ما در جامعه با رویدادهایی مواجه هستیم که هر چند به رویهای معمول تبدیل شده، اما این روی دادنها خلاف قانون است. با این حال شیوع روزافزون این اتفاقها نشان میدهد قانون توان دفاع از حقوق مردم را ندارد. مثلاً اخاذی کردن از فردی بیمار عملی غیرقانونی و فراتر از آن عملی غیرانسانی است، اما شاهد هستیم که بسیاری از پزشکان برای درمان بیماران، آنها را مجبور میکنند علاوه بر تقبل هزینه درمان، هزینههای بیشتری به عنوان زیرمیزی پرداخت کنند. فرد بیمار و خانوادهاش به این دلیل که میخواهند زودتر از رنج بیماری رها شوند، چارهای ندارند جز اینکه هزینه درمان و پول زیرمیزی را برای پزشکی که با هزینه بیتالمال رشد کرده پرداخت کنند. با اینکه پزشکان از افراد متمول جامعه هستند، اما حاضر نیستند بخشی از مالیات درآمدی را که کسب میکنند، بپردازند، برای همین بیمارانشان را مجبور میکنند به جای پرداخت هزینه درمان با کارتخوان، پول نقد پرداخت کنند. وقتی انسان با چنین رویدادهایی مواجه میشود هم به حال بیمار تأثر میخورد و هم به حال پزشک. به حال بیمار از این بابت که از درد رنج میبرد و به حال پزشک از آن جهت تأثر میخورد که سوگندش را به سطل زباله و وجدان انسانیاش را زیر پا گذاشته و به حق خود قانع نیست و در چنین شرایطی است که بود و نبود قانون مثل هم است. یا خودروسازان که خون ملت را در شیشه کردهاند و از نوشیدن آن هم سیراب نمیشوند. سالهای زیادی است مردم با سوار شدن به ارابههای مرگ یا جانشان را از دست میدهند یا زخمی و معلول میشوند. اگر آنچه مونتاژکاران تولید میکنند، محصولی باکیفیت بود، مدیرانش خودروهای لوکس خارجی سوار نمیشدند. با این حال فغان مردم و فریاد پلیس از وضعیت اسفبار این محصولات هیچ وقت از سوی قانون شنیده نشده است. روشن است که قانون هم در خدمت مافیایی قرار گرفته که هر محصولی را با هر قیمتی که میخواهد به مردم قالب میکند و کسی هم جلودارش نیست. ما در جامعه با پدیدههای مشابه بسیاری مواجه هستیم که قانون فقط در مقام ناظر بر بینظمی و بیقانونی است، نه در مقام دفاع از وجاهت قانون. بنابراین در چنین شرایطی قانون به جای اینکه فصلالخطاب باشد به ابزاری برای رسیدن به خواستهها تبدیل میشود. وقتی قانون فصلالخطاب باشد همه مقابل آن مثل دانههای شانه برابرند و در عمل مطیع قانون، اما زمانی که قانونگذار برای عبور غیرمجاز از خط ویژه به گوش مجری قانون میزند و آب از آب تکان نمیخورد باید نگران بود که مفسده در چشم قانون است.