تجلیل از چهرهها، استعدادها و ستارهها روش و آداب خاص خود را دارد و اگر به این مسائل بیتوجهی شود و بیسلیقگی و ناکارآمدی مدیران در اولویت قرار گیرد، دیگر نباید از اهدای کاسه، بشقاب، قوری و قابلمه متعجب شویم، حتی اگر طرف حسابمان ملیپوش، مدالآور و قهرمان جهان باشد.
اهدای قابلمه به «محمد سعیدینوا» قهرمان کشتی فرنگی نوجوانان جهان هنرنماییای است که فقط از مدیران وطنی برمیآید. به نظر میرسد این دست از مدیران به جای آنکه از تصمیمات سطحپایین، تحقیرآمیز و بازتابهای منفی مدیران در سالهای گذشته عبرت بگیرند، با تمام وجود میکوشند ورژنهای جدیدی از جوایز مدالآوران رو کنند تا یکتنه در صدر اخبار قرار گیرند و هرگونه امید و انگیزه را در نسلهای جوان بکشند. کار را به جایی رساندهاند که دیگر نگوییم چرا فقط یک سکه پاداش دادید یا چرا هدیه نقدی درنظر گرفته شده بسیار اندک است. حالا مجبوریم از این بگوییم که چطور مدیران آموزش و پرورش قم بعد از اهدای کارت هدیه یکمیلیون تومانی، یک قابلمه نیز به پاداشهای نوجوان همشهری خود اضافه کردهاند؟ای کاش به همان یکمیلیون تومان بسنده میکردید و دیگر بیشتر از اینها این فرنگیکار را دلسرد نمیکردید.
مدیران ورزشی مدتهاست اهمیت برگزاری مراسم تقدیر و تجلیل از ورزشکاران را درک کرده و با وجود کم و کاستیهایی که همه از آن باخبریم، بهنوعی شرایط را مدیریت میکنند، اگرچه مدالآوران بسیاری از رشتهها نیز همچنان از اندک بودن رقم پاداشها مینالند ولی لااقل دیگر سراغ کاسه، بشقاب و امثالهم نمیروند، اما در عوض مدیران سایر حوزهها که سال به سال حالی از ورزشکار شهر و استان خود نمیگیرند، بعد از مدالآوری نخبههای ورزش ایران، برای آنکه فرصت گرفتن عکس یادگاری را از دست ندهند، اهدای یک قابلمه یا قوری و کتری را بهانه میکنند تا شخص مورد نظر را به دفتر کارشان بکشند و به هدفشان برسند. بازتاب انتشار عکس و خبر چنین تجلیلهای «آبدوغخیاری» نیز اصلاً برایشان مهم نیست. اگر مهم بود میدانستند نوجوان و جوان این نسل برای قابلمه در میادین بینالمللی ورزشی حاضر نمیشود بلکه برای دفاع از نام و اعتبار ورزش کشورش است که به جنگ رقبای سرسخت جهانی میرود و با افتخار پرچم ایران را به اهتزاز درمیآورد.
هر جور حساب کنید و هر تفکر و دیدگاهی که داشته باشید، باز هم باید اهمیت این مسائل را درک کنید و حداقل برای پر کردن رزومه کاری خودتان هم که شده نباید اینگونه آبروی یک ورزشکار مدالآور را به سخره بگیرید. نهادی که تمام مسئولیت آموزش و پرورش نسلهای آتی این مملکت را برعهده دارد، مدیران یک شهرش با یک بدسلیقگی و اشتباه نابخشودنی کاری کردند نام این قهرمان جهان سرزبانها بیفتد و گویا هنوز هم متوجه اشتباه خود نشدهاند. در سالهای اخیر مسئولان اهمیت توجه به نسلهای جوان یا همان دهه هشتادیها و نودیها را بیش از پیش درک کردهاند و امیدواریم با مسببان این رفتار تأسفبار برخوردی جدی شود. شاید اگر با مسببان اهدای کت و قوری به سارا عبدالملکی، نایبقهرمان پاراقایقرانی آسیا، ست چرم مردانه به کیمیا زارعی، دارنده مدال برنز رویینگ مسابقات مسکو و یک ربع سکه به یونس امامی، قهرمان کشتی بازیهای آسیایی برخورد میشد، امروز مجبور نبودیم برای یک آبروریزی دیگر مطلب بنویسیم. باز هم تأکید میکنیم این رفتارها و این تجلیلها آخر و عاقبت خوشی ندارد. ملیپوشی که یک رده بالاتر رفته و همچنان خودش را برای یک افتخارآفرینی دیگر آماده میکند، یعنی قدری امید و انگیزه برایش باقی مانده و همچنان منتظر نگاه ویژه مسئولان است. تا قبل از آنکه دیر شود و بیش از این چهرهها و استعدادهای ناب ورزشمان را در اختیار دیگر کشورها قرار ندادهایم، بهتر است نظارت روی رفتار مدیران بیشتر شود، حتی اگر پول و بودجه کافی هم نیست، از آنها بخواهید برای گرفتن عکس یادگاری روش دیگری در دستور کار قرار دهند.