حمله امريكا به افغانستان در سال 2001، زمينهاي براي حضور علني نيروهاي نظامي و تجهيزات پيشرفته امريكا در منطقه آسياي مركزي به وجود آورد. در اين ميان، ناتواني دولتهاي تازه استقلال يافته در تأمين امنيت مرزهاي جغرافيايي خود به ويژه كشورهاي هم مرز با افغانستان، باعث توسعه و استمرار حضور نظامي ايالات متحده در كشورهاي مذكور شد. براين اساس بود كه ازبكستان پايگاه خان آباد و ترمذ، تركمنستان پايگاه هوايي مرو و سرخس، قرقيزستان قرارگاه مناس را در اختيار نظاميان امريكا قرار دادند و امريكا از طريق اين پايگاهها، تجهيزات خود را به افغانستان منتقل ميكرد. علاوه بر اين، تاجيكستان از سال 2001 حريم هوايي خود را در اختيار ناتو قرار داد و ازبكستان راه انتقال تداركات نيروهاي ناتو شد. در طول اين جنگ، هواپيماهاي امريكايي حدود 800 پرواز از قلمرو هوايي قزاقستان به انجام رساندند. اما اينك با توجه به برنامه خروج نيروهاي ناتو در سال 2014 از افغانستان، بحث خروج تجهيزات لجستيكي ناتو از اين كشور و از مسير كشورهاي آسياي مركزي و همچنين نگراني دولتهاي اين منطقه در مورد توان نيروهاي افغاني براي مبارزه با تروريسم و افراطگرايي مطرح شده است. ايالات متحده پس از ممانعت پاكستان براي خروج تجهيزات نظامي ناتو از مرزهايش، مجبور شد بيشتر از قبل براي اين مسئله، روي كشورهاي آسياي مركزي تمركز كند. طبق برنامه قبلي قرار بود تنها بخشي از نيروهاي ناتو از خاك كشورهاي شمال افغانستان خارج شوند اما به خاطر تنشهاي رخداده ميان دولت اسلامآباد و واشنگتن، اين ميزان افزايش يافت. بر اين اساس، امريكا لازم دانست براي مجاب كردن اين كشورها دست به اقداماتي بزند. در اين رابطه مقامات امريكايي 500 ميليون دلار براي راههاي مواصلاتي كشورهاي مذكور اختصاص دادند. البته لازم به ذكر است مجاب كردن دولتهاي تازه استقلال يافته آسياي مركزي براي استفاده از مرزهاي هوايي و زميني شان چندان كار سختي نيست. زيرا اين كشورها به دليل اقتصاد ضعيف در امر تأمين امنيت ناتوان هستند و حضور نيروها و پايگاههاي امريكا را در راستاي امنيت خود قلمداد ميكنند. ضمن آنكه احتمال گسترش افراطگرايي اسلامي، قاچاق مواد مخدر و تروريسم از افغانستان پس از خروج ناتو از اين كشور، رهبران اين كشورها را بيش از پيش نگران كرده است. اين مسئله به ويژه براي تاجيكستان بيشتر از ساير كشورها حائز اهميت است. امريكا، با بودجه 10 ميليون دلاري يك مركز آموزش نظامي براي نيروي هوايي اين كشور ساخت كه نقش مهمي در تأمين امنيت تاجيكستان داشت. همچنين در سال 2011، امريكا به اين كشور 38 ميليون دلار به منظور حفظ صلح و استحكام حضور نظاميان امريكا در افغانستان كمك مالي كرد. ارتباط نظامي روزافزون امريكا با كشورهاي آسياي مركزي، ضمن حفظ موقعيت اين كشور براي نظارت بر امنيت و اتفاقات افغانستان و ايجاد پايگاهي براي حضور در اين منطقه، نوعي زورآزمايي با روسيه در حياط خلوت سابقش و نيز راهي براي تحت فشار قراردادن جمهوري اسلامي ايران است. بر اين اساس امريكا از طريق كمكهاي نظامي اين رابطه را استحكام بخشيد. چنانكه در سال 2002، 893/52 ميليون دلار و در سال 2003، 47 ميليون دلار، در سال 2004، 2/36 ميليون دلار به قزاقستان كمك مالي داد. از طرفي، همانگونه كه ذكر شد كشورهاي آسياي مركزي به لحاظ توان اقتصادي پايين و ضعف در امور دفاعي خود، براي جلوگيري از نفوذ بنيادگرايي و مقابله با طرحهاي روسيه براي گسترش نفوذش در اين منطقه، از حضور نظامي امريكا استقبال ميكنند. در اين راستا، فرماندهي مركزي ايالات متحده بيش از 40 ميليون دلار براي ايجاد مراكز تمرينات نظامي در شهر اوش قرقيزستان و منطقه قراتاغ تاجيكستان و بازسازي پاسگاههاي مرزي ازبكستان، تركمنستان و قرقيزستان اختصاص داده است. همچنين امريكا براي آموزش نيروهاي نظامي كشورهاي اين منطقه بودجههايي در نظر ميگرفت. جدول زير شامل كمكهاي مالي اين كشور در سه سال 2008، 2009 و 2010 است:
در فوريه سال 2013، ايالات متحده، تحت عنوان كمك امنيتي، مبالغي را در اختيار دولتهاي آسياي مركزي قرار داد كه قرقيزستان با دريافت 2/9 ميليون دلار، بيشترين ميزان و تاجيكستان 8/9 ميليون دلار، قزاقستان 8/5 ميليون دلار و تركمنستان 8/2 ميليون دلار دريافت كردند. با اين اوصاف، بايد افزود كه علاوه بر انگيزههاي نظامي و سياسي، موقعيت ژئواكونوميك اين منطقه نيز، باعث شده است، واشنگتن در پي تقويت روابط با اين كشورها و استحكام پايگاههاي خود برآيد. منطقه آسياي مركزي 5/3 درصد منابع نفت و 7 درصد گاز دنيا را داراست كه از اين مقدار قزاقستان 10 تا22 ميليارد بشكه نفت خام و 53 تا 83 تريليون مترمكعب گاز و آذربايجان 1/5 ميليارد بشكه نفت و 5/16 تريليون مترمكعب گاز در اختيار دارند. قزاقستان از لحاظ ميزان منابع نفتي با امريكا برابري ميكند. همچنين 40 درصد ذخاير گاز شناخته شده اين حوزه جغرافيايي در تركمنستان است. ضمن اينكه، طبق پيش بيني IEA توليدات نفتي خزر تا پيك 5/4 ميليون بشكه در روز در نيمه آخر سال ۲۰۲۰ خواهد رسيد. بر اين اساس، حوزه جغرافيايي آسياي مركزي بيش از گذشته در استراتژي ايالات متحده اهميت يافته و سرمايهگذاري امريكا در بخشهاي مختلف نظامي و اقتصادي كشورهاي اين منطقه، تأثير حضور اين كشور را در آينده سياسي منطقه قوت بخشيده است.