
پسر 16 سالهاي كه در دفاع از برادرش مرتكب قتل شده بود با گريه از خودش دفاع كرد.
به گزارش خبرنگار ما، جلسه رسيدگي به پرونده روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه كيفري شماره يك استان تهران برگزار شد. نماينده دادستان بعد از رسميتيافتن جلسه در جايگاه قرار گرفت و در شرح كيفرخواست گفت: حادثه قتل دو سال قبل و در يكي از محلههاي شهرري اتفاق افتاد. وقتي مأموران پليس در محل حاضر شدند، مشخص شد پسري به نام نيما با اصابت جسم نوكتيزي به گردنش كشته شده است. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني معلوم شد كه ضارب پسري 16 ساله به نام سياوش است كه بعد از حادثه از محل فرار كرده است. در حالي كه بررسيها در جريان بود، سياوش يك روز بعد از حادثه همراه پدرش به اداره پليس رفت و خودش را تسليم كرد. نماينده دادستان گفت: متهم در بازجوييها به جرمش اقرار كرده و از آنجا كه جرم او محرز شده برايش درخواست صدور مجازات قانوني دارم. سپس اولياي دم به دادگاه گفتند كه خواستهشان قصاص سياوش است و حاضر به گذشت نيستند.
در ادامه نيما به درخواست قاضي در جايگاه قرار گرفت و اتهامش را قبول كرد. او گفت چند روز قبل از حادثه بود كه برادر كوچكم به من گفت كه نيما او را كتك زده است. از شنيدن اين خبر ناراحت شدم و تصميم گرفتم با نيما در اين باره حرف بزنم. وقتي هم به در خانهشان رفتم، قصد دعوا نداشتم، اما نيما وقتي مقابل در خانه آمد شروع به فحاشي كرد. بعد حمله كرد و خواست برادرم را دوباره كتك بزند. من هم شيشه نوشابهاي را كه كنار پياده رو افتاده بود، برداشتم و شكستم. خواستم نيما را بترسانم تا از ما فاصله بگيرد و كاري با برادرم نداشته باشد. او توجه نكرد. شيشه را در هوا چرخاندم و نميدانم چطور شد كه ديدم سر شيشه خوني شده است. همان لحظه كه نيما دستش را به گردنش گرفت، فهميدم كه ضربه به گردنش خورده است. بعد نيما روي زمين افتاد و من و برادرم فرار كرديم. برادرم را راهي خانه كردم و چند ساعت در خيابانها پرسه زدم. وقتي با دوستانم تماس گرفتم، گفتند كه نيما به علت جراحت شديدي كه به او وارد شده بود، فوت شده است. صبح روز بعد هم همراه پدرم به اداره پليس رفتم و خودم را تسليم كردم.
پسر نوجوان در حالي كه به شدت گريه ميكرد، مقابل اولياي دم قرار گرفت و با التماس از آنها درخواست گذشت كرد. او كه گريه امانش نميداد، گفت: من قصد كشتن نيما را نداشتم. خودتان میدانید و اهل محل هم ميدانند كه نيما اهل دعوا بود، هر چند من براي دعوا نيامده بودم و ضربه هم ناخواسته به او برخورد كرد و كشته شد. حالا هم از شما ميخواهم كه از من گذشت كنيد. آن روز اگر من ضربه را نميزدم، حالا نيما جاي من ايستاده بود و داشت محاكمه ميشد.
قاضي از سياوش سؤال كرد، آيا ميدانستي كه مجازات كشتن يك نفر قصاص است. سياوش گفت من بچه بودم و اصلاً اين موضوع را درك نميكردم. وقتي كه من را به كانون بردند، اين موضوع را فهميدم.
در ادامه وكيل متهم در جايگاه قرار گرفت. او ابتدا به اولياي دم تسليت گفت و سپس از هيئت قضايي درخواست كرد تا ماده 91 قانون مجازات اسلامي در مورد موكلش اجرا شود. وي توضيح داد:آن گونه كه هيئت قضايي آگاه است، براساس اين ماده در جرائم موجب حد يا قصاص هرگاه افراد بالغ كمتر از 18 سال ماهيت جرم انجام شده يا حرمت آن را درك نكنند يا در كمال عقل آنها شبهه وجود داشته باشد از قصاص معاف و به زندان محكوم ميشوند.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و نظر مشورتي مشاور كانون اصلاح و تربيت وارد شور شدند.