مهران ابراهيميان| در اين مسئله كه ايران ميتواند با توجه به ويژگيهاي جغرافيايي و تاريخياش به عنوان يكي از مهمترين قطبهاي گردشگري منطقه و جهان به شمار بيايد شكي نيست، حتي در اينكه صنعت گردشگري با اجراي سياستهاي درست در حوزههاي فرهنگي و زيرساختي جايگزين درآمدهاي نفتي شود نيز امري دور از ذهن نيست زيرا در جاي جاي كشور ايران با ادعاي چهار فصل بودن آثار تاريخي و معماري و مناطق گردشگري منحصربه فردي ميتواند هر نوع سليقهاي را در ميان گردشگران به خود جذب كند. شايد از همين رو است كه نامزدهاي اين دوره رياست جمهوري و از جمله رئيسجمهور منتخب كشورمان بر احياي اين صنعت و توجه بيشتر به آن تأكيد كرده است، اما اين موضوع واقعاً از سر رسيدن به اين نكته طلايي است كه بايد به جاي درآمدهاي ناپايدار و موقتي نفتي به درآمدهاي پايدارتري چون صنعت گردشگري تكيه كرد؟
چرا سالهاست كه تاريخ و فرهنگ خود را به رخ جهانيان ميكشيم و ادعاي كشوري چهار فصل داريم و از جذب ۲۰ ميليون گردشگر سخن ميگوييم اما هنوز نتوانستهايم آنگونه كه بايد و شايد، تاريخ و فرهنگ و جاذبههاي طبيعي خود را به اين سفيران فرهنگ و آشتي، بشناسانيم؟
چرا تركيه سالانه بيش از 900 هزار ايراني را به سوي خود ميكشد و آمار بيش از 25 ميليوني گردشگر را به ثبت رسانده اما به رغم داشتن جاذبههاي بسيار ما حتي در رديف 10 كشور اول جذب گردشگر در خاورميانه هم نيستيم؟
مگر ما اماكن گردشگري چون مسجد جامع امام در اصفهان، عارفان و شاعراني چون خيام و حافظ كه در جهان شناختهشدهاند، تخت جمشيد در شيراز و... كم داريم؟ آيا زيرساختهاي ما و جادهها و مسيرهاي حمل و نقل ما قابل مقايسه با تركيه و هند نيست؟
در اين باره بدون تعصب نگارنده ادعا ميكند كه در هر يك از حوزههاي گردشگري تاريخي، طبيعي و حتي توريسمدرماني هيچ كمبودي نداريم و با توجه به كاهش ارزش پول ملي بيشك اكنون ايران ميتواند به عنوان يكي از اولين مقاصد گردشگري ارزان براي تمام جهانيان باشد اما آنچه لازم داريم فرهنگ پذيرش گردشگر از سوي مردم و مسئولان و كارهاي ضربالاجل نجات و مناسبسازي مناطق گردشگري است كه به راحتي ميتواند با اصلاح قوانين و جذب بخش خصوصي و تعاوني در اين باره تحولي عظيم در درآمدزايي و ايجاد اشتغال فراهم كرد. نگارنده در سفري كه به همت وزارت صنعت، معدن و تجارت فراهم شد، فرصت بازديد از يكي از زيباترين روستاهاي ايران و بلكه خاصترين روستاهاي جهان را پيدا كرد اما با كمال تأسف نماي روستاي تاريخي و خاص كندوان كه ساكنانش خانهها را در دل كوه ميكندهاند با ساختمانها و مراكز فروش و مغازههاي نامتجانس جديد در حال از بين رفتن است. در حالي كه با هر قدم ويژگيهاي خاص اين روستا و دستكندهاي منحصر به فرد، تحسين هر گردشگري را بر ميانگيزاند با قدمي ديگر اما بيتدبيريها و بيتوجهيهاي مسئولان در گسترش خانههاي جديد و مغازهها دل را به درد ميآورد و ناخودآگاه مقايسه برخورد كشورهاي باجاذبههاي گردشگريشان را ملالآور ميكند و تفاوت جذب گردشگر در تركيه، هند و حتي امارات را با كشورمان بهتر درك ميكند. ما اگر واقعاً ميخواهيم به جايگزيني درآمد گردشگري به جاي درآمد نفتي بينديشيم، بايد اجازه فعاليتهاي علمي و سرمايهگذاريهاي قابل توجيه را براي بخشهاي خصوصي فراهم كنيم و در مناطق گردشگري مانند روستاي زيباي كندوان تعاونيهاي روستايي را فعالتر كنيم. نه اينكه روستانشين كندوان آمدن گردشگر را تهديد بداند و زندگي در دخمههاي دستكند را از سر اجبار !
حال آنكه تركيه با روستايي مشابه درآمدكلاني را براي ساكنان منطقه و كشورش به ارمغان ميآورد.
ما اگر امروز ادعاي فعالسازي صنعت گردشگري با ظرفيت بالاي كارآفريني و اشتغال را داريم، بايد به تناسب اين پتانسيل و به همان اندازه كه برايمان صنعت هزينه بر نفت (با اشتغالزايي بسيار پايين در مقايسه با گردشگري) اهميت دارد و در آن سرمايهگذاري ميكنيم، به صنعت گردشگري نيز بها بدهيم و به خاطرش قانون و مقرارت و بودجه تدوين كنيم و در جاهايي كه لازم است همانند صنعت نفت، قانون را به نفعش دور بزنيم كه اگر اين گونه نشود، ادعاي توسعه صنعت گردشگري همانند چند دهه اخير در حد همين سطور چاپ شده در نشريات رسانهها خواهد ماند.
گردشگري امروز يك فن و يك علم در حوزه مديريت كلان و خرد است و ما نميتوانيم ادعاي توانايي جذب 20 ميليون گردشگر را به صورت بالقوه تبديل كنيم، بيآنكه فرهنگ مردم و مسئولان ما اين باشد كه گردشگر يعني مزاحم يا گردشگر يعني كسي كه بايد سفير فرهنگ و تاريخ و هنر ما باشد! ما نميتوانيم تنها با گنجاندن شعار در سند چشمانداز 20 ميليون گردشگر را جذب كنيم.