پسر ناخلف پس از اینکه پدرش را به طرز دلخراشی به قتل رساند راهی اداره پلیس شد و گم شدن او را به مأموران خبر داد، اما در جریان بررسی‌های بعد به اتهام قتل بازداشت شد.
ظهر روز پنج‌شنبه ۱۷ فروردین‌ماه پسری جوان به اداره پلیس در شهرری رفت و گم شدن پدرش را گزارش داد. او گفت: پدرم امروز برای انجام کاری از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. هرچه با تلفن همراهش تماس می‌گیریم، خاموش است و نگران هستیم که برایش اتفاقی افتاده باشد.
بعد از مطرح شدن این درخواست مأموران پلیس در این باره تحقیق کردند. در حالی که بررسی‌ها در این باره جریان داشت مأموران از کشف جسد مردی سالخورده در خانه‌اش باخبر شدند. با حضور پلیس در محل مشخص شد پیرمرد بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن و اصابت ضربات چاقو به صورتش به کام مرگ رفته است. بررسی‌های بعدی پلیس در این باره نشان داد جسد متعلق به همان مردی است که ساعتی قبل پسرش گم شدن او را به پلیس خبر داده بود. یکی از اعضای خانواده وی در جریان بررسی‌های بیشتر گفت: وقتی وارد خانه شدم، دیدم از پدر و برادرم خبری نیست تا اینکه در اتاق پذیرایی با جسد خونین پدرم مواجه شدم و به پلیس خبر دادم.
در شاخه دیگری از بررسی‌ها پسر دیگر خانواده که پلیس را از ماجرای گم شدن پدرش باخبر کرده بود مورد تحقیق قرار گرفت. او در حالی که آثار خراش روی دست‌هایش وجود داشت، شروع به تناقض‌گویی کرد تا اینکه در جریان بررسی‌های بیشتر به قتل پدرش اعتراف کرد.
متهم در شرح ماجرا گفت: ساعتی قبل بود که با پدرم مشاجره کردم. وقتی مشاجره ما بالا گرفت، پدرم دست به چوب برد و من را کتک زد. من هم عصبانی شدم و او را کتک زدم. وقتی روی زمین افتاد، او را خفه کردم و بعد با ضربات چاقو چند ضربه به صورتش زدم. وقتی متوجه شدم پدرم فوت شده به فکر خارج کردن جسد افتادم، اما نمی‌توانستم کاری کنم برای همین از خانه فرار کردم. می‌دانستم که سرانجام پلیس مرا شناسایی و دستگیر می‌کند، با این حال ساعتی را در خیابان‌ها پرسه زدم و بعد به این فکر افتادم که گم شدن پدرم را به پلیس گزارش دهم، شاید بتوانم به این شیوه پلیس را فریب دهم، برای همین به اداره پلیس رفتم و به دروغ گم شدن پدرم را گزارش کردم تا اینکه بازداشت شدم.
سرهنگ علی ولیپورگودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی، متهم به دستور قاضی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد و تحقیقات بیشتر از وی جریان دارد.
