سرویس بینالملل جوان آنلاین: تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا، برای خروج حدود ۲ هزار نظامی امریکایی از خاک سوریه و متعاقب آن خروج بخشی از نیروهایش از افغانستان، چنان غیرمنتظره بود که حتی مقامات داخلی امریکا هم از این تصمیم متحیر شدند. تصمیمی که البته روسها نسبت به اجرایی شدن آن تردید دارند و اروپاییها آن را خنجر از پشت امریکا به متحدانش میدانند. پس از هفت سال حمایت همهجانبه از گروههای تروریستی و اشغال بخشهایی از شمال سوریه، امریکاییها سرانجام به این جمعبندی رسیدهاند که حضورشان در سوریه چیزی جز هزینهتراشی برای واشنگتن در پی ندارد. دونالد ترامپ که تا چندی پیش مدعی بود تا زمان خروج نیروهای ایرانی، نیروهایش را در شمال سوریه حفظ میکند در اقدامی غیرمنتظره اعلام کرد که ۲ هزار نیروی امریکایی را ظرف سه ماه از سوریه خارج میکند. تصمیمی که پسلرزههایی را در منطقه و جهان به راه انداخت و به رغم استقبال کشورهایی مثل روسیه و ایران، از همان ابتدا موج انتقادات از سوی رژیم صهیونیستی و اروپاییها روانه کاخ سفید شد تا شاید با ابراز نگرانیهای امنیتی خود دونالد ترامپ را به عقبنشینی از تصمیم خود وادار کنند. پسلرزههای تصمیم ترامپ در کاخ سفید هم مشهود بود جایی که جیمز متیس، وزیر دفاع امریکا روز بعد از تصمیم ترامپ، از سمت خود استعفا کرد و نشان داد که اختلافات بین مقامات پنتاگون با کاخ سفید درباره تحولات منطقه جدی است. به نظر میرسد خروج نظامیان امریکایی که ممکن است خلأ قدرت را در منطقه ایجاد کند، بیش از آنکه سوریه را به بازگشت صلح و ثبات امیدوار کرده باشد به ابهامها و تردیدها درباره آینده این کشور دامن زده است. دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران درباره تصمیم ترامپ برای خروج از منطقه میگوید: «امریکا نیروی نظامی خود را برای آشوب در منطقه درگیر نمیکند و تعداد این نیروها را گسترش نمیدهد، بلکه میخواهد با کاهش نیروهای نظامی خود، نیروهای منطقهای را فعال کند.» هادی محمدی نیز در این باره تأکید میکند: «امریکا با ترکیه توافق میکند تا آنکارا در پروژه منطقهای به واشنگتن کمک کند و در مقابل امریکا فشارهای سیاسی، امنیتی و سرمایهای علیه ترکیه را کاهش دهد و رجب طیب اردوغان را که از لحاظ اقتصادی تحت فشار است، نجات دهد.» در میزگردی با دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران، هادی محمدی و یک کارشناس میهمان، که درخواست کرده نامش ذکر نشود، به گفتوگو نشستیم تا به سؤالاتی در این زمینه پاسخ دهیم.
«جوان»: دونالد ترامپ دستور داده تا نیروهای امریکایی از سوریه خارج شوند و همچنین دستور خروج ۷ هزار نیرو از افغانستان را هم صادر کرده است، این تصمیم ناگهانی مخالفتهایی را در بین مقامات امریکایی و اروپایی ایجاد کرده است. آیا این تصمیم غیرمنتظره ترامپ برای خروج از منطقه جدی است و آیا امریکا واقعاً به دنبال خروج از خاک سوریه و منطقه است یا اینکه این تصمیم یک اقدام تاکتیکی است؟ اگر تاکتیکی است اهداف پشت پرده این تصمیم چیست؟
متقی: تا پیش از این، سیاست راهبردی امریکا در منطقه بر اساس دو فاکتور مورد ارزیابی قرار میگرفت. یکی سیاست اعلامی که در چارچوب سندهای امنیت ملی یا الگوهای برنامهریزی دفاعی و راهبردی که پنتاگون منتشر میکرد، مورد سنجش قرار میگرفت. دوم، سیاست عملی که ماهیت تاکتیکی دارد و مبتنی بر موازنه قواست. در شرایط فعلی یک مؤلفه سوم هم وجود دارد و آن هم بازیهای دونالد ترامپ است که مبتنی بر چانهزنی ناپایدار است. ترامپ از الگوی چانهزنی مرحلهای، ناپایدار و دبه کردن بهره میگیرد و این یک هنر فردی است. امروز فضایی که ترامپ دارد مبتنی بر کنشی فراتر از نهادها و سازمانهاست، یعنی با وزارت دفاع و وزارت خارجه مشکل دارد.
الان امریکا ۱۴ هزار نیرو در افغانستان دارد و طی ۱۵ سال گذشته همواره این تعداد نیرو در افغانستان وجود داشته است. جنگ افغانستان طولانیترین جنگی است که امریکا درگیر آن بوده که ۱۷ سال طول کشیده است. الان ترامپ سعی دارد با کارت مبتنی بر بالا بردن ترس کشورهای اروپایی بازی کند. ترامپ با کره شمالی مذاکره میکند بدون اینکه منافع اروپا و ژاپن را در نظر بگیرد.
مسئلهای که وجود دارد اینکه ترامپ بخشی از سیاست خارجی امریکاست و الان اگر بخواهیم سیاست خارجی این کشور را بررسی کنیم باید سه پایهای به آن توجه کنیم. تفکر ترامپ یک الگوی رفتاری است که وارد عمل شده و الگویش این است که انتظارات سطح بالا را مطرح میکند و پشت سر آن برای مذاکره سیگنال میدهد ولی با انتظارات محدود و در فضای دیپلماسی پنهان. ترامپ مرد دیپلماسی پنهان است و الگویی که دنبال میکند الکوی رونالد ریگان و ریچارد نیکسون، رؤسای جمهور سابق امریکاست؛ افرادی که بیشترین تأثیر را بر تفکر ترامپ دارند.
«جوان»: رفتاری که ترامپ در سوریه و افغانستان و کلیت خاورمیانه دیگر نشان میدهد چقدر با الزامات استراتژیکی که امریکا باید در پیش بگیرد، همخوانی دارد؟
محمدی: الان ۱۵۰ فرمانده امریکایی از سوریه به «اربیل» (مرکز اقلیم کردستان) رفتهاند و مجلس عراق به این مسئله اعتراض کرده است که این نظامیان امریکایی با چه مجوزی به اقلیم کردستان رفته و مستقر شدهاند. این فرماندهان گفتهاند که قرار است در اربیل اسکان پیدا کنند و تعدادی از ادوات نظامی امریکا از پایگاههایش در سوریه به منطقه «فیش خابور» در غرب عراق انتقال یافته است و این نظامیان امریکایی الان سردرگم هستند که پس از خروج از سوریه باید به کدام کشور بروند. امریکاییها بر اساس اسناد بالادستی خود به این جمعبندی رسیدهاند که در افغانستان ۱۷ سال حضور داشتند و هر چند برخی از اهدافشان را محقق کردند، اما مطابق اسناد بالادستی به اهداف اساسی که میخواستند، دست پیدا نکردهاند. شرایط فعلی خودشان را ارزیابی میکنند یعنی اینکه آیا شرایط ایجاب میکند که به حضورشان در منطقه ادامه بدهند یا نه.
من سؤال شما را درباره اینکه آیا اقداماتی که ترامپ انجام میدهد، با الزامات استراتژیک امریکا همخوان است یا نه، اینطور جواب میدهم که اگر امریکاییها به این نتیجه رسیدند که حضورشان در افغانستان و سوریه به نفعشان نیست، تصمیم به خروج میگیرند. در این بین، هنر ترامپ این است که تصمیم راهبردی (خروج از افغانستان و سوریه) که قرار است انجام بشود را معامله میکند و در این مسیر مذاکرات با طالبان که سه ماه پیش به بن بست رسیده بود را دوباره شروع کرده است و امتیازاتی را به طالبان میدهد. الان ادامه وضعیت فعلی برای امریکا امکانپذیر نیست، اما ترامپ این مسئله را به کالای معاملهای تبدیل کرده است تا امتیازاتی بگیرد که نتیجه این سیاست، تغییر جابهجایی نیروها بوده است. ترامپ میگوید که من نیروهایم را در افغانستان حفظ میکنم ولی نقش این نیروها تغییر پیدا میکند و نیروی نظامی به نیروی خدماتی، امنیتی و بازسازی تبدیل میشود.
«جوان»: بالاخره بحث کاهش نیروهای امریکا در منطقه غرب آسیا را میپذیرید یا نه؟ اگر قبول دارید که واشنگتن بهدنبال خروج است، مختصات این سیاست چیست؟
محمدی: امریکا حضور نظامی خود را در منطقه تبدیل به اشکال دیگری میکند و در سیاست جدید ترامپ چند اتفاق میافتد. استراتژی که در گذشته تنظیم شده بود، کارایی نداشته است و ترامپ سعی دارد این راهبرد را تبدیل کند، یعنی با طالبان توافق کرده تا اقدامات مختلفی را انجام دهد. در سوریه نیز همین سیاست اتخاذ شده است، یعنی امریکا به این نتیجه رسیده که تلاش برای خروج نیروهای ایرانی از سوریه، شکست روسیه و بالابردن هزینه¬های این کشور و تلاش برای تجزیه سوریه موفقیتآمیز نبوده است و ادامه حضور نیروهای امریکایی در این کشور پرهزینه خواهد بود و رسیدن نیروهای مقاومت به شرق فرات، هزینه و تلفات امریکا را بالا میبرد. به همین خاطر ترامپ به این جمعبندی رسیده که روابط واشنگتن با ترکیه به عنوان عضوی از ناتو به یک نخ باریک وصل است و به شکل بحرانی درآمده است. ترکیه میگوید که امریکا در کنار کردهای سوریه ایستاده و در مقابل ترکیه قرار گرفته است و ترامپ بر این باور است که با خروج از سوریه میتواند روابط با ترکیه را ارتقا دهد، چراکه بسیاری از گروههای تروریستی در سوریه تحت حمایت دستگاه اطلاعاتی ترکیه قرار دارند. ترکیه بازی نقابداری در سوریه انجام میدهد و تروریستهایی که در استان ادلب حضور دارند و باید از این منطقه خارج میشدند تکلیفشان در مذاکرات آستانه مشخص نشده است. این تروریستهای خارجی را باید یک کشوری تحویل بگیرد و آنها را مورد حمایت قرار دهد.
امریکا با ترکیه توافق میکند تا آنکارا در پروژه منطقهای به واشنگتن کمک کند و در مقابل امریکا فشارهای سیاسی، امنیتی و سرمایهای علیه ترکیه را کاهش دهد و رجب طیب اردوغان (رئیسجمهور ترکیه) را که از لحاظ اقتصادی تحت فشار است، نجات دهد. ترکیه تروریستهای خارجی را یا به کشورهایشان بازمیگرداند یا اینکه آنها را به مناطق دیگری انتقال میدهد. الان اتفاقی که در غرب افغانستان اتفاق میافتد یک تهدید خزندهای علیه مرزهای شرقی ایران است و ترکیه در این پروژه کار میکند و ما به ازای این توافق، این است که امریکا دست ترکیه را در جنگ با کردها باز میگذارد تا در جای دیگر امتیاز بگیرد.
کارشناس میهمان: من اینجا میخواهم به یک نکته اشاره کنم. یک بحثی که وجود دارد مربوط به رفتارهای ترامپ است. ترامپ از زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری میگفت که به محض ورود به کاخ سفید نیروهای امریکایی را از سوریه خارج میکند و الان هم اینکه ترامپ از حرفاهایی که قبلاً گفته بود، عدول کند ابایی ندارد، چون همه مسائل را نقد میکند. در سالهای اخیر اروپاییها تلاش میکردند تا بحران سوریه را به نفع خود و به ضرر بشار اسد (رئیسجمهور سوریه) تغییر دهند، چون از بازگشت داعشیها به اروپا نگران بودند. ترامپ بر این باور است که چرا باید نیروهای امریکایی را به سوریه اعزام کند تا در جنگ با داعش کشته شوند. دوم اینکه، این سؤال را میپرسد که نیروهای امریکایی از چه کسانی دفاع میکنند؟ از تهدید داعش که متوجه امریکا نیست و تهدیدی برای اروپاست؟ سوم اینکه اگر قرار بود موفقیت و پیروزی حاصل شود باید در هفت سال گذشته رخ میداد که این اتفاق نیفتاد. چهارم، هر کشوری که تهدیدی برای امنیت مرزهایش در سوریه وجود دارد باید هزینه بدهد، یعنی اروپاییها که تهدیدی از جانب داعش احساس میکنند باید هزینه آن را بپردازند.
از طرفی، ترامپ در سیاست خارجی کاملاً منفعتطلبانه و بیپروا عمل میکند. مثلاً راهبردی که برای حضور در منطقه از سوی امریکاییها نوشته میشود، به ترامپ اجازه میدهد تا یک مرحله خاصی تاکتیکی عمل کند تا قدرت چانهزنی و کسب منافع را بالا ببرد. اینکه ترامپ اولین سفر خارجی خود را به عربستان سعودی انجام داد بر اساس کسب منفعت بود، چراکه معتقد است قراردادهای نظامی و اقتصادی با عربستان سعودی به ارزش ۴۶۰ میلیارد دلار برای امریکاییها بیش از یک میلیون شغل ایجاد کرده است. این سیاست منفعتطلبانه تا کنون جواب داده و البته اینکه در آینده هم جواب بدهد یا نه یک بحث دیگری است. اینکه این پرسش مطرح است که ترامپ در سیاست جدید خود برای خروج از سوریه و افغانستان هم مصر خواهد ماند یا نه، باید توجه کنیم که او طی دو سال گذشته نشان داده که روی حرف خود ثابت نخواهد ماند. مسئله دیگر این است که ترامپ استراتژی خود را بر اساس منافع کشورهای دیگر تنظیم نمیکند و به گونهای عمل میکند که دیگران باید با آن هماهنگ باشند. این حرکات سینوسی ترامپ به خاطر این است که دیگران هزینه بپردازند و سودی نصیب امریکا شود. الان تلاش کشورهای اروپایی و عربی برای ایجاد ناتوی عربی و اروپایی، به این خاطر است که متحدان امریکا سعی دارند خودشان را با سیاستهای جدید ترامپ مطابقت دهند و بیشتر به خودشان متکی باشند.
«جوان»: یک سؤال دیگری که در مورد خروج امریکا مطرح است، خلأ امنیتی است. آیا خروج امریکا از منطقه بیثباتی امنیتی را بالا نمیبرد؟
متقی: نه، این اقدام ریسک امنیتی را کنترل میکند. یعنی محیط منطقهای، آشوبزده است و در چنین محیطی بحثی که وجود دارد ریسک امنیتی است که چگونه باید مدیریت شود. زمانی میتوان آن را مدیریت کرد که اجازه بدهیم آشوب همچنان باشد و در عوض حوادث و بازیگران را کنترل کنیم. اقدام ترامپ ریسک امنیتی را پایین میآورد، چراکه در فضای بحران سیگنالهای کنترل بحران ارسال میکند. به نظرم، اینکه ترامپ نیروهایش را کاهش میدهد بخشی از استراتژی امریکاست، اما سؤالی که مطرح است این است که اولاً، این کاهش نیرو با چه هزینهای باید انجام شود؟ دوم، این سیاست در سند بالادستی امریکا هم وجود دارد. هم در سند راهبردی ۲۰۱۵ باراک اوباما، رئیسجمهور سابق امریکا و هم در سند امنیتی ۲۰۱۷ ترامپ بحثی درباره خاورمیانه وجود دارد. در هر دو سند راهبردی، اصطلاحی به نام «Offshore Balancing» یعنی «موازنه خارج از ساحل» مطرح شده است. یعنی اینکه امریکا نیروی نظامی خود را برای آشوب در منطقه درگیر نمیکند و تعداد این نیروها را گسترش نمیدهد، بلکه میخواهد با کاهش نیروهای نظامی خود، نیروهای منطقهای را فعال کند.
«جوان»: یعنی همان کاری که نیکسون در دهه ۱۹۷۰ انجام داد؟
نیکسون توانست دو بازیگر با ثبات منطقه یعنی ایران و عربستان سعودی را با هم به کار بگیرد و این سیاست را «دو ستونه» نام گذاشت. برخلاف سیاست نیکسون، سیاست فعلی امریکا گستره وسیعی از بازیگران منطقه را درگیر میکند. سیاست جدید در دوره آشوب مطرح شده است و بخشی از برقراری موازنه، موازنه نرم است. یعنی اینکه امریکا معتقد است که نیروهای هنجاری را هم باید به کار بگیرد و جنگهای نیابتی و نامتقارن هم در این شرایط وجود دارد، اما ترامپ راهبرد امریکا را از وضعیت کلاسیک قابل پیشبینی عبور میدهد.
«جوان»: اگر بخواهیم این مسئله را مفهومبندی کنیم، آیا میتوان مفهوم خاصی از سیاست ترامپ بیرون کشید؟
اینکه این سیاست نامتقارن است، آیا میتواند بیانکننده مفهوم خاصی باشد و مثلاً مانند دکترین نیکسون، از دکترین ترامپ هم نام ببریم؟
متقی: نه، نمیتوان این شرایط را تنها سیاست نامتقارن نامید بلکه نامتقارن بودن بخشی از آن است. به نظرم این سیاست به معنی مدیریت آشوب و در راستای مدیریت «موازنه خارج از ساحل» است.
«جوان»: خروج امریکا از منطقه چه پیامدهایی برای ایران، امریکا و کشورهای منطقه خواهد داشت؟ لطفاً اول پیامدهایش را برای خود امریکا بیان کنید.
متقی: در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶، در ایالت واشنگتن یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر رأی دادند که تنها ۳۰ هزار رأی برای ترامپ بود و بقیه مردم به هیلاری کلینتون رأی دادند. این مسئله نشان میدهد که فضای روشنفکری تحمیلی و اندیشکدههای امریکایی با فضای کنش الگویی ترامپ کاملاً متفاوت است، ولی ترامپ یک مجموعهای دارد که ضد اولیگارشی است و اعتقاد دارد که ترامپ یک نیروی جوانی است که تفکر متفاوتی دارد که میگوید این الگوهای کلاسیک آثار دوران جنگ سرد است. یعنی در دوره جنگ سرد فضای منطقی حاکم بود ولی الان فضای آشوبزدهای حاکم است و الگوی کنونی باید عقلانیت غیرمعقول باشد. یعنی در چنین وضعیتی ترامپ به دنبال کاهش نیرو در منطقه است، اما میخواهد یک امتیازاتی بگیرد تا این کار را انجام دهد. در زمان جنگ وقتی کشوری میخواهد نیروهایش را تخلیه کند، تخلیه کامل انجام نمیدهد و بخشی از نیروها را جابهجا میکند تا پیامدهای متناسب با آن را بسنجد و با خروج تدریجی امتیازات و هزینهها را میسنجد. این مسئله را باید در نظر گرفت که ترامپ بیش از اینکه ضد ایران باشد، ضد اروپاست. نشریه «فارین افرز» مقالهای تحت عنوان «دشمنان در لباس دوستان» درباره سیاست خارجی امریکا نوشته است که در آن اختلافات اروپا و امریکا را مطرح کرده که خیلی جدی است.
اولین پیامد این سیاست به حرکت درآمدن دیپلماسی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است. الگوی رفتاری باراک اوباما در افغانستان مشکلات زیادی داشت و اختلافات جدی بین سفیر امریکا و مک کریستال، ژنرال ارشد امریکایی در افغانستان وجود داشت و این اختلاف تا جایی پیش رفت که اوباما این ژنرال را از افغانستان فراخواند. به نظرم، الان کاهش نیرو در افغانستان و سوریه وجود دارد و بخشی از سیاست امریکاست، اما ترامپ دیپلماسی را به حرکت درمیآورد و از فضای کلاسیک خارج و به فضای جدید وارد میکند. این سیاستهای ترامپ را جورج بوش هم داشت، اما نتوانست موفق شود و معتقد بود که باید از «اروپای پیر» فاصله بگیریم و به اروپای جوان توجه کنیم و کشورهای اروپای شرقی را بیشتر مدنظر قرار داد؛ چراکه معتقد بود این کشورها بیشتر از امریکا تبعیت میکنند. پیامد دوم، با خروج امریکا در فضای ساختاری شوک به وجود میآید و نیروهایی که توانایی این کار را ندارند مثل جیمز متیس، وزیر دفاع امریکا کنار میروند و نکته سوم اینکه بازیگران جدید مثل روسیه، ترکیه و ایران وارد عمل میشوند.
«جوان»: آیا خارج شدن امریکا به عنوان یک هژمونی و حضور بازیگران جدید در منطقه باعث بروز تنشها بین این کشورها در منطقه نمیشود، با توجه به اینکه امریکا مدعی بود با حضور خود در منطقه ثبات به وجود آورده است؟
متقی: نه اصلاً اینگونه نیست. امریکا به این نتیجه رسیده است که حضورش در خاورمیانه ثباتساز نبوده است. مشکل این است که نتوانسته بحرانها را مدیریت کند و به ثبات برساند. امریکا معتقد است که در شرایط کنونی نمیخواهد هژمون باشد، میخواهد به عنوان نیروی موازنهساز باشد.
«جوان»: آیا خروج امریکا، در منطقه خلأ قدرت ایجاد نمیکند؟
متقی: نه، خلأ ایجاد نمیکند، اولاً میگوید که بازیگران جدید روی کار میآیند، اما این نیروها متناسب با تعداد نیرویی که وارد میکنند و نقشی که بر عهده میگیرند و میزان مقابلهای که با تهدیدات انجام میدهند، امریکا نیروهایش را شل یا سفت میکند. امریکا نیروهای خود در منطقه را کاهش میدهد، اما به طور کلی از منطقه خارج نمیشود. اصل هویت امریکایی این است که در مناطق مختلف حضور داشته باشند و بخشی از هویت این کشور جنگ و امنیت در سایر مناطق است.
کارشناس میهمان:با توجه به خروج امریکا از سوریه اتفاقی که میافتد این است که سایر کنشگران را برای تنظیم خودشان با سیاستهای واشنگتن به تحرک وا میدارد و این تحرک ممکن است منفی یا مثبت باشد. منفی یعنی اینکه برای رژیم صهیونیستی فرصت مناسبی در سوریه فراهم میشود تا اقدامات ایذایی در لبنان و سوریه انجام دهد.
«جوان»: یعنی شما معتقدید که خروج امریکا از سوریه برای رژیم صهیونیستی فرصت خوبی است؟ تا پیش از این این رژیم تحت چتر حمایتی امریکا بوده ولی الان تنها دست این حامی را پشت خود میبیند و بالطبع در این شرایط احساس ناامنی اسرائیل بیشتر خواهد شد. همانطور که میدانید بنیامین نتانیاهو با ابراز نگرانی از خروج امریکا، پیش از این هم گفته که اسرائیل باید بیشتر به خودش متکی باشد؟ به نظر شما با تصمیم جدید ترامپ، فضای مساعدتری برای رژیم صهیونیستی برای مانور در منطقه فراهم میشود؟ با خروج امریکا، امنیت این رژیم کمتر میشود یا تقویت خواهد شد؟
کارشناس میهمان: از لحاظ امنیتی فضا برای اسرائیل مساعد خواهد بود. الان رژیم صهیونیستی تحت فشار بسیاری است و بخشی از این فشار را با برقراری روابط با اعراب کاهش داده است. الان فشار روی نتانیاهو خیلی زیاد است و سعی دارد با اقداماتی این فشارها را کاهش دهد و این کاهش فشار میتواند با اجرای عملیات محدود نظامی همراه باشد. این مسئله باعث شده است تا هر بازیگری در منطقه بر اساس ظن خود یک استراتژی را طراحی بکند. این طراحی میتواند خود به خود برای ما تهدید باشد، چون برداشت بازیگران این است که این خلأ استراتژیکی است یا تاکتیکی. الان خلأ حضور امریکا در افغانستان میتواند سیگنالی برای نشست ابوظبی باشد که طالبان و امریکا با یکدیگر مذاکره میکنند. امریکاییها میگویند که برنده اصلی میدان افغانستان، سازمان اطلاعاتی پاکستان (آی اس آی) است که همه رقبا را هدف قرار داده است و این مسئله برای امریکا هزینه دارد.
متقی: به نظر من با خروج امریکا از سوریه، احساس امنیت اسرائیل کاهش پیدا میکند.
«جوان»:با خروج امریکا از سوریه و افغانستان، ایران چه اقداماتی باید انجام دهد؟ فضای خروج برای ایران چه پیامدهایی دارد؟ آیا باید ائتلافهای جدیدی شکل دهد؟
متقی: امریکا نمیخواهد ایران حوزه نفوذ و قدرتش را در سوریه گسترش دهد و به همین خاطر بازیگرانی مثل روسیه و ترکیه را وارد عمل میکند، یعنی به روسیه و ترکیه نقش میدهد. روندهای سیاست خارجی ایران این است که باید بداند بازیگران متعددی شکل میگیرند و نقشهای بیشتری ایفا میکنند. مثلاً ترکیه و امارات نقشهایی بر عهده میگیرند. امارات با کمک عربستان سعودی با فعال شدن در سوریه در مقابل قطر قرار میگیرد و تلاش میکند نقش محدود منطقهای ایفا کند. این بازیگران کوچکتر در پناه بازیگران منطقهای ایفای نقش میکنند، یعنی وقتی امارات وارد عمل میشود باید یک حمایتی از سوی ترکیه، عربستان و امریکا پشت سر خود داشته باشد. الان ویژگی اصلی، تحرک بازیگران متعارض است و یکی از پیامدهایی که دارد این است که بازیگران نهفته برجسته میشوند و توان و جهتگیری آنها مشخص میشود.
«جوان»: الگوی روابط ما با دیگران چطور؟ وقتی این خلأ ایجاد میشود آیا مثلاً الگوی روابط ایران با ترکیه تغییر میکند یا نه؟
متقی: نه، این سیاست تغییرات بنیادین ایجاد نمیکند. برخی مواقع فضا طوری ایجاد میشود که برخی کشورها به گونهای مانور میدهند که منافعشان با همدیگر تداخل پیدا میکند و در چنین شرایطی هر بازیگری که قابلیت لازم برای ریسکپذیری بیشتر را داشته باشد، موفقتر خواهد بود.
«جوان»: آیا این مسئله تنش جدی بین بازیگران ایجاد نمیکند؟ ایران این احساس را دارد که با رفتن امریکا قدرت مانور بیشتری پیدا میکند. از طرف دیگر، اسرائیل مدعی شده که در بحث سوریه کوتاه نمیآید و به دنبال خروج ایران از سوریه است. خوب اینها تنشهای منطقه را بیشتر میکند.
متقی: نه. این ریسکپذیری انرژیهای نهفته را تخلیه میکند. ایران برای افزایش قدرت مانور در سوریه آمادگی دارد، اما محدودیتی برای این مسئله وجود دارد که یکی نیروی دیپلماتیک روسیه است و دیگری نیروی نظامی اسرائیل. درست است که روسیه و ایران با یکدیگر در سوریه همکاری دارند ولی پیوند روسیه و اسرائیل خیلی بنیادین است و حتی آوردن ترکیه و همکاری با این کشور کار اسرائیلیهاست. روسیه بدون اسرائیل در منطقه معنا پیدا نمیکند و باید هم بازی ائتلاف با اسرائیل را داشته باشد و هم همکاری با ایران را ادامه دهد. تفکری که اسرائیلیها در ارتباط با اسلام دارند همان تفکر را روسیه هم دارد.
کارشناس میهمان: هر کدام از بازیگرانی که در منطقه حضور دارند یک درصدی از نگرانی را دارند و اعلام خروج نیروهای امریکایی هم به نگرانیهای داخلی این بازیگران اضافه کرد. مثلاً در داخل رژیم صهیونیستی بحث مشروعیت کابینه و خروج وزرا، وضعیت اقتصادی، نحوه مقابله با گروههای مقاومت فلسطین و اتهامات فساد مالی نتانیاهو وجود دارد و پرونده خروج امریکا هم به این مشکلات اضافه شده است. عربستان سعودی هم با بحران قتل جمال خاشقجی و اختلاف با قطر دست و پنجه نرم میکند و درگیر بحرانهای داخلی است. بیش از ایران، اسرائیل و اعراب باید بیشتر نگران خروج امریکا از سوریه باشند، چراکه به این کشور متکی هستند و با رفتن امریکاییها امنیتشان به خطر میافتد.