کد خبر: 1201733
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۱
گفت وگوی «جوان» با فاطمه شایان‌پویا، نویسنده کتاب «استاد» به بهانه سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری
کتاب «استاد» همانطور که شما هم اشاره کردید، اولین کار من در عرصه نویسندگی است. این کار از سوی هیچ نهاد یا ارگانی پیشنهاد و سفارش نشد و چند سال بعد از شهادت زنده‌یاد شهریاری این کتاب را نوشتم. زمانی که استاد شهریاری ترور شد، من هم درباره این اتفاق و هم بعد از شرکت در مراسم‌شان پستی را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کردم.
مصطفی شاه کرمی
جوان آنلاین: کتاب «استاد» اولین اثر فاطمه شایان‌پویا، حاوی خرده‌روایت‌هایی از زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری از شهدای هسته‌ای کشورمان است که چاپ ششم آن به تازگی و همزمان با سالروز شهادت این شهید منتشر شد. «جوان» در گفتگو با این نویسنده که خود نیز در رشته مهندسی هسته‌ای تحصیل کرده به موضوعات مختلفی از جمله انگیزه تألیف، منابع، شیوه روایت و دیگر موضوعات پرداخته‌است. 
 
کتاب «استاد» اولین کار شما به عنوان نویسنده است، چطور شد که تصمیم گرفتید این کتاب را تألیف کنید؟
کتاب «استاد» همانطور که شما هم اشاره کردید، اولین کار من در عرصه نویسندگی است. این کار از سوی هیچ نهاد یا ارگانی پیشنهاد و سفارش نشد و چند سال بعد از شهادت زنده‌یاد شهریاری این کتاب را نوشتم. زمانی که استاد شهریاری ترور شد، من هم درباره این اتفاق و هم بعد از شرکت در مراسم‌شان پستی را در صفحه اینستاگرامی خود منتشر کردم. براساس نوشته‌ام برخی دوستان به من توصیه کردند تا داستان زندگی شهید شهریاری را بنویسم. پس از این اتفاق، به جمع‌آوری اطلاعات پرداختم و آثار ایشان را بررسی کردم، به همین جهت دریافتم که کتاب‌های موجود خیلی کامل نیستند. از آنجایی که من شاگرد شهید شهریاری در دانشگاه بودم، موفق شدم خاطرات همکلاسی‌ها و همکاران خودم و همچنین خاطرات اساتید و دانشجویانی که به یک نحوی دکتر را می‌شناختند، در موضوعات متنوع جمع‌آوری کنم و کتاب استاد مجموعه این خرده‌روایت‌هاست. 
 
فرآیند تألیف این کتاب چقدر طول کشید؟
برای نگارش کتاب، به دلیل آنکه شاگرد استاد شهریاری بودم، تحقیقات میدانی را جدی‌تر پیگیری کردم. همکلاسی‌ها، دوستان و نزدیکان استاد، به علاوه خانواده ایشان سوژه‌های مصاحبه‌ای من بودند و از همین طریق خاطرات را جمع‌آوری کردم. همه زمان من برای گرفتن خاطرات و روایت افراد از دکتر شهریاری چیزی در حدود دو سال بود، تقریباً از نیمه دوم سال ۹۴ کار را شروع کردم و تا اواخر سال ۹۶ طول کشید و خود اثر هم در سال ۹۸ چاپ شد. 
 
فکر نمی‌کنید دو سال زمان زیادی باشد؟
واقعیت این است که گرفتن خاطرات و گفتگو‌ها و همچنین پیاده‌سازی آن‌ها بیشترین زمان را به خود اختصاص داد، چون می‌خواستم نهایت امانتداری را در مورد حرف‌های راویان داشته باشم. 
 
دسته‌بندی خاطرات افراد در کتاب به چه شکلی انجام شده‌است؟
در کل این کتاب چیزی حدود ۱۳۰ خرده‌روایت وجود دارد که بر اساس سطح‌بندی موضوعی و اخلاقی دسته‌بندی شده‌اند. چون سؤالات را هم بر همین محور‌ها تنظیم می‌کردم، علت آن این بود که از پراکنده‌گویی جلوگیری می‌کند و شخص راوی در همان مسیری قرار می‌گیرد که شما می‌خواهید؛ موضوعاتی مثل اخلاص، سخاوت در تحصیل و دیگر مسائل اخلاقی استاد شهریاری را به عنوان محور مطرح کردم. استاد شهریاری خیلی به حضرت حافظ ارادت داشتند و من هم به همین دلیل با دو استاد حافظ‌شناس برجسته کشورمان تماس گرفتم و محور‌های کتاب را به آن‌ها ارائه کردم تا ابیات مرتبط با آن‌ها را که در دیوان حافظ وجود دارد، به من معرفی کنند. بعد از این کار، من یک کلمه از آن بیت را به عنوان کلید واژه فصل انتخاب می‌کردم. 
 
