در زمانهای که واژه «حقوق بشر» بازیچهای در دست قدرتهای پوشالی شده و نهادهای بینالمللی، چشم بر خونهای جاری در سرزمین مظلومان بستهاند، ما چگونه میتوانیم ساکت بمانیم؟ چگونه میشود صدای ضجه کودکان بیپناه را شنید و دم فروبست؟غزه میسوزد؛ خانهبهخانه، کوچهبهکوچه، آغوش مادران در خون فرزندانشان غرق است و دنیا بیشرمانه تماشا میکند.در میان این سیاهی و جنون، ما اهل تبریز، مردمان دیار غیرت و آزادگی، نمیتوانیم خاموش باشیم. تبریز، شهری که نامش با استقامت و ایستادگی گره خورده، امروز در کنار غزه است.نه فقط از سر وظیفه انسانی، بلکه از سر یک پیوند عمیق… پیوند خواهرخواندگی.غزه، خواهر تبریز است. رنج او، رنج ماست؛ اشک او، اشک ماست؛ خون او، بر دامن وجدان ما جاری است و آیا میتوان خواهر را تنها گذاشت؟ آیا میتوان در روزهای محاصره و آتش، پشت به او کرد و رفت؟غزه نه یک نقطه بر نقشه، بلکه مرزی است روشن میان انسانیت و وحشیگری.مرزی است میان آنها که وجدان دارند و آنها که فقط نظارهگر مرگاند. بیتفاوتی در برابر غزه، بیتفاوتی در برابر فروپاشی وجدان بشری است.ما، فرزندان آذربایجان، نسل ادامهدار ستارخان و باقرخان و شهیدان باکری و تجلایی، روز سهشنبه گرد هم خواهیم آمد تا فریاد بزنیم: ما با غزهایم، با مردم بیپناهی که تنها جرمشان ایستادگی در برابر رژیمی کودککش و جنایتپیشه است.بیایید، تا تاریخ بداند که تبریز، خواهر غزه، در سختترین روزها همراه او ایستاد.بیایید، تا دنیا بشنود که هنوز شرافت در این سرزمین زنده است.بیایید، تا فریاد مظلومان بیصدا نماند.غزه تنها نیست... تبریز با اوست.
در جهانی که انسانیت به حاشیه رانده شده و نهادهای مدعی حقوق بشر در خواب مرگآور سکوت فرو رفتهاند، تبریز دوباره قد میکشد. شهری با ریشههای استقامت و سربلندی، اینبار نه برای خود، که برای خواهر مظلومش غزه فریاد خواهد شد. تبریز، در قامت یک خواهر، فریاد مظلومیت را به دوش میکشد و در برابر جنایات بیپایان، مرز شرافت را پاس میدارد. سهشنبه 26 فروردین ساعت 10 صبح سنگفرشهای ارک، میزبان دلهایی خواهد بود که هنوز زندهاند و هنوز در کنار حق ایستادهاند.