جوان آنلاین: سیوهشتمین دوره لیگبرتر والیبال مردان با همه مشکلات و حواشیای که داشت، سرانجام با قهرمانی فولادسیرجانایرانیان تمام شد و از هماکنون فدراسیون باید به فکر تیمملی و برنامهریزی برای فصل آینده لیگ باشد. این فصل با ۱۳ تیم شروع شد و با ۱۲ تیم به پایان رسید. فولاد و شهداب در حالی قهرمان و نایبقهرمان این دوره از رقابتها شدند که تیم سپهرصدرای شیراز در میانه مسابقات از ادامه حضور انصراف داد.
هر چند سطح فنی والیبال باشگاهی ایران بالاست و میتوان لیگ برتر ایران را به عنوان یکی از بهترین لیگهای والیبال قاره آسیا معرفی کرد، اما بروز حواشی زیاد باعث میشود سطح فنی رقابتها هم تحت تأثیر آن زیاد به چشم نیاید و این معضلی است که فدراسیون والیبال و سازمان لیگ باید برای برطرف کردن آن چارهاندیشی کنند.
هر چند سازمان لیگ والیبال باتوجه به تغییراتی که داشت، نسبت به ادوار گذشته جدیت بیشتری به خرج میداد و با هر اعتراض و انتقادی به سادگی کوتاه نمیآمد، با اینحال اتفاقات ریز و درشت در این فصل کم نبود و هرازچندگاهی شاهد اوجگیری حواشی بودیم. همانند سالهای پیش محرومیت تماشاگران از حضور در سالن و اعمال محرومیت انضباطی و نقدی برای مربیان و بازیکنان در دستور کار قرار داشت و همه تلاشها در جهت حفظ آرامش و کیفیت بازیها بود، منتها باز هم حواشی یک پای ثابت این فصل لیگ والیبال مردان بود. بداخلاقیها و جنجالها تنها به تماشاگران ختم نمیشد بلکه در مواردی کادرفنی تیمها و بازیکنانشان آتشبیار معرکه بودند و یکتنه مسئولیت درگیریها را برعهده میگرفتند.
جنگ و جدلها روی سکوها در برخی دیدارها بیشتر بود و هواداران تیمها تلاش کردند با آشوب و درگیری به موفقیت تیمهایشان کمک کنند. دیدار پاس گرگان و شهرداری ارومیه یکی از مواردی است که حتماً باید به آن اشاره کرد، پس از جنجالها و فحاشی شدید تماشاگران دو تیم، بین عرشیا بهنژاد، بازیکن شهرداری و یکی از پیشکسوتان والیبال درگیری رخ داد. این بازی نیمهتمام ماند و بهنژاد نیز برای ساعتی از سوی نیروی انتظامی دستگیر شد! جدال شهرداری ارومیه و فولاد سیرجان در پلیاف نیز کمحاشیه تمام نشد، به رغم اعمال محرومیت برای هواداران شهرداری ولی قبل از بازی دوم این محرومیت بخشیده شد. تقابل سوم شهداب یزد و فولاد سیرجان نیز با پرتاب بطری، لامپ مهتابی و اشیای دیگر به زمین همراه شد. توقف بازی تنها راه ممکن بود و درآخر هم بازی با برتری و قهرمانی فولاد تمام شد.
جدا از درگیریهای هواداران، برخی تصمیمات باشگاهها نیز دردسرها و حواشی خاص خود را به همراه داشت، به عنوان نمونه میتوان به خودسری تیمهای راهیافته به دیدار ردهبندی در عدمبرگزاری آن اشاره کرد. به رغم اینکه سازمان لیگ بر برگزاری دیدار ردهبندی تأکید فراوان داشت، اما نه تیم چادرملو و نه تیم شهرداری ارومیه حاضر به برگزاری آن نشدند و علت آن را نیز هزینه زیاد عنوان کردند، البته همچون سنوات قبل آنها منتظر دریافت حکم سومی مشترک بودند ولی مدیران سازمان لیگ در اقدامی قاطع و قابل تحسین مقابل این تصمیمات خودسرانه ایستادند و به آنها عنوان چهارمی مشترک را دادند که البته شاید بهتر بود هیچ عنوانی به آنها تعلق نگیرد تا جلوی تکرار این قبیل خودسریها در فصلهای آینده گرفته شود. انتظار میرود در ادامه راه و برای مسابقات آتی نیز سازمان لیگ و فدراسیون والیبال دست از اجرای دقیق مقررات برندارند و اجازه کارشکنی و بیاخلاقی را به هیچ تیم، بازیکن و مربیای ندهند.
