ردصلاحیت کفاشیان و عزیزیخادم، همچنان محل بحث است، کاندیداهایی که تصمیم کمیته بدوی به مزاجشان خوش نیامد و برای گرفتن حق از دسترفته خود، راهایافسی و فیفا را در پیش گرفتند. پرواضح بود نه کفاشیان کوتاه میآید و نه عزیزیخادم، خصوصاً که هر دو طعم حضور در رأس فدراسیون فوتبال را چشیده بودند و سودای ریاست دوباره داشتند. همین کافی بود با نخستین مانع، قید بازگشت مجدد به فدراسیون فوتبال را نزنند و سفت و سخت پیگیر کار باشند. اما آنچه طی روزهای اخیر مثل خوره به جان اهالی فوتبال افتاده، یکی درست بودن یا نبود ردصلاحیت این دوکاندیدای ریاست است و دیگری محق بودن یا نبودن آنها برای شکایت بردن به فیفا وایافسی.
البته وزیر ورزش نیز در پاسخ به این سؤال، حق را به آقایان داده و صراحتاً گفته که حق با کفاشیان و عزیزیخادم است که از فیفا وایافسی کارشان را پیگیری کنند. حق با دنیامالی است. بیتردید در چنین مواقعی افراد برای رسیدن به جواب و نتیجه قانونی و قانعکننده دست به دامن مراجع بالاتر میشوند و فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا هم دقیقاً همان مرجعی هستند که در چنین مواقعی میتوان سراغ آنها رفت، اما نگرانیها از این بابت است که پیگیری حق و حقوق آقایان کار دست فوتبال ایران بدهد! در واقع مسئله مورد بحث این است که مبادا این قشونکشی آقایان، آبروی فوتبال ایران را خدشهدار کند.
مهمترین دلیل نگرانی اهالی فوتبال و دوستداران این رشته طی روزهای اخیر بابت شکایت کردن کفاشیان و عزیزیخادم بهایافسی و فیفا، صرفنظر از نامها، دلیل ردصلاحیت این دو کاندیداست. بیشک نه کفاشیان کارنامه قابل قبولی دارد برای ریاست دوباره در فدراسیون فوتبال و نه عزیزیخادم. هر دو آنقدر اشتباه داشتند که فوتبالیها دل خوشی از آنها و ریاست دوبارهشان در فدراسیون نداشته باشند، درست مثل تاج، بهاروند و عابدینی که شاید اگر قرار بود براساس ریز عملکردشان در طول مدتی که در فوتبال ایران حضور داشتند مورد بررسی قرار گیرند، حتی اجازه ثبتنام به عنوان کاندیدا را هم دریافت نمیکردند! اما انتظار میرود اگر قرار است براساس فرمولی مشخص انتخابات برگزار شود، تمام مراحل آن با توجه به همان قوانین طی شود و نفرات براساس سیاست یک بام و دوهوا صلاحیتