اخيرا باراك اوباما طي سخناني گفته است كه در مبارزه با داعش به روسيه بي اعتماد است. تا پيش از ورود مستقيم روسيه براي مبارازه با تروريسم از جمله داعش، تروريست ها در سوريه و عراق دست به هر اقدامي مي زده و به راحتي شهرهاي مختلف را در اختيار مي گرفتند و امريكا تنها جداي از اينكه نظاره گر بود، در بسياري از مواقع آنها را ياري مي كرد و حتي به طور رسمي به برخي از تروريست هايي كه در اين منطقه به آنها علاقه داشته و دارد، تسهيلات و امكانات مالي و رسانه هاي مي دهد.
اما پس ورود جدي روسيه براي مبارازه با ترويسم كه ايران مدت ها قبل آن را آغاز كرده بود، موقعيت تروريست ها بسيار تضعيف شده است و اين روند همچنان ادامه دارد. به گونه اي كه داعش از زمان اوج گرفتن فعاليتش تا كنون در ضعيف ترين حالت خود قرار دارد و چشم انداز افول و سقوط آن ديده مي شود.
حال در چنين شرايطي كه تروريست هاي داعش و غيرداعش در حال از دست دادن حلب و مناطق حساس سوريه و عراق هستند، امريكا به دنبال بازسازي عملكرد خود برآمده و در كنار تلاش براي نجات تروريست ها در اين مناطق، اعلام مي كند كه به روسيه و پوتين در مبارزه با داعش اعتماد ندارد.
در اين ميان پرسش اساسي اين است كه تروريست هاي بين المللي در سطوح كلان از سوي كدام كشور ايجاد شده است؟ البته اين سوال را هيلاري كلينتون به عنوان كانديداي كنوني دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري امريكا، در جايي ديگر پاسخ داده است كه اين امريكا بوده است كه آنها را ايجاد و سازماندهي كرده است. نمونه بارز آن در افغانستان است. اين موضوع به قدري واضح و مبرهن است كه نياز به گشتن و جور كردن اسناد و مدارك نيست.
بحث چگونگي به وجود آمدن داعش و ديگر تروريست هاي منطقه هم در چند دهه آينده مشخص خواهد شد و مقامات امريكا در مبارزات انتخاباتي داخلي يا در هر حالت ديگر آن را رو خواهند كرد. بنابراين براي اين موضوع نيز همچون گذشته تاريخ گواه خواهد بود.
اتفاقا يكي از دلايلي كه مبارزه و شكست تروريست ها در عراق و سوريه به كندي پيش مي رود نارضايتي واشنگتن از نوع مبارزه با آنها است. زيرا امريكا طيفي را دستچين كرده و تاكيد دارد كه روسيه نبايد با آنها بجنگد زيرا اين دست از تروريست ها ذخيره هاي ارزنده امريكا در تحولات و تغييرات بعد از جنگ هستند!
اعتماد و بي اعتمادي به امريكا فقط به همين مسائل بسنده نمي شود. امريكا حتي در جريان جاسوسي و دريافت اطلاعات كاملا سري و فوق محرمانه، به متحدان اصلي خود در دنيا رحم نمي كند كه نمونه آن را مي توان در جاسوسي از دفترهاي كار و اتاق هاي كار و خصوصي مقامات اروپايي جستجو كرد، از جمله آلمان.
با اين وجود باراك اوباما به عنوان رئيس جمهور امريكا سعي دارد اعلام كند در بحث مبارزه با تروريسم يا هر مسئله ديگر برچسب بي اعتمادي را به روسيه بزند در حالي كه دست هاي آلوده خودش در همه جريان هاي نامبرده هويدا است.
اينجا بحث اعتماد يا بي اعتمادي به نوع مبارزه و نوع رفتار روسيه نيست بلكه مسئله اين است كه امريكايي كه موضوع بي اعتمادي به مسكو را مطرح مي كند، مي تواند با توجه به تاريخ گذشته خود صحبت از اعتماد كند؟...