به بازه دو ساله‌ای بین اتمام کار و چاپ آن اشاره کردید، علت این تأخیر دوساله برای چاپ و انتشار کتاب چه بود؟
بعد از اتمام کار نسبت به اینکه کتاب را به چه انتشاراتی برای چاپ بدهم، تردید داشتم که الحمدلله انتشارات شهید کاظمی اولین انتشاراتی بود که کار را قبول کرد. البته من یک بازنویسی مجددی روی کتاب انجام دادم و یک‌سال بعد از بازنویسی، دوستان انتشارات شهید کاظمی از من خواستند که حتماً رضایت همسر شهید شهریاری و کسان دیگری را که این خاطرات از زبان آن‌ها گفته‌شده یا در مورد آن‌ها حرفی زده می‌شود، بگیرم. از طرفی دیگر، این کتاب یک‌سال هم در انتشارات ماند تا شرایط انتشار آن فراهم شود. مجموع این اتفاقات در کنار هم باعث شد تا دو سال بعد از اتمام کار نوشتن، کتاب چاپ و منتشر بشود. 
 
غیر از خاطرات راویان، از منابع دیگری هم برای نوشتن این کتاب استفاده کردید؟
زمانی که من این کار را شروع کردم دو تا اثر در مورد شهید شهریاری منتشر شده‌بود، یکی از آن‌ها کار مختصری است به اسم کتاب «شهید علم» که توسط انتشارات راه‌یار چاپ‌شده و حاوی خرده‌روایت‌های کوتاهی است و البته حجم کمی هم دارد. یکی دیگر هم کتابی بود که بسیج اساتید دانشگاه شهید بهشتی آن را به صورت خصوصی چاپ کرده و فقط بین اساتید توزیع شده‌بود که این اثر را همسر شهید شهریاری در اختیار من گذاشتند. من هم تعداد کمی از آن خاطرات را که با موضوعات دسته‌بندی شده کتاب خودم ارتباط داشتند، با ذکر منبع سند و مأخذ استفاده کردم. یک کار کم‌حجم و خصوصی دیگری در دانشگاه جنوب (نفت جنوب) که ارتباط خیلی نزدیکی با دکتر شهریاری داشت، منتشر شد که آن هم فقط بین دانشجویان و اساتید آن دانشگاه توزیع شده‌بود. نمی‌دانم از این اثر در کتابم استفاده کردم یا نه، اما خوب به یاد دارم که ارتباط عارفانه بین این اساتید برایم خیلی جالب و عجیب بود. 
 
بنابراین شاگرد شهید شهریاری‌بودن برای شما در مسیر تألیف این کتاب خیلی کمک‌کننده بود؟
خیلی از افرادی که خاطرات‌شان در این کتاب ثبت‌شده شاید اگر کسی غیر از من به سراغ‌شان می‌رفت تا خاطرات‌شان را بگیرد، آن‌ها همکاری نمی‌کردند، ولی، چون این عزیزان یا جزو همکاران و همکلاسی‌های من بودند یا جزو اساتید دانشگاهم با من خیلی راحت ارتباط گرفتند و اعتماد کردند. 
 
رشته تحصیلی شما در دانشگاه مهندسی هسته‌ای بوده که ارتباط چندانی با نویسندگی ندارد، به خصوص اینکه کتاب «استاد» اولین کار شما هم است، نویسندگی خیلی آسان است یا شما استعداد نوشتن داشتید؟
دوران تحصیلم، علاقه زیادی به نویسندگی داشتم و «سید مهدی شجاعی» و «رضا امیرخانی» همواره از نویسندگان مورد علاقه‌ام بودند، اما هیچ‌وقت خود را به نویسندگی نزدیک نمی‌دیدم و الان هم خود را نویسنده نمی‌دانم. من در زمینه موضوعات مختلف کتاب‌های زیادی مطالعه می‌کردم، ضمن اینکه اهل نوشتن هم بودم. در دوران دانشجویی گاهی اوقات برای نشریه یا برد (تخته اعلانات) دانشگاه محتوا تولید می‌کردم و می‌نوشتم. اینگونه نبود که با فضای نوشتن و نویسندگی نا‌آشنا باشم، اما در هیچ دوره و کلاسی هم شرکت نکرده‌بودم. از طرفی دیگر، متن این کتاب هم بسیار ساده نوشته‌شده و در آن از پیچیدگی‌های خاص نویسندگی خبری نیست و اگر این کار در جایی مورد توجه قرار می‌گیرد یا دیده می‌شود صرفاً به خاطر توجه شهید شهریاری و برکتی است که ایشان به کار داده‌اند. من بعد از اتمام مراحل نوشتن این کتاب، تازه به سراغ کلاس و اینجور کار‌ها رفتم، چون در آن برهه زمانی دغدغه من صرفاً جمع‌آوری خاطرات بود. 
 
