جوان آنلاین: چند سالی است بازار سریالهای نمایش خانگی داغ شده است و افرادی که شبکه خانگی را بر تلویزیون ترجیح دادهاند رقابت میکنند تا بدون محدودیتی در شبکه خانگی آثار خود را ارائه دهند و هرطور میخواهند عمل کنند. هرچند خط قرمزهای رسانه ملی و نظارتهای متعدد و سختگیرانه را ندارد و ظاهراً بازار و فروش حرف اول را میزند تا پیام و ماساژ، اما هیچ کس نمیتواند منکر وجود دستهای آلوده و سرمایهگذاریهای هدفمند در این سریالها شود؛ سرمایه گذاریهایی که بازار تولید این آثار را داغ کرده و تقریباً هر روز هفته مخاطبان با سریالهای مختلف پر میشود.
حاشیهسازی برای دیده شدن
ازازیل هم یکی از این مجموعهها به کارگردانی حسن فتحی درگونه معمایی، جنایی و ترسناک است. داستان درباره دکتر شوکا مهرجویی (پریناز ایزدیار) است که در شب تولد همسرش مانی پاشایی (بابک حمیدیان)، با وقایع رازآلودی از جمله مفقودشدن یکی از همسایههایشان، مرجان روبهرو میشود. سرگرد بهروز شریفی (پیمان معادی) متوجه ارتباط این ماجرا با مفقودشدن افراد دیگر میشود و به سرنخهایی میرسد که به تدریج پرونده را وارد مسیری غیرعادی و ماورایی میکند. بازیگران شناخته شده زیادی در این مجموعه حضور دارند و از همان ابتدا ازازیل برای دیده شدن با حاشیه برنامهریزی شده در شبکه مجازی توسط بهرنگ علوی معرفی شد تا هیجان آن را بیشتر نشان بدهد.
ژانر وحشت و معمایی در فهرست ژانرهایی قرار دارد که در ایران کمتر کارگردانی به آن پرداختهاست. این ژانر در دنیا طرفداران خاص خود را دارد. وحشت، معما و قرار گرفتن در فضایی پر تنش از سرگرمیهای انسان امروزی است و ایجاد چنین فضایی برای دست اندرکاران فیلم و سریال دارای چالشهای مخصوص به خود است و نیاز به تبحر دارد، چون اینگونه ژانرها ممکن است با بیدقتی، محتوایی سطحی و آبکی پیدا کنند.
آش شله قلمکار!
چنانکه ازازیل به آن دچار شد و از همان شروع به گونهای نبود که مخاطب را میخکوب کند و به هیجان بیاورد. بازیهای ضعیف، گریم، طراحی لباس و عدم انسجام در روایت داستان جذابیت لازم را نداشتند که بتواند محتوای هیجانآوری به سریال بدهند. باید گفت ازازیل آش شله قلمکاری از ماجراهای جن زدگی، جنایی و زامبیهاست، در قسمت آخر فصل اول هم میبینیم که همه درگیر اجنه شدهاند. با این حال، منکر موضوع جن و شیطان میشوند و آن را با افرادی که دارای نیروهای خاص هستند معرفی میکنند، به شکلی که سرگرد شریفی میگوید: من به این موارد اعتقاد ندارم، درحالی که خود درقسمتهای پیشین شاهد اتفاقات ماورایی بوده است.
قهرمان داستان شوکا مهرجویی دکتر زنان و زایمان است، شخصیتی مثبت و خوب که مهربان و مرد دوست و مورد تأیید دیگران است. برای همین شیطان سعی میکند او را بشکند و زیر سلطه خود بیاورد، اما موفق نمیشود و از قرار هم تنها مانع شیطان در ازازیل شوکاست، ولی همین خانم برای دور کردن شیطان نه دعا میخواند نه قرآن و نه هیچ کاری معنوی تا شیطان از او برنجد و دور شود!
البته در سریالهای شبکه خانگی انتظار نماز خواندن یا قرآن و ادعیه را از کسی نداریم چه اینکه در صداوسیما هم متأسفانه این موضوع عرف نیست. اما سؤال اینجاست چرا در سریالی که نوعاً به موضوعات شیطانی و دور کردن آن میپردازد به جای ارتباط با خدا و گرویدن به معنویات، ریختن آب روی سر شوکا برای دور کردن شیطان انجام میگیرد؟ آیا آبی که دختربچه ناشنوا برای او آورد و به دستش داد تا روی سرش بریزد یادآور آب مقدس در فیلمهای مسیحیان نیست؟! اگر این سریال را هرکس دیگری به غیر از حسن فتحی میساخت میشد ضعف فیلمنامه و بیتجربگی را علت آن دانست، اما فتحی فرد بیدانش و نامطلعی نیست.
با وجود این به جای رفع نواقص و اصلاح مجموعه ازازیل از ادامه کار خود را کنار کشید و با انتشار متنی در صفحه شخصی خود در اینستاگرام اعلام کرد که از ساخت فصل دوم انصراف میدهد. این موضوع میتواند بیانگر پشتپردههای مختلف در این مجموعه باشد، پشت پردههایی که شاید نشاندهنده اعمال نفوذ سرمایه گذارها در این اثر است، شاید نامفهومی و بیسر و ته بودن بسیاری از سکانسهای ازازیل از جمله قسمت پایانی فصل اول آن متأثر از همین دخالتهای سرمایه گذار باشد؛ موضوعی که یک کارگردان حرفهای مانند فتحی را از ادامه کار باز دارد.
ادامه داشتن نیمه کارهها
البته نیمه کاره ماندن سریالهای خانگی با این حواشی موضوع جدیدی نیست، چه آنکه پیش از این سریال جزیره ساخته سیروس مقدم هم با وجود شهرت کارگردان نیمه کاره ماند. این مسئله نشان میدهد فضای پرسود شبکه خانگی باوجود محدودیتهای کم آن نسبت به رسانه ملی برای کارگردانان شناخته شده پرریسک هم است. شاید این تجربیات باعث شود سازندگان آثار تلویزیونی بیشتر قدر کار با صداسیما را بدانند. شکست مهران مدیری در شبکه خانگی و بازگشتش به تلویزیون هم موضوعی در همین منوال است. اینجاست که فرق میان صداوسیما را که روند حرفهای در تولید آثار با وجود خط قرمزها و ممیزیها در پیش میگیرد با آثار سرمایه محور نمایش خانگی میتوان دریافت که همچنان برتری تلویزیون را نشان میدهد.
در هر حال یادمان نرود سریالهای نمایش خانگی همچون ارابههایی هستند که میتوانند فرهنگ و هویت را تغذیه کنند یا برعکس علیه آن پیش بروند. ازازیل در دسته سریالهایی است که باورهای اعتقادی را نشانه گرفته است، اما آیا محتوایی که در این سریال بر بستر نمایش خانگی سوار شده است و در جامعه نشر پیدا کرده هدف خاصی را دنبال میکند؟!