جوان آنلاین: مرد میانسالی که برای پرداخت بدهیاش پول نزول گرفتهبود، هنگام درگیری با طلبکار، پسر عموی او را با ضربات قمه به قتل رساند.
ظهر روز یکشنبه بیست وچهارم فروردین، قاضی محسن اختیاری، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۵۲ خانیآباد از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانها با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.
درگیری در میدان ترهبار
تیم جنایی در بیمارستان با جسد مرد جوانی به نام اکبر روبهرو شدند که بر اثر ضربه جسم نوک تیزی به گردنش به قتل رسیدهبود. بررسیها نشان داد مقتول همراه برادرش و پسر عمویش روز قبل با یکی از غرفهداران میدان ترهبار در جنوب تهران درگیر شده که در جریان آن وی و مرد غرفهدار هر دو زخمی و راهی بیمارستان میشوند. دو مرد زخمی در بیمارستان تحت درمان قرار میگیرند و تیم پزشکی هم موفق میشود قاتل را از پرتگاه مرگ نجات دهد، اما اکبر بر اثر شدت جراحات به کام مرگ میرود.
پول نزول
با به دست آمدن این اطلاعات تیم جنایی برای تحقیق به سراغ مرد غرفهدار رفتند و پس از بهبودی از وی تحقیق کردند. متهم در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «من در میدان ترهبار غرفه دارم و همراه پسرم غرفه را اداره میکنم. مدتی قبل بدهی بالا آوردم و برای پرداخت بدهیام از مردی به نام صفدر ۲۵۰ میلیون تومان پول نزول گرفتم. قرار بود دو ماه بعد پول صفدر را با ۵۰ میلیون تومان نزول آن پس دهم، اما وی چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت پولش را لازم دارد و از من خواست بدهیام را پرداخت کنم. هر چقدر به او گفتم من پول را دو ماهه گرفتهام و الان توان پرداخت آن را ندارم قبول نکرد تا اینکه ۱۵۰ میلیون تومان آن را فراهم کردم و به او دادم.»
درگیری خونین
قاتل ادامه داد: «صفدر چند روزی به من مهلت داد و گفت ۱۰۰ میلیون تومان باقی مانده و ۵۰ میلیون تومان نزول آن را هر چه زودتر به او بدهم. من چندباری با او صحبت کردم و خواستم به من مهلت بدهد، اما او اصرار داشت هر چه زودتر پولش را همراه نزولش بگیرد. همین موضوع باعث شد چندباری با هم مشاجره لفظی کنیم تا اینکه تصمیم گرفتم به او چک چند روزه بدهم. صبح روز حادثه او به محل کارم آمد، اما چک من حاضر نبود و دوباره از او مهلت خواستم تا چکش را آماده کنم. ابتدا مشاجره کردیم، اما کارمان به درگیری کشید و در نهایت هم همسایهها میانجیگری کردند و ما از هم جدا شدیم. سپس صفدر از غرفهام بیرون رفت و چند ساعت بعد همراه دو پسر عمویش به غرفهام بازگشت. صفدر و یکی از آنها چوبدستی داشتند و مقتول هم قمهای در دست داشت. وقتی به طرف من و پسرم حمله کردند، من هم قمهای برداشتم و با آنها درگیر شدم. حین درگیری مقتول ضرباتی با قمه به سر و دستم زد و من هم قمهای به طرفش پرت کردم، اما متوجه نشدم به کدام قسمت از بدنش برخورد کرد و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، دیدم روی تخت بیمارستان هستم و بعد هم فهمیدم پسر جوان فوت کردهاست. من قصد قتل نداشتم و الان هم پشیمانم و امیدوارم خانواده مقتول مرا ببخشند.»
متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.