الان که در این دوره‌ها شرکت کردید، آیا امکان دارد که بخواهید کتاب «استاد» را بازنویسی کنید؟
 همیشه با خودم می‌گویم‌ای کاش کار قوی‌تر و حرفه‌ای‌تر انجام می‌شد یا در بحث موضوعات یا عبارت‌های به کار گرفته‌شده تغییراتی ایجاد می‌کرد، ولی واقعیت این است که بسیاری از افرادی که با این کتاب ارتباط برقرار کردند و آن را دوست دارند، به خاطر همین شکل ساده‌نویسی است. من از مدت‌ها قبل ساده‌نویسی و روان‌نویسی را انجام می‌د‌ادم و این مسئله به من کمک کرد تا متن کتاب به شکلی ساده و قابل‌پسند بشود. وقتی می‌بینم که از این کتاب هم در فضا‌های دانش‌آموزی و هم در فضا‌های دانشجویی استفاده می‌کنند، نشانه این نکته است که متن و البته محتوای کتاب توانسته است آن‌ها را به خودش جذب کند. من فکر می‌کنم این کار به خاطر عنایت و توجه شهید شهریاری و همین ساده‌نویسی محتوا، اینگونه همه‌گیر و همه‌پسند شده، چون بعد از این کتاب آثار دیگری هم در مورد ایشان به چاپ رسید. یک نکته دیگری که می‌خواهم به آن اشاره کنم، تجربه‌ای است که به خاطر نوشتن کتاب استاد به دست آوردم. الان که به دنیای نویسندگی و کلاس‌های آموزشی وارد شدم، تجربیاتی دارم که در حکم جهش برایم محسوب می‌شوند، چراکه مباحث تئوریک ارائه‌شده در آنجا برای من قبلاً و به صورت عملی اتفاق افتاده‌اند. تجربه بسیار عالی بود که خیلی زیاد به من کمک کرد، هر چند هنوز خودم را در ابتدای این راه می‌دانم. 
 
این کتاب را برای چه طیف سنی نوشتید؟
برای گروه سنی بزرگسال نوشتم، ولی به دلیل همان ساده‌نویسی که اشاره کردم برای گروه سنی نوجوان هم جذابیت ایجاد کرده‌است. 
 
علت و انگیزه شما از نوشتن این کتاب چه بوده‌است؟ 
یکی از انگیزه‌های بزرگ من این بود که روحیه و اخلاق شهید شهریاری در بین همه دانشجویان و اساتید همه‌گیر بشود. در ایام دانشجویی و تجربه فضای دانشگاه این احساس در من شکل گرفت که چقدر دانشگاه به امثال «مجید شهریاری» نیازمند است، چراکه فردی با مختصات اخلاق و صفات مجید شهریاری، به عنوان «استاد» و رابطه ایشان با دانشجویان قابل‌توجه است. نگارش این وضعیت، ترسیم این شخصیت را برای دیگر دوستان ممکن می‌کند. دلیل نامگذاری کتاب نیز همین مسئله «درس‌گرفتن از استاد» است. زمانی که انتشارات اسم «استاد» را برای کتاب به بنده پیشنهاد داد، مخالفتی نکردم. وقتی از دانشگاه افسری برای اساتید و دانشجویان آنجا کتاب «استاد» را سفارش می‌دهند، برایم خوشحال‌کننده است که این کتاب برای سه قشر مهم کشورمان یعنی اساتید، دانشجویان و دانش‌آموزان جذابیت ایجاد کرده‌است. 
 
ارزیابی شما از بازخورد‌هایی که در مورد کتاب داشته‌اید، چیست؟
بازخورد‌ها از مسیر‌های مختلف به دستم می‌رسد، مثلاً برخی از دانش‌آموزان کلیپ کتابخوانی‌شان را برایم ارسال کردند، دانشجو‌ها هم در صفحه شخصی‌ام در فضای مجازی یا از طریق ارتباط با انتشارات پیام‌ها و نظراتشان را در مورد کتاب ارسال می‌کنند. یادم است که در یکی از پیام‌ها، دانشجوی ایرانی که در کشور کانادا مشغول تحصیل بود، به من پیام داد که تعریف و تمجید زیادی از کتاب «استاد» شنیده، اما دسترسی به کتاب ندارد و از من خواسته بود که کتاب را برایش ارسال کنم و من هم این کار را انجام دادم. البته باز هم می‌گویم که بیشترین بازخورد را از بین دانشجویان داشتم، هر چند از سوی اساتید دانشگاه‌ها هم بازخورد‌هایی داشتم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار