سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: مصرفگرایی و افراط در خرید همیشه از معضلات فرهنگی محسوب میشود که علاوه بر تحمیل بار اقتصادی بر فرد، باعث فشار به محیط زیست هم میشود. اینکه افراد در هر مهمانی لباس و جواهرات متفاوت استفاده کنند تا از بقیه کم نیاورند، سال به سال دکوراسیون خانه را کامل تغییر دهند تا بهروز باشند تنها مختص فیلمها نیست، بلکه در سطح اجتماع کاملاً قابل مشاهده است. مصرفگرایی مشکل تازهای نیست و همیشه وجود داشته است و خیلی از ما شرم داریم که لباسهای قدیمی را بپوشیم یا جنس ارزان و دست دوم بخریم.
آنها دستدومها را میخرند
در بسیاری از کشورها که به لحاظ اقتصادی پیشرفته هم هستند مردم به راحتی جنسهای دستدوم یا حتی لباسهای دستدوم را میخرند و از این کار عار و ابایی ندارند، چون به این باور رسیدهاند که برای تولید هر لباس، منابع زیست محیطی فراوانی استفاده میشود و سوزاندن و از بین بردن آن تنها آسیب زیست محیطی به بار میآورد و هیچ فایدهای ندارد.
اسیر مد و فشن شدهایم
در زندگی کنونی، ما اسیر مد و فشن شدهایم و آنها ما را به هر سمتی که میخواهند میکشند. به محض اینکه اینستاگرام را باز میکنیم به صفحات فراوان با نام خانه دوستداشتنی فلانی یا منزل شیرین بهمانی روبهرو میشویم که صفر تا صد خانهاش توسط اسپانسرها فراهم شده و او در حالی که لبخند ملیحی بر لب دارد، در حال تبلیغ و ابراز رضایت از فلان شال و مانتو، مواد شوینده، لوازم آرایشی و... است.
فکر میکنیم از سیل مصرفکنندهها عقب ماندهایم
با توجه به حجم زیاد دنبالکنندهای که صفحات مجازی دارند، افراد مشتاق میشوند تا از کالاهای معرفی شده استفاده کنند و اغلب اوقات بدون اینکه نیاز ضروری و جدی به این قبیل کالاها وجود داشته باشد خریداری میشوند و معمولاً بدون استفاده هم میمانند. مگر چند دست سرویس مس و چینی برای هر خانه ضروری است؟ مگر هر زن به چند شال و روسری نیاز دارد؟ یا حجم لوازم آرایش مصرفی برای هر زن چقدر است که هر هفته تکهای را به صورت اینترنتی سفارش میدهد؟ این را اضافه کنید به خدمات آرایشی و زیبایی که به وفور در فضای مجازی تبلیغ میشود و افراد احساس میکنند اگر از آنها استفاده نکنند از سیل خروشان مصرفکنندههای دیگر عقب میمانند.
در حال حاضر فضای مجازی بر الگوی مصرف افراد جامعه حاکمیت دارد و میل و سلیقه افراد را پیش میبرد. به نظر میرسد در موقعیت کنونی توان اندیشیدن از خیلیها گرفته شده و افراد نمیتوانند شفاف و مستقل از یکدیگر فکر کنند. در فشن و مد لباس، چیدمان خانه، جراحیهای زیبایی و سبک زندگی شبیه یکدیگر شدهایم و هر کس که در این جریان قرار نمیگیرد را با تعجب نگاه میکنیم.
این حجم از مصرفگرایی از کجا نشئت میگیرد؟
وقتی توجه به ظاهر جای ارزشهای عمیق انسانی را میگیرد مصرفگرایی افزایش پیدا میکند. مثلاً در مهمانیها افراد به سر و وضع یکدیگر، وسایل خانه میزبان و تعداد غذاهای سرو شده توجه میکنند و حرفهایی که در جمع رد و بدل میشود از مسائل مادی و مصرفی فراتر نمیرود. همین زمینهساز احساس منفی در افرادی میشود که مصرفگرا نیستند و خود را جدامانده از جمع احساس میکنند و به نظر میرسد حرفی برای گفتن ندارند. در نتیجه آنها هم به این قافله میپیوندند و این گونه است که جامعه به سوی این ویژگی سطحی پیش میرود.
در حال نقش بازی کردن برای یکدیگر هستیم
این طور به نظر میرسد که بسیاری از ما در حال نقش بازی کردن برای یکدیگر هستیم تا خود را شیکتر، ثروتمندتر، بهتر و زیباتر از آن چه هستیم نشان دهیم. حال این سبک تفکر به نسل جدید هم به سرعت سرایت میکند. تا دو دهه پیش هنگام بازگشایی مدارس روپوش مدارس هر سال خریده نمیشد، یا گاهی اوقات روپوش خواهر یا برادر بزرگتر در صورت سالم بودن برای فرزند بعدی استفاده میشد یا هر سال از کیف جدید خبری نبود. کیف باید آنقدر پاره و کهنه میشد تا کیف جدیدی خریده شود و عجیب اینکه فرزندان هم کاملاً این امر را پذیرفته بودند و اصراری برای روپوش و کیف تازه نداشتند. اما امروزه برای نسل جدید چنین چیزی پذیرفته نیست و حتی کودکان هم برندپوش شدهاند و به لباس و اسباببازی معمولی رضایت نمیدهند و بین کودکان هم از این لحاظ رقابت وجود دارد.
تأثیر مصرفگرایی بر محیط زیست
هیچ به این فکر کردهایم که سالانه چه حجم عظیمی از لباسهای کهنه انباشته شده و در نهایت سوزانده میشود و همین چه تأثیر منفی بر کره زمین میگذارد؟ یا پسماندهای به جا مانده از وسایل و پوشاک در نهایت چه میشوند؟ در کشورهای توسعهیافته فرهنگ خریدن جنسهای دست دوم کاملاً جا افتاده و مردم از انجام آن ابایی ندارند. خوشبختانه اخیراً در کشور ما هم برنامههایی در راستای فروش اجناس دست دوم ایجاد شده است که مردم با صرف هزینه کمتر میتوانند کالای مورد نیاز خود را تهیه کنند. بهتر است فرهنگ به این سو برود که خرید یک کالا در آخرین مرحله قرار بگیرد و قبل از آن افراد به گزینههای دیگری مانند تعمیر، رفو کردن یا امانت گرفتن فکر کنند و اگر این موارد ممکن نبود وسیلهای را بخرند. اگر دست دوم بود که چه بهتر، و اگر نبود در نهایت کالای نو و غیرلوکس بخرند.
از سوی دیگر با توجه به تأثیر رسانههای مجازی و افراد اینفلوئنسر (ستارههای دنیای مجازی با فالوکننده زیاد) میتوان از این طریق فرهنگ ضدمصرفگرایی را تبلیغ کرد. اگر این مشکل توسط این افراد تشدید شده است پس راه چاره هم در دست آنهاست. با فراهم آوردن کمپینهایی مرتبط با این موضوع و اشاعه و تبلیغ این کمپینها توسط سلبریتیها و ستارههای مجازی میتوان مردم را با روی دیگر سکه آشنا کرد و گامی استوار در جهت تغییر فرهنگ مصرفگرایی برداشت.
*دکترای تخصصی روانشناسی