توهم حرفه‌ای‌بودن چنان بر فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و تیم‌های حاضر در لیگ برتر سایه افکنده که هیچ‌گاه به این سؤال پاسخ درست داده نمی‌شود. 

تعقیب و گریز تا آخرین لحظه

فوتبال ایران لیگ متفاوتی را تجربه کرد. در فصل پرحاشیه‌ای که به پایان رسیده است، سرخابی‌های پایتخت برای لمس جام قهرمانی تا آخرین لحظه رقابتی شانه‌به‌شانه باهم داشتند و در نهایت این پرسپولیس بود که جشن قهرمانی به راه انداخت. در لیگ بیست‌وسوم حواشی بسیار پررنگ‌تر از متن بود و همه مسابقات تحت تأثیر همین حواشی قرار گرفتند، با این حال هم استقلال و هم پرسپولیس در دو جبهه جنگیدند تا از بین آن‌ها یکی قهرمان شود. آبی‌ها با هدایت جواد نکونام قهرمان نیم‌فصل شدند، منتها در میانه فصل به هیچ تیمی جام نمی‌دهند. استقلال در ادامه مسیر نیز با هر زحمتی بود جایگاهش را در صدر جدول حفظ کرد. در این راه بار‌ها از حق‌خوری و اشتباهات داوری گلایه شد و در واقع تیم‌ها هنوز هم مشغول اعتراض هستند. نکونام و شاگردانش از آن به بعد در چند مسابقه از جمله تقابل با پرسپولیس، ملوان، مس رفسنجان و تراکتورسازی متوقف شدند و امتیاز از دست دادند. در حالی که تنها سه هفته به پایان لیگ مانده بود، این تیم در قائمشهر برابر نساجی با تساوی بدون گل متوقف شد و با از دست دادن صدرنشینی، جام را نیز از دست داد. آبی‌ها در فصل اخیر تنها یک بار طعم شکست را چشیدند و آن هم در بازی حساب با سپاهان بود. پرسپولیس از لغزش رقیب سنتی بهترین استفاده را برد و جام قهرمانی را به هوادارانش هدیه داد. سرخپوشان در لیگ بیست‌وسوم دو بار باختند؛ یک بار مقابل سپاهان و یک‌بار هم مقابل آلومینیوم، منتها اوسمار مرد اول نیمکت هرگز ناامید نشد و با دور نگه‌داشتن خود از حواشی، شاگردان را در مسیر قهرمانی به خوبی هدایت کرد؛ پس از تساوی خانگی برابر سپاهان در هفته بیست‌وپنجم، پنج برد متوالی برابر نساجی، هوادار، استقلال خوزستان، شمس‌آذر و مس رفسنجان، فصل را با قهرمانی به پایان رساند. 

فاجعه داوری 

فارغ از شلوغ‌بازی برخی مربیان که با دستاویز قراردادن اشتباهات داوری، دنبال سرپوش‌گذاشتن بر ناکامی‌های خود هستند، لیگ بیست‌وسوم هم درست مانند فصل‌های قبل با اشتباهات ریزودرشت داوری همراه بود؛ اشتباهاتی که گاهی دیگر نمی‌شد آن را به بهانه جزئی از فوتبال‌بودن توجیه کرد، خصوصاً بعد از آنکه پای رئیس کمیته داوران به یکی از پرونده‌های فساد در فوتبال باز شد و همین بهانه خوبی بود برای داغ‌شدن بازار شایعات مختلف، با وجود این، اما پرواضح است که عمده اشتباهات داوری به دلیل شرایط نامناسب داوران است تا ابهامات و شایعات مختلفی که رنگ و بوی تبانی و فساد دارد. در واقع درست از زمانی که بده‌بستان‌های انتخاباتی نوع رابطه فدراسیون فوتبال با هیئت‌های استانی را تغییر داد، شاهد افت فاحش کیفیت قضاوت داوران به خصوص در سطح اول فوتبال کشور بودیم چراکه دیگر شایسته‌سالاری اولویت قضاوت داوران در لیگ‌برتر نبود و لابی هیئت‌ها راه را برای طی‌کردن پله‌های ترقی داوران باز می‌کرد نه تلاش برای بالابردن سطح دانش و آمادگی جسمانی. شاید به همین دلیل هم فدراسیون و کمیته داوران کمتر زیر بار قبول اشتباهات داوری رفته و عمدتاً در حال توجیه هستند، البته که در این بین گاه شاهد انتقادات یا جلسات نمایشی در راستای حل‌و‌فصل اشکالات و ایرادات داوری بودیم، اما هیچ یک از این نشست‌ها هرگز به سرانجام مثبتی ختم نشد تا همچنان شاهد وخامت اوضاع جامعه داوری کشور باشیم؛ داوری‌ای که حتی اگر نگوییم از روی عمد و با برنامه قبلی، نتیجه برخی‌بازی‌ها و سرنوشت تیم‌ها را دستخوش تغییر کرد، حال آنکه شاید اگر ملاک انتخاب داوران برای حضور در لیگ برتر توانایی‌های آن‌ها بود، امروز کمتر شاهد گلایه‌های ریزودرشت تیم‌ها بودیم؛ گلایه‌هایی که گاه نمی‌توان به حق‌بودن آن بی‌اعتنا بود، البته که در این وانفسا استفاده از تکنولوژی var می‌توانست تا حدی هرچند اندک کمک‌رسان قاضیان میدان باشد، اما فدراسیون حتی در این امر هم ناکام بود، آن هم در شرایطی که کشور‌های همسایه ایران سال‌هاست به استفاده از سیستم کمک‌داور ویدئویی مجهز شده‌اند، اما در این زمینه هم اوضاع داوری ایران همانند قضاوت‌های پرسرو صدای داورانش اصلاً جالب توجه نیست. 

پدیده  «شمس‌آذر» 

تیم قزوینی لیگ برتر با حاشیه وارد مسابقات شد با سه امتیازمنفی، آن هم به دلیل شکایت سایپا و استفاده غیرقانونی از یک بازیکن، اما این پایان کار نبود. شمس‌آذر بعد از پایان هفته اول مسابقات و کسب تساوی مقابل استقلال خوزستان با شکایت شهرداری همدان هم ۵۱۰ میلیون ریال جریمه شد و هم سه امتیاز منفی دیگر گرفت تا با پنج امتیاز منفی پا به هفته دوم لیگ برتر بگذارد. با وجود تمام این حاشیه‌ها تیم سعید دقیقی، مربی جوان و باانگیزه شمس‌آذر تبدیل به پدیده این فصل از رقابت‌های لیگ برتر شد؛ هر چند در میانه‌های فصل سه امتیاز به شمس‌آذر بخشیده شد، اما با وجود این عملکرد درخشان آن‌ها به خصوص مقابل تیم‌های مدعی و فوتبال بدون ترس و رو به جلویی که تیم دقیقی از خود به نمایش می‌گذاشت، باعث شد ترس و دلهره از رویارویی با این تیم به خصوص در قزوین یقه تمام لیگ برتری‌ها را بگیرد. شمس‌آذر در حالی لیگ را با کسب جایگاه هشتمی در میانه جدول به پایان رساند که حاشیه‌های داخلی هم در برخی هفته‌ها مانع نتیجه‌گیری درست این تیم شد؛ حاشیه‌هایی نظیر خداحافظی و بازگشت ناگهانی سعید دقیقی، سرمربی تیم در میانه فصل که هیچ‌کس متوجه علت آن نشد و توضیحی هم بابت آن داده نشد. شمس‌آذر نشان داد می‌توان ستاره و بازیکن بزرگ و نامدار نداشت، اما یک تیم بود. شمس‌آذر نشان داد فوتبال را نام‌ها بازی نمی‌کنند و باید برای موفقیت و کسب پیروزی جنگید. شمس‌آذر روحیه جنگندگی را به فوتبال باشگاهی ایران تزریق کرد. تیم خوب قزوین حالا باید خود را آماده فصل بعد کند.

رکورد اتهام‌زنی و حاشیه‌سازی

لیگی که پشت سر گذاشته شد، رکوردی خارق‌العاده از خود به جا گذاشت؛ رکوردی که بعید به نظر می‌رسد تا سال‌ها بشود آن را جابه‌جا کرد. این رکورد نه در زمین مسابقات زده شد و نه در تمرینات. این رکورد را سرمربیان و مربیان تیم‌های لیگ برتری زدند؛ رکوردزدن اتهام به یکدیگر، رکورد حاشیه‌سازی و رکورد دشمن فرضی‌تراشی برای خود، هر چند نقش یکی از تیم‌ها در این میان بسیار پررنگ‌تر از همه بود، اما با کمی دقت به خوبی می‌توان متوجه شد این بیماری مسری به تمام لیگ سرایت کرد و به نوعی همه در حال حاشیه‌سازی برای هم بودند. 
در هیچ کجای فوتبال جهان چنین مواردی دیده نمی‌شود؛ اینکه یک سرمربی در طول یک فصل حاضر به حضور در نشست‌های خبری نشود و خودش برای خودش خبرنگار دستچین و برای آن‌ها صحبت کند یا اینکه مربی و سرمربی در نشست‌های خبری فقط و فقط حریفان را بکوبند و کاری با مسائل فنی بازی و تیم خود نداشته باشند. تمامی این برخورد‌های غیرحرفه‌ای و زشت در حالی رخ داد که برابر قانون سازمان لیگ، کمیته انضباطی و کمیته اخلاق افراد حاضر در نشست‌های خبری تنها می‌توانند در خصوص مسائل فنی تیم خود و بازی پیش رو یا انجام‌شده صحبت کنند، اما در فصلی که بر فوتبال ایران گذشت، تنها چیزی که در نشست‌های خبری دیده نشد، همین دو مورد بود. 
نکته اصلی در این میان سکوت ارکان اصلی فدراسیون در این خصوص بود که این سکوت زمینه گستاخ‌تر‌شدن حاشیه‌سازان را فراهم کرد؛ همان‌ها که حتی امروز و با گذشت یک هفته از پایان لیگ هنوز دست‌بردار نیستند. 

ناکام بزرگ

سپاهان را باید ناکام بزرگ لیگ برتر نامید؛ تیمی که با هزینه بالا برای قهرمانی بسته شد، اما جریان لیگ با آنچه آن‌ها می‌پسندیدند جور درنیامد تا در نهایت به عنوانی بهتر از سومی دست پیدا نکنند، البته زرد‌های اصفهان در غیاب سرخابی‌های تهران امید زیادی به فتح جام حذفی دارند تا حداقل بتوانند با یک جام فصل کابوس‌وارشان را تمام کنند. 
سپاهان البته این شانس را داشت که خیلی زود خود را به عنوان صدرنشین از دو مدعی دیگر جدا کند که نتوانست. بازگشت چهار امتیاز کسرشده از این تیم به علت عدم‌رعایت قانون سقف بودجه و قرارداد‌ها سپاهان را در هفته یازدهم بالاتر از استقلال و پرسپولیس صدرنشین کرد، اما در حالی که تصور می‌شد زرد‌ها با این فرصت خود را در صدر حفظ کنند، شش باخت ناباورانه و پی‌در‌پی باعث شد همه چیز به هم بریزد و سپاهان با بحرانی عجیب و غریب روبه‌رو شود. شکست‌های پی‌در‌پی باعث شد سپاهان تا میانه‌های جدول رده‌بندی هم سقوط کند و عملاً شانسی برای قهرمانی این تیم باقی نماند. 
زرد‌های اصفهان با هدایت مورایس هر چند در نیمه دوم نیم‌فصل دوم به خود آمدند و موفق شدند وضعیت خود را سر و سامان بدهند، اما زمان برای جبران آنقدر کوتاه بود که آن‌ها با وجود ارائه بازی‌های خوب نتوانستند بیشتر از جایگاه سومی بالا بیایند تا ناکام بزرگ این فصل از رقابت‌های لیگ برتر فوتبال لقب بگیرند. 

تأثیر پرونده فساد  در لیگ

فوتبال ما همین یک قلم را کم داشت؛ پرونده جدید فساد. وقتی رئیس‌کل دادگستری استان کرمان این خبر را اعلام و مرتبط‌بودن آن را با یکی از باشگاه‌های لیگ‌برتری کرمان تأیید کرد، مسئولان فوتبال دیگر هیچ راهی برای انکار واقعیت و تکذیب نداشتند. بر اساس اعلام دادگستری کرمان، پرونده مربوط به سال ۱۴۰۰ است و به باشگاه مس‌رفسنجان مربوط می‌شود. در این پرونده سنگین و پیچیده، حرف از رد‌و‌بدل‌شدن تعداد زیادی سکه زده شده و هنوز همه موارد فساد اعلام نشده است. نکته اساسی که نه تنها لیگ‌برتر بلکه آبروی فوتبال کشور را زیر سؤال برده، درگیربودن سه عضو فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ در این پرونده است! خداداد افشاریان رئیس پیشین کمیته داوران، سهیل مهدی رئیس پیشین سازمان لیگ و مسئول وقت مسابقات لیگ دسته اول. بنا به اذعان مهدی تاج، رئیس فدراسیون آن سه مدیر فعال فدراسیون به دریافت ۲۵ سکه متهم هستند. از آنجا که میزان دریافت رشوه‌ها بسیار بیشتر از این حرف‌هاست به نظر می‌رسد منظور تاج از ۲۵ سکه برای هر مسابقه بوده است. این وسط نام یک مهره معروف رسانه‌ای هم مطرح شده است و همه این افراد جزو متهمان هستند. افشاریان و مهدی در حالی مجبور به استعفا شدند که متن نامه استعفای رئیس پیشین کمیته داوران طلبکارانه بود. در روز‌های اخیر نیز کمیته اخلاق محمد ربیعی، علی علیزاده، مجید زین‌الدینی و علی رمضانی را برای ادای پاره‌ای از توضیحات احضار کرد تا مشخص شود تعداد متهمان بسیار بیشتر از این حرف‌هاست. پرونده در نهاد‌های مربوط در حال بررسی است ولی در فصل پرحاشیه لیگ‌برتر و اشتباهات تأثیرگذار داوران، مطرح‌شدن پرونده جدید فساد در فوتبال باعث شد ادعا‌ها و اتهامات بسیار زیادی در خصوص تبانی، رشوه و سوت‌های مشکوک، بیش از پیش باورپذیر و واقعی به نظر برسند.

قانون ناکارآمد

کاملاً مشخص بود سنگ بزرگ علامت نزدن است، البته تجربیات ناموفق قبلی هم مزید بر علت بی‌اعتمادی به فدراسیون فوتبال بود، اما تاج و دوستانش هر بار با قیافه‌ای حق‌به‌جانب مدعی بودند این توبمیری از آن توبمیری‌ها نیست، با وجود این، اما نتیجه همان بود که انتظار می‌رفت. قانونی که فدراسیون مدعی بود قرار است عدالت را بر فوتبال جاری کند، درست مانند سایر قوانینی که طی سال‌های گذشته در این راستا وضع شده بود، به هیچ سرانجام مثبتی نرسید، اما بدتر از ناکامی قانون وضع‌شده پاپس‌کشیدن فدراسیون بود، هر چند قبل از ملغی‌شدن قانون هم کاملاً مشخص بود بسیاری از تیم‌ها واقعیت را در خصوص هزینه‌های انجام‌شده نمی‌گویند. در واقع بسیاری با سند‌سازی تنها به دنبال فریب افکار عمومی بودند و بیرون کشیدن پای خود از مخمصه‌ای که فدراسیون برای‌شان ایجاد کرده بود، با وجود این، اما برخی تیم‌ها هرگز زیر بار قانون وضع‌شده نرفتند و دست آخر نیز زورشان به فدراسیون چربید تا برخلاف تمام ادعا‌های مطرح‌شده نه فقط در لیگ بیست‌وسوم شاهد عدالت نباشیم که بی‌عدالتی را به تماشا بنشینیم که تا پیش از آن سابقه نداشت! البته که فدراسیون برای اثبات جدیت خود در اجرای قانون سقف بودجه چندامتیازی هم از برخی تیم‌ها کسر کرد، اما در کمال ناباوری در ادامه راه امتیاز‌های کسر‌شده به حساب تیم‌های خاطی واریز شد و رئیس فدراسیون فوتبال به صورت تلویحی در جمعی دوستانه با اصحاب رسانه تأیید کرد که زور فدراسیون به یک تیم‌خاص نرسیده و به همین دلیل از حرف و مواضع خود در خصوص رعایت سقف بودجه پایین آمده است؛ اعترافی تلخ که نشان داد تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها در خصوص ناکام‌بودن قانون سقف بودجه مانند قوانینی، چون سقف قرارداد است نه نگاه بدبینانه اصحاب رسانه که عین واقعیت بوده است؛ اتفاقی که نشان داد فدراسیون فوتبال اصلاً آن اقتداری که می‌گوید، ندارد. 

محرومیت‌های پولساز!

فدراسیون، کمیته انضباطی، کمیته اخلاق و سازمان لیگ، همگی در کنترل جنجال‌های لیگ‌برتر عاجز بودند و تنها راه چاره‌ای که به ذهنش‌شان می‌رسید، اعمال جریمه‌های سنگین مالی بود! البته فکر بدی هم نبوده است چراکه هر چقدر حواشی زیاد می‌شد، به همان نسبت نیز کمیته انضباطی درآمدش افزایش می‌یافت. در این فصل هیچ مسابقه و هفته‌ای بدون درگیری لفظی، توهین و تهمت به پایان نرسید، ضمن اینکه تعداد بیانیه‌های منتشرشده از سوی باشگاه‌ها علیه یکدیگر نیز به شکل قابل توجهی افزایش داشت. عجیب‌تر اینکه حتی دستور مهدی تاج، رئیس فدراسیون و درخواست وزیر ورزش برای پرهیز از صدور بیانیه‌های اعتراضی، کوچک‌ترین تأثیری در روند اعتراضات نداشت. در عین حال اعمال برخی جرایم مالی نیز بحث‌برانگیز شد. فلسفه تعیین جریمه نقدی و محرومیت‌ها، برخورد قاطع با فرد یا افراد خاطی و همچنین پیشگیری از تکرار رفتار‌های غیرورزشی از سوی دیگر افراد است، با وجود این عدم‌تأثیرگذاری آرای کمیته انضباطی و کمیته اخلاق بر کسی پوشیده نیست. از جمله عجیب‌ترین آرای صادرشده می‌توان به جریمه ۲ میلیارد تومانی عبدالله ویسی، سرمربی فولاد بابت یک مصاحبه اشاره کرد؛ این جریمه البته بعد از اعتراضات گسترده از سوی کمیته انضباطی به ۵۰ میلیون تومان و یک جلسه محرومیت تعلیقی تغییر یافت، ولی نظر کمیته انضباطی در خصوص کتک‌زدن هوادار از سوی حسین کنعانی‌زادگان عوض نشد. انتظار بود بازیکن جنجالی پس از حمله به یک هوادار حداقل چند جلسه از همراهی تیمش محروم شود، ولی در کمال ناباوری فقط به پرداخت ۲۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی و یک جلسه محرومیت تعلیقی محکوم شد! حتی یکی از خبرگزاری‌ها تأکید کرد که کمیته انضباطی طی ۱۷ روز ابتدایی ماه اردیبهشت از جریمه افراد مرتبط با فوتبال ۴/۵ میلیارد تومان درآمد کسب کرده است. با گذشت یک هفته از اتمام لیگ و تداوم حواشی، اتهامات و توهین‌های تلویزیونی، رسانه‌ای و مجازی، بی‌خاصیت‌بودن جریمه‌های تعیین‌شده به همه ثابت شده است و باید دید تا شروع فصل بعد، کمیته انضباطی چه تصمیمات دیگری خواهد گرفت. 

خداحافظی تلخ

سقوط نفت‌آبادان بدون شک یکی از تلخ‌ترین اتفاقاتی بود که در این دوره از رقابت‌های لیگ برتر رقم خورد؛ تیمی که فصل گذشته با سلام و صلوات موفق به حفظ بقا در سطح اول فوتبال کشور شد، اما قدر عافیت ندانست و با ادامه‌دادن به مسیرناموفق گذشته سرانجام با لیگ برتر وداع کرد. هواداران آبادانی بی‌شک در پایان این فصل، غمگین‌ترین هواداران لیگ بیست‌وسوم بودند؛ هوادارانی که آخرین لحظات لیگ حامی سفت‌وسخت زردپوشان آبادانی بودند، اما حمایت آن‌ها نتوانست به تنهایی ضامن ادامه حضور نفت در لیگ برتر باشد. نفت این فصل بار‌ها دستخوش تغییرات شد، اما شاید این تیم به جای تغییرات مکرر که هیچ تفکر خاصی پشت آن نبود، به حمایت همه‌جانبه یا مدیریتی قوی نیاز داشت، ولی بدون شک از زمانی که مجلس وزارت نفت را از تیم‌داری منع کرد، تیم محبوب آبادان نتوانست کمر راست کند. در واقع نفت و هوادارانش بی‌کفایتی مدیرانی را خوردند که بدون داشتن شناخت کافی از کیلومتر‌ها دورتر برای این تیم تصمیم‌گیری می‌کردند؛ مدیریت دورادوری که نتوانست مشکلات را از سد راه نفت بردارد و کابوسی تلخ را در پایان فصل بیست‌وسوم برای مردم آبادان رقم زد، البته که نفت آبادان تنها تیم سقوط‌کرده از لیگ برتر نبود و پیکان هم سقوطی دراماتیک را تجربه کرد، آن هم در شرایطی که برخلاف برزیلی‌های آبادان که از هفته‌ها قبل کاندیدای سقوط بودند، پیکان تصور چنین اتفاقی را هم نمی‌کرد، اما متحول‌شدن استقلال خوزستان و البته نساجی و همچنین نتیجه‌گیری فولاد در آخرین هفته لیگ چنان تغییراتی را در جدول رده‌بندی رقم زد که پیکان با قبول شکست برابر استقلال سقوطی ناباورانه را تجربه کرد.

برچسب ها: فوتبال ، VAR ، داوری
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار