این روزها محافل رسانهای و امنیتی رژیم اشغالگر قدس، نسبت به تصاعد بحران در لایههای تصمیمگیری سیاسی و کابینه این رژیم ابراز نگرانی کردهاند. شکست میدانی در غزه از یک سو و فقدان چشماندازی روشن در خصوص پایان جنگ از سوی دیگر، سبب شده نتانیاهو و گالانت تبدیل به نمادهای شکست تلآویو در یکی از حساسترین برهههای زمانی ممکن شوند. فراتر از آنچه ذکرشد، تشدید اعتراضات جهانی علیه رژیم اشغالگر قدس به طور طبیعی، مولد نوعی صهیونیسمستیزی واقعی در نظام بینالملل است. این موج به اندازهای گسترده و فراگیر است که حتی اصلیترین متحدان غربی تلآویو نیز قدرت غلبه بر آن را نداشته و در آینده نیز نخواهند داشت.
در روزهای ابتدایی جنگ غزه، از نتانیاهو گرفته تا اصلیترین رقبای سیاسی وی یعنی بنی گانتس و یائیرلاپید، در یک مجموعه تحت عنوان کابینه اضطراری قرار گرفتند تا هدایتگر نسلکشی ضد انسانی خود در نوار غزه باشند. با این حال، متعاقب شکست در میدان جنگ و عدم تحقق سه هدف اعلامی نتانیاهو مبنی بر «نابودی حماس»، «اشغال نوار غزه» و «آزادی اسرا»، معامله به طور کامل برعکس شد. در وهله اول، اختلافات میان نتانیاهو و گانتس در کابینه اضطراری به حدی رسید که منتج به تهدید گانتس مبنی بر خروج از این کابینه شد. با این حال، اختلافات در اراضی اشغالی محدود به کابینه اضطراری نمانده و کابینه اصلی را نیز در بر گرفته است. اختلاف بر سر نحوه حمله به رفح و همچنین نوع مواجهه با پرونده اسرای صهیونیست در غزه، سبب شده این کابینه نیز در معرض فروپاشی و سقوط قرار گیرد. بن گویر، اسموتریچ و نتانیاهو هر سه تبدیل به نماد ناکارآمدی مطلق و متهم به تلاش برای فرسایشی شدن جنگ جهت بقای حداقلی خود در معادلات قدرت شدهاند. نمادهای شکست و ناکامی صهیونیستها در جنگ غزه و فرامتن آن را باید در بطن آنارشیسم به وجود آمده در این رژیم مورد تجزیه و تحلیل قرار داد؛ اختلافاتی که میان نهادهای امنیتی، نظامی و سیاسی رژیم اشغالگر قدس و سه نماد آن یعنی «موساد»، «ارتش» و «کابینه» ظهور و بروز پیدا کرده، منجر به دفرمه شدن ساختار قدرت در اراضی اشغالی و تعارض اهداف، ساختارها و تصمیمات در آن شده است. بیدلیل نیست که حتی برخی از استراتژیستهای وابسته به رژیم صهیونیستی، سقوط مطلق و همهجانبه آن را در آیندهای نزدیک پیشبینی میکنند.
تلفیق مصادیق شکست و آنارشیسم در اراضی اشغالی، به ما این امکان را میدهد تا برآورد و چشمانداز دقیقتری نسبت به آینده این رژیم نامشروع و شیوه حرکت آن به سوی سقوط و تباهی داشته باشیم. اختلافات جاری در تلآویو، ماهیتی زیربنایی و ساختاری داشته و اساساً نمیتوان آنها را به اختلاف از درک صحنه یا تصمیمگیری در قبال بحرانها محدود ساخت. این تعارضات هر یک تبدیل به ریلهایی میشود که حرکت رژیم صهیونیستی به سوی تباهی و سقوط از طریق آنها صورت خواهد گرفت.