جوان آنلاین: فصل اول سریال نیسان آبی با نقدهای زیادی مواجه شد. کارشناسان معتقد بودند که این سریال مانند دیگر ساختههای منوچهر هادی اثری مبتذل و سخیف است که پلان به پلان سریال توهین به شعور مخاطب محسوب میشود، اما انگار نقدهای وارد شده به سریال برای تولیدکنندگان نیسان آبی مهم نبوده است، چراکه با همان دست فرمان فصل دوم آن را ساختهاند.
اینبار به جای منوچهر هادی مسعود اطیابی که از کارگردانان بساز و بفروش سینماست فصل دوم را ساخته و باید گفت او سعی داشته است فصل دوم هم با همان رویکردهای مبتذل ساخته شود، با همان متر و معیارهایی که فیلمهای سینماییاش را میسازد و فقط فروش برایش اولویت دارد و مضمون و کارکرد ژانر هیچ اهمیتی برای او و سایر تولیدگنندگان سریال ندارد. پنج قسمت از فصل دوم نیسان آبی پخش شده است، اما دریغ از یک پلان که بتواند مخاطب را با تبسمی کوتاه همراه کند؛ سریالی که روی همان مؤلفههای ابتذال تمرکز دارد و هیچ تلاشی برای ایجاد موقعیتهای جدید و حتی خندهآور نشده است. در چنین شرایطی با سریالی مواجهیم که فقط میتواند یک طرح لاغر و کم جان را جلو ببرد. هدف از جلو بردن به منظور شکلگیری خط روایی منسجم نیست، آنچه در این سریال روایت میشود تکرار موقعیتهای منسوخ است.
حالا در فصل دوم ابتذال بیشتر از فصل قبل احساس میشود؛ موقعیتهای کم جان و مبتدیانه که ضد خانواده است. پری از رضا جدا شده و حالا برای رضا، سوسن جلوی چشم شوهر سابق و فرزندانش دلبری میکند. با اینکه رضا خرسند همچنان او را دوست دارد و هرکاری میکند که به زندگی گذشتهاش با پری برگردد. اطیابی فکر کرده با چنین تصویری از جامعه و دلبریهای یک زن برای خوانندهای خالتور میتواند جذابیت مضمونی به همراه بیاورد. اطیابی سعی داشته است در نیسان آبی اثری ضد مرد بسازد. زنهای داخل سریال همه زورگو و خشناند مانند کاراکتر اشرف طلوعی که چندین بار به ممد چاخان سیلی میزند و به دلیل ثروتی که دارد با او مانند نوکرش صحبت میکند. از طرفی دیگر ممد چاخان عاشق کس دیگری است! سرهنگ هم با سنی که دارد خیانت میکند انگار که نیسان آبی از سریالهای ترکی کپی برداری شده است. دلیل این شباهت به خاطر علاقه مخاطبان به سریال ترکی است، اما اطیابی هم به این علاقه دامن زده و خانواده ایرانی را تخریب کرده است. از سوی دیگر نه تنها در مضمون نکتهای یافت نمیشود بلکه ساختار هم شلخته و بیکیفیت است. انگار کارگردانی وجود ندارد و تنها پلانها فارغ از منطق پشت سر هم قرار گرفتهاند تا موقعیتهای منسوخ کلیشهای تبدیل به آیتمهای لوس و بیمزه شود. پرش پلانها و موقعیتهایی که ساخته نمیشود یکی از هزاران ضعف ساختاری است که باعث شده است سریال در ایجاد موقعیتهای ژانری درجا بزند و اطیابی موقعیتها را بر اساس جوکها و اتفاقات اینستاگرامی بهوجود بیاورد. زمانی که یک سریال در کمترین زمان ممکن ساخته شود که البته در صورت توفیق میتواند یک حُسن باشد، تمامی مختصات ساختاری آن با حجمی از ابتذال پیوند میخورد. موقعیتهای کم جان و پیش پا افتاده تا بازیهای سرد و تخت و لوس نه تنها مخاطب را با خود همراه نمیکند بلکه باعث میشود سطح کیفی سریالهای شبکه خانگی تنزل پیدا کند. با توجه به فیلمهای کمدی جهان که مخاطب ایرانی به آنها دسترسی دارد چگونه میشود آن مخاطب را با سریال نیسان آبی خنداند! سریالی که بیاخلاقی در جامعه و خانواده را ضریب داده است تا مخاطب بخندد، اما این اتفاق رخ نمیدهد بلکه بیننده بعد از چند قسمت ترجیح میدهد دیگر این سریال را ادامه ندهد، بازیهای به شدت بد و ضعیف که به دلیل آشفتگی ساختار و نبودنِ فیلمنامه خلق شدهاند از ضعفهای مهم سریال نیسان آبی است.