ادامه رقابت تنگاتنگ فولاد و شهداب/ کولاک تازه واردها
سیوهشتمین دوره رقابتهای لیگ برتر مردان ایران درحالی با قهرمانی فولاد سیرجان ایرانیان و نایب قهرمانی شهداب یزد خاتمه یافت که هر دو جزو تیمهای جدید و کم سابقه لیگ هستند. فولاد سیرجانایرانیان فعالیتهای خود را از سال ۱۳۸۸ و شهداب یزد ۱۰ سال بعد، از سال ۱۳۹۹ آغاز کرد که با نگاهی گذرا به سابقه دیگر تیمهای حاضر در لیگ میتوان آنها را تازهواردهایی نامید که همچنان روی دور هستند و در حال کولاک. فولاد سیرجان که در سال ۱۳۹۸ بعد از سالها دوباره در لیگ برتر حضور یافته بود، در نخستین سال حضور مجدد در سطح اول لیگ والیبال ایران (سال ۱۳۹۹) موفق به کسب عنوان قهرمانی شد؛ موفقیتی که بعد از آن نوبت شهداب یزد بود تا طی دو سال متوالی از آن خود کند (سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱). این در واقع آغاز رقابتی تنگاتنگ بین دو تازهوارد لیگ برتر والیبال مردان ایران بود؛ تیمهایی که طی این سالها مدام در فینال مقابل یکدیگر قرار گرفتند، اما در سه سال گذشته عنوان قهرمانی را هر بار فولاد سیرجانایرانیان از آن خود کرده است تا آنچه نصیب شهداب میشود، نایب قهرمانی لیگ باشد و بس. شاگردان عطایی طی سه سال متوالی (۱۴۰۳-۱۴۰۲ و ۱۴۰۴) با خواباندن مچ حریف یزدی، بر سکوی قهرمانی ایستادهاند، اما بیتردید امسال و در سیوهشتمین دوره رقابتهای لیگ برتر والیبال مردان، فولاد قهرمانی متفاوتی را تجربه کرد چراکه امسال شهرداری ارومیه که به عنوان صدرنشین مرحله گروهی را پشت سر گذاشت و طبیعت که تیم دوم بود، به عنوان مدعیان اصلی شناخته میشدند و شانس کمتری برای شهداب و فولاد سیرجان به عنوان تیمهای سوم و چهارم وجود داشت، اما برخلاف آنچه تصور میشد، طبیعت پایش به نیمه نهایی نرسید و شهرداری ارومیه هم که پلیآف را پشت سر گذاشته بود، با شکست مقابل فولاد سیرجانایرانیان در هر دو بازی رفت و برگشت از راهیابی به فینال بازماند تا فولاد و شهدابی که چادرملو را از سد راه برداشته بود، فینالیست شوند؛ فینالی جذاب که با برتری شهداب در بازی نخست آغاز شد تا بسیاری تصور کنند قرار است مهدی مهدوی، سرمربی جوان یزدیها دومین سرمربی والیبال ایران بعد از پیمان اکبری باشد که در نخستین تجربه سرمربیگری به عنوان قهرمانی میرسد، اما تجربه عطایی شانس این موفقیت را از مهدی مهدوی گرفت و فولاد سیرجانایرانیان با عطایی برای سومین سال پیاپی با عبور از سد شهداب جام قهرمانی را بالای سر برد تا ثابت کند همچنان دور، دور سیرجانیهای والیبال ایران است. سیرجانیها و البته یزدیهایی که طی سالهای اخیر چه در لیگ برتر والیبال، چه در رقابتهای حذفی و چه در بازیهای آسیایی رقابت تنگاتنگی را با یکدیگر داشتند و به موفقیتهای قابل توجهی هم دست یافتند؛ دو تیمی که این روزها به واسطه توجه ویژه مسئولان استانی و مالکان فولاد و شهداب توانستند همچنان در اوج باشند و روی دور؛ یکی با تکیهکردن بر تجربیات عطایی (فولاد) و دیگری با بها دادن به مربیان جوان لیگ (شهداب)، البته که باید دید اعتماد کردن به جوانانی، چون مهدی مهدوی که نایب قهرمانی شهداب در لیگ را به دنبال داشت، همچنان ادامه خواهد یافت و میتواند الگویی باشد برای سایر تیمها؟ تصمیمی که الگوبرداری از آن بیشک میتواند باعث شکوفایی استعدادها و بهرهبرداری از ظرفیت والیبال ایران باشد.
خبری از اقتدار پیکان و سایپا نبود/ پرافتخارها در سایه
پیکان و سایپا تا همین چند سال قبل، از جمله تیمهای برجسته و قدر والیبال ایران بودند، با پیشینه و گذشتهای موفق که همچنان هم قابل استناد است. سایپا که سال تأسیس آن به ۱۳۶۷ برمیگردد، علاوه بر چند نایبقهرمانی، موفقیتهایی نیز در مسابقات آسیایی به نام خود ثبت کرده است، اما پیکان همچنان یکی از پرافتخارترین تیمهای ایران و البته آسیا (به لحاظ مدالی) است. پیکان فعالیتش را از سال ۱۳۴۸ با عنوان ایران ناسیونال آغاز کرد و در ادامه به پیکان تغییر نام داد، این تیم با بیش از نیمقرن تجربه حضور در والیبال ایران، ۱۲ قهرمانی در لیگ دارد و هشت قهرمانی در آسیا که با سه نایبقهرمانی و کسب سه عنوان سومی، نه فقط پرافتخارترین تیم ایران که پرافتخارترین تیم آسیا نیز به حساب میآید؛ تیمی که درست مثل سایپا طی چند سال اخیر با تغییر سیاستهای مالکان خود، دیگر آن تب و تاب سابق را ندارد و نتوانسته است در میان مدعیان جای گیرد، به طوری که سایپا با حضور در رده دهم در پایان مرحله گروهی حتی از صعود به پلیآف نیز باز ماند و پیکان هم که با قرار گرفتن در رده ششم راهی پلیآف شده بود، البته ظهور تیمهای جدید با منابع مالی قویتر و مدیریت بهتر بیتأثیر نیست، اما بیتردید در خصوص تیمهایی، چون پیکان و سایپا که به شرکتهای مالی وابسته هستند، تغییرات اقتصادی یا کاهش بودجه آنها، در کنار ضعف مدیریت و عدمبرنامهریزی میتواند از دلایل اصلی کاهش قدرت و دور شدن از جمع مدعیان باشد. پیشینه موفق این دو تیم در والیبال ایران و شرایط فعلی آنها ثابت میکند عدمهزینهکردنهای سابق تا چه اندازه میتواند بر کسب نتیجه تأثیر داشته باشد. سایپا با بحران بودجه مواجه و همین مسئله مانع جذب بازیکنان برجسته شده و تأثیر منفی بر عملکرد آن داشته است. چالشهای مشابه کاهش هزینهها که مانع حفظ کادرفنی و بازیکنان باکیفیت و مسائلی از این دست شده بود، اجازه نداد پیکان امسال نیز خود را در زمره مدعیان جای دهد، هرچند پیکان شرایطی بهتر از سایپا داشت، اما به طور کلی کاهش بودجه که مانع تقویت تیم شده بود، نه تنها بر نتایج کسب شده از سوی این دو تیم تأثیر گذاشته است که جایگاه کلی آنها در والیبال ایران را نیز دستخوش تغییر کرده بود؛ روندی که ثابت کرد چه پیکان و چه سایپا برای بازگشت به دوران اوج خود نیاز به تغییرات اساسی در دیدگاه، مدیریت و سیاستهای مالی این باشگاهها دارند. در واقع هزینههای گذشته در تیمهای سایپا و پیکان نقش حیاتی در موفقیت آنها داشت. این هزینههایی که شامل سرمایهگذاری در جذب بازیکنان برجسته داخلی و خارجی، استخدام مربیان حرفهای، تأمین امکانات تمرینی پیشرفته و ایجاد زیرساختهای قوی بود به این تیمها امکان رقابت در بالاترین سطح را میداد. برای نمونه پیکان در دوران اوج خود توانست با جذب بازیکنان ملی و بینالمللی و ارائه حمایت مالی قابلتوجه، جایگاه خود را به عنوان یکی از قدرتمندترین تیمهای ایران و آسیا تثبیت کند و سایپا نیز با هزینهکردن در آموزش و توسعه بازیکنان و بهرهگیری از مربیان برجسته توانست در مسابقات داخلی و آسیایی موفقیتهای چشمگیری کسب کند، اما کاهش این هزینهها، بهویژه در سالهای اخیر، تأثیرات منفی عمیقی بر عملکرد این تیمها گذاشت. این امر نشان میدهد حمایت مالی و مدیریت اقتصادی قوی نقش کلیدی در موفقیت تیمهای ورزشی دارد و با توجه به این مسئله، بازگشت پیکان و سایپا به دوران اوج، نیازمند بازسازی ساختار مالی، مدیریتی و همچنین استفاده از استراتژیهای بلندمدت است.
چهرهها
«مهدوی» بهترین گزینه ممکن
نایبقهرمانی در اولین تجربه سرمربیگری عملکرد خوبی است، هرچند قهرمانی و تصاحب جام میتواند این عملکرد را فوقالعاده سازد. مهدی مهدوی در شرایطی سخت و حساس سکاندار هدایت شهداب یزد شد و در حالی این مسئولیت سنگین را پذیرفت که هرگز تجربه سرمربیگری در لیگبرتر را نداشت. این ملیپوش قدیمی قبل از آنکه نفر اول نیمکت شهداب لقب بگیرد، دستیار رحمان محمدیراد بود، اما در شرایطی که کسی انتظارش را نداشت، مسئولان باشگاه حکم برکناری محمدیراد را صادر و جدایی او را توافقی عنوان کردند. همانطور که امیر شرافت، مدیرعامل باشگاه وعده داده بود، مهدوی دستیار محمدیراد بدون فوت وقت جایگزینش شد. شهداب در آن برهه تیم دوم جدول بود و با ۳۹ امتیاز شهرداری ارومیه را تعقیب میکرد. مدیرعامل باشگاه ثبت چهار باخت در نیمفصل دوم و ثبت چهار باخت خانگی در طول مسابقات را از مهمترین دلایل نگرانی مدیران و برکناری سرمربی عنوان کرد. به رغم شوکی که به تیم وارد شده بود، شناخت مهدوی از تیم و بازیکنان باعث نشد خللی در ادامه مسیر شهداب ایجاد شود، البته پس از سه برد متوالی، شهداب در اولین دیدار اول پلیآف مغلوب پیکان شد، اما یزدیها در دو بازی بعدی این تیم را شکست دادند و خود را به نیمهنهایی و پس از آن فینال رساندند. مهدوی که پیش از این پنج قهرمانی (سه قهرمانی با بانک سرمایه و دو قهرمانی با شهداب) در لیگبرتر بهعنوان بازیکن را تجربه کرده بود، امیدوار بود در اولین گام سرمربیگری بازهم دستش به جام برسد، اما باخت به فولادسیرجان رؤیایش را نقش برآب کرد تا همچنان پیمان اکبری تنها سرمربیای باشد که بلافاصله پس از خداحافظی، قهرمانی لیگ را تجربه کرده است.
چهرههای تمامنشدنی
دو بازیکن باتجربه فینال این فصل لیگبرتر را همه علاقهمندان به والیبال خوب میشناسند؛ محمد موسوی و امیر غفور. هر دو بازیکن از قدیمیهای تیمملی بودند و به همراه نسل طلایی والیبال ایران روزهای درخشانی را تجربه کردند. موسوی به همراه فولادسیرجان جام قهرمانی را بالای سر برد و رکورد موفقیتهایش در فینالهای لیگبرتر را حفظ کرد. کاپیتان فولاد طی سالهای حضور در لیگبرتر همواره یک پای ثابت فینالها بوده و هرگز نیز در فینال نباخته است. این سیزدهمین قهرمانی موسوی در لیگبرتر بود که به عنوان کاپیتان با سیرجانیها جشن گرفت، البته در بازی دوم فینال این فصل، موسوی عملکرد ضعیفی داشت و فقط هشت امتیاز برای تیمش به دست آورد، ولی در بازی آخر ناکامیاش را جبران کرد. سیدمحمد موسوی به همراه مسعود غلامی، عنوان بهترین مدافع میانی لیگ را به خود اختصاص دادند. غفور هم همان بازیکنی است که بسیاری تصور میکردند دوران حرفهای اش به پایان رسیده است، ولی با پیوستن به شهدابیزد تا حدودی احیا شد. این قطرپاسور باتجربه فصل گذشته در لیگ رومانی بازی میکرد، اما تابستان گذشته به جمع یزدیها پیوست، منتها عملکرد غفور در برخی بازیها درخشان و در برخی دیدارها ضعیفتر از حد تصور بود. بعد از انتقادهای زیاد از او در مرحله مقدماتی، این بازیکن در پلیآف و نیمهنهایی نقش پررنگی داشت و طی دو بازی مقابل چادرملو ۵۵ امتیاز برای تیمش کسب کرد. او که در فصل ۱۴۰۱-۱۴۰۲ اولین قهرمانی در لیگبرتر را با شهداب تجربه کرده بود در این فصل مجموعاً ۴۴۸ امتیاز برای این تیم به دست آورد.
پاسوری برای تمام فصول
وقتی مسئولان باشگاه شهداب یزد در تعطیلات بین نیمفصل اول و دوم برای به خدمت گرفتن علیرضا بهبودی اقدام کردند، برخیها این تصمیم را عجیب خواندند، اما بازیکن ۴۷ ساله جوری برای تیم جدیدش خوش درخشید که در پایان فصل عنوان بهترین پاسور سیوهشتمین دوره لیگوالیبال ایران را به خود اختصاص داد. یزدیها برای تقویت تیم بهبودی را راضی کردند از تیم صنعتگران امید جدا شود و پیراهن شهداب را به تن کند. این بازیکن باتجربه که در دوران حرفهای اش برای تیمهای مختلفی به میدان رفته قدر این فرصت را دانست و به جمع شهدابیها پیوست. علاوهبر تواناییهای فنی او در زمین و جلب اعتماد مربیان، بهبودی ظرفیت بالایی در رهبری تیم نیز دارد تا جایی که بعد از پیوستن به شهداب، مسعود غلامی مسئولیت کاپیتانی تیم را به بهبودی سپرد. بهبودی در این مدت هر کاری از دستش برآمد برای شهداب انجام داد و همواره یکی از بازیکنان کلیدی تیم بود. او حتی امیدوار بود در بازی سوم فینال، شهداب دوباره از سد فولادسیرجان عبور کند و جام قهرمانی به یزد برود، اما رؤیای کاپیتان محقق نشد و موسوی (کاپیتان فولادسیرجان) به جای بهبودی جام قهرمانی را بالای سر برد. در پایان رقابتها مثل همیشه تیم رؤیایی لیگ هم معرفی شد. همانطور که پیشبینی میشد مقابل عنوان بهترین پاسور لیگ تنها یک نام دیده میشد؛ علیرضا بهبودی. این بازیکن کهنهکار یک بار دیگر ثابت کرد، سن فقط یک عدد است، حتی در ورزش حرفهای.