حسابدار یک شرکت صرافی که با همدستی دو نفر از دوستانش نقشه سرقت ۵۶۰ هزار دلار را طراحی و اجرا کردهبود، بازداشت شد. مرد حسابدار مدعی است وقتی متوجه پولشویی در صرافی شده نقشه سرقت را طراحی و اجرا کردهاست.
۲۴ اسفندماه سال گذشته مأموران پلیس آگاهی تهران از حادثه تیراندازی در خیابان میرداماد با خبر و در محل حاضر شدند. بررسیها نشان داد دو سارق موتورسوار پس از متوقف کردن تاکسی عبوری به سمت خودرو سه گلوله شلیک کرده و با تهدید یکی از سرنشینان کولهپشتی حامل ۵۶۰ هزار دلار را سرقت کرده و گریختهاند. یکی از سرنشینان که دختری جوان بود و در جریان حادثه از ناحیه دست زخمی شدهبود، گفت: من و همکارم کارمندان یکی از صرافیهای خیابان میرداماد هستیم. ساعتی قبل برای تهیه دلار به بازار تهران رفتیم و بعد از تهیه دلار با تاکسی در مسیر برگشت به سمت صرافی بودیم. نزدیکی صرافی بود که یک موتورسیکلت راهمان را سد کرد. بعد هم ترکنشین پیاده شد و با اسلحه کمری به سمت تاکسی شلیک کرد و کولهپشتی حاوی دلارها را سرقت کرد و به همراه همدستش گریخت.
همزمان با مطرحشدن شکایت، تحقیقات پلیس برای بازداشت سارقان مسلح به جریان افتاد. بررسیهای میدانی نشان داد سارقان موتورسوار ساعتی قبل از حادثه کارمندان صرافی را تا بازار تهران تعقیب کرده و در مسیر بازگشت و پس از اطمینان از تهیه دلار، در فرصت مناسب سناریوی سرقت را رقم زدهاند.
در شاخه دیگری از تحقیقات کارآگاهان پلیس اطمینان پیدا کردند سرنخ سرقت در دست یکی از کارکنان صرافی است. بعد از آن بود که حسابدار صرافی که از زمان جابهجایی دلارها با خبر بوده به عنوان مظنون تحت مراقب قرار گرفت. با کاملشدن بررسیها وی به عنوان مظنون بازداشت شد و در جریان تحقیقات به سرقت با همدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد.
او در بازجوییها گفت: من لیسانس حسابداری دارم. از ۱۲ سال قبل به عنوان حسابدار در صرافی کار میکردم. از مدتی قبل متوجه شدم صرافیها و شرکـتهای زیادی در جریان پولشوییهایی که در صرافی محل کارم انجام میشود، دخالت دارند و به این شیوه پولهای زیادی در این بین جابهجا میشود، برای همین وسوسه شدم هنگام جابهجایی دلارها یکی از محمولهها را سرقت کنم. متهم ادامه داد: برای اجرای نقشه به همدست نیاز داشتم برای همین، موضوع را با دو نفر از دوستانم به نامهای امیر و کامران مطرح کردم که پیشنهاد سرقت را قبول کردند. مطابق نقشه روزی که دو نفر از کارکنان صرافی با تاکسی برای تهیه دلار به بازار تهران رفتند، امیر و کامران آنها را با موتور تعقیب کردند و در مسیر برگشت دلارها را سرقت کردند. بعد از سرقت هم دلارها را به سه قسمت تقسیم کردیم. من سهم خودم را داخل تیوپ جاساز کردم و در باغ اجارهای که داشتم دفن کردم تا وقتی آبها از آسیاب افتاد، آن را نقد کنم که دستگیر شدم.
با اطلاعاتی که متهم در اختیار پلیس گذاشت دو همدست وی هم بازداشت شدند. دو متهم در بازجوییها به سرقت اعتراف کردند.
گفتگو با امیر
سابقه داری؟
نه. اولینبار است که بازداشت شدم.
شغلت چیست؟
در کار خرید و فروش ماشین، زمین یا هر چیز دیگری هستم.
اسلحه را از کجا آوردی؟
اسلحه و یک خشاب را از یک شوتی به مبلغ ۳۵ میلیون تومان خریدم.
درباره روز حادثه توضیح بده؟
آن روز مطابق نقشه کارمندان صرافی را دنبال کردیم. بعد از اینکه دلارها را تهیه کردند، چند کوچه پایینتر از صرافی تاکسیشان را متوقف کردیم. من سه گلوله شلیک کردم که دو گلوله به ماشین برخورد کرد و به نظرم دست دختری که داخل آن بود، زخمی شد و دلارها را سرقت کردیم.
بعد حادثه به کجا رفتی؟
به خانه کامران در چهاردانگه رفتیم و دلارها را تقسیم کردیم.
با سهمت چه کردی؟
من خودروی اپتیما خریدم و کامران هم برلیانس خرید. مقداری هم ماندهبود که کشف شد و به صرافی پس دادند.
اولینبار بود که این نقشه را اجرا کردی؟
نه. قبلاً هم به همین شیوه قصد سرقت داشتیم. وقتی کارمند صرافی داشت با کوله حامل دلار به داخل صرافی میرفت، کوله را کشیدیم که موفق نشدیم.
فکر میکردی گرفتار پلیس شوی؟
نه. اگر فکرش را میکردم که سرقت نمیکردم. خریت کردم.