سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: از عجیبترین فعالیتهای ضدفرهنگی که در رسانه ملی انجام میشود پول درآوردن از بچههاست. بازرگانی صداوسیما آنچنان در کسب درآمد انگیزه دارد که برای سود بیشتر از افتادن به جان بچههای مردم نیز پرهیز نمیکند. اتفاقاً بچهها در مقایسه با بزرگترها استعداد و ظرفیت بسیار بیشتری در شرطی شدن دارند و خیلی راحتتر میشود با تبلیغات بازرگانی آنها را اغوا کرد. ماجرا از این قرار است که وقتی پای فرهنگ اصالت سود به میان بیاید دیگر کسی به این راحتی جلودار آن نیست. اصالت سود به صغیر و کبیر رحم نمیکند؛ نه بزرگسال سرش میشود نه خردسال، نه دلش به حال زن جامعه میسوزد نه اساساً به نوع انسان تعهد دارد. اصالت سود عقل هم ندارد و اتفاقاً دوست ندارد جامعه زیاد عاقلانه رفتار کند. برای اصالت سود جامعه هدف اتفاقاً بچهها هستند و روی معصومیت و پاکی آنها خیلی حساب باز شده است.
پول نداریم پس به بچهها رحم نمیکنیم!
از اموری که اصالت سود خیلی در آن مهارت دارد و استاد آن است توجیهگری است، مثلاً وقتی والدین میگویند چرا به جان بچههای مردم افتادهاید پاسخ میدهد وضع مالی اصلاً خوب نیست، پول نداریم، با بحران مواجهیم و از این حرفها. انگار که شرع و عرف و قانون در مواقع بیپولی اجازه میدهد شما مثلاً بچههایتان را روی پا بگذارید و با دست خودتان آنها را ذبح کنید یا زبانم لال دست آنها را بگیرید و ببرید وسط میدان بردهفروشان و آنها را با زر و سیم معاوضه کنید.
چند نسل باید قربانی درآمد تبلیغات شوند؟
مرتضی میرباقری معاون سیما میگوید: «حذف تبلیغات از شبکه کودک در هدفگذاری کلان رسانه ملی قرار دارد، اما این کار به تدریج انجام خواهد شد.» جالب است که یک کار غلط را میتوان با توجیه انجام داد و وقتی غلط بودنش ثابت شد میتوان جبران آن را به عقب انداخت. اصلاً هم معلوم نیست به ایشان و مدیران دیگر سیما از سوی مردم و جاهای دیگر فشار وارد میشود که با سرنوشت بچهها بازی نکنید. این کاهش تدریجی، اما معلوم نیست در بازه زمانی چند ده ساله قرار است اتفاق بیفتد و چند نسل باید پیش از توقف کامل قربانی شوند. واقعیت این است که کنترل کودکان هنگام تماشای برنامههای کودک از سوی والدین کار آسانی نیست.
پدرو مادرهای خوشخیال از همه جا بیخبر فکر میکنند سیمای جمهوری اسلامی خوراک مسموم به خورد بچههای آنها نمیدهد، غافل از اینکه زهی خیال باطل. فارغ از آسیبهای ضدفرهنگی کودکان هر آنچه را خوش آب و رنگ عرضه شود طلب میکنند، برای مثال اگر شیر خوراکی برای بچهای مضر باشد تبلیغ مداوم آن میتواند برای والدین دردسرساز شود. این سادهترین و پیشپاافتادهترین مثالی است که در این باره میتوان زد. تکرار تبلیغات خوش آب و رنگ بازرگانی که بعضاً با شعر و ترانه همراه است سبب میشود بچهها به جای شعرهای مناسب اشعاری را حفظ کنند که صرفاً در جهت سوداگری اقتصادی شرکتها ساخته شده است. چرا؟ چون سازمان صداوسیما با بحران مالی روبهرو شده است.
مدیری که ابراز امیدواری میکند!
معاون سیما در بخش دیگری از سخنانش به این اشاره میکند که: «سازمان صدا و سیما علاقهمند است از همین امروز تبلیغات را در شبکه کودک حذف کند، اما شرایط سخت مالی و اقتصادی اجازه این کار را نمیدهد و امیدواریم با یاری نهادهای مسئول در این زمینه با سرعت بیشتری حرکت کنیم.»
این واقعاً عذر بدتر از گناه است که عنوان شود، چون پول نداریم پس به آسیبرسانی فرهنگی یک نسل ادامه میدهیم. سؤال این است که چرا مدیران سیما به بهانه نقصان مالی یک سیاست خسرانآفرین را ادامه میدهند. آیا این نقض غرض نیست؟
یک روانشناس کودک در این باره در فضای مجازی مینویسد: «چندی پیش تبلیغی از شبکه پویا پخش میشد که در آن چند کودک مشغول یک بازی گروهی و خلاقانه هستند. بچهها میخواهند دوربین درست کنند، اما با اولین شکست، مادر یکی از بچهها برایش تبلت میخرد و دیگر از آن جمع و بازیهای خلاقانهاش خبری نیست. از مهمترین فواید تصمیم این مادر هم که در تبلیغ القا میشود مثلاً این است که دیگر بچه او سراغ موبایلش نمیرود و البته کودک تکالیفش را هم خیلی بهتر انجام میدهد. خُب طبیعی است که کار تبلیغ فریب است و چه بسیار مادر و پدرهایی که با همین تبلیغ فریب خورده و میخورند.»
حمید کثیری در ادامه مینویسد: «اساساً شبکه پویا و پیام بازرگانی چه نسبتی دارند؟ مگر کودک خودش قدرت خرید دارد که برایش تبلیغ پخش میکنند؟ اصلاً در این اوضاع اقتصادی چند خانواده ایرانی قدرت خرید تبلت برای بچههایشان دارند؟ اگر قدرت خرید دارند، واقعاً داشتن تبلت به نفع کودکشان است یا به ضرر او؟ اینها چیزی جز ایجاد نیازِ کاذب و ذائقهسازی مضّر در کودکان نیست. راستی در پویا تبلیغ رب و خاویاربادمجان چینچین، روغن اویلا، مولتیکامپلکس تاپ و مایع ظرفشویی دورتو را هم دیدهاید؟! شرکتها مشتاق تبلیغ در پویا هستند، چون هزینه تبلیغات در آن ۴۰درصد شبکه اول، سوم و نسیم است و ظاهراً قرار است ذائقه کودک را بسازند ولو آنکه اعصابش را خرد کنند! از صدا و سیما هم که توقعی نیست، بالاخره باید حقوق حدود ۵۰هزار کارمند از جایی تأمین شود.»
نقش دولت در این فاجعه فرهنگی
آیا تلویزیون میتواند از اصالت دادن به سود دل بکند؟ این بستگی به همت مدیران دارد. ناگفته نماند که دولت تدبیر و امید! نیز در فاجعهآفرینی اصالت سود علیه خانوادهها نقش پررنگی بازی میکند، اما کناری نشسته و با لبخند شاهد این وضعیت اسفناک است؛ دولتی که حاضر است با محدود کردن بودجه صداوسیما منافع مردم را پای امیال سیاسی خود قربانی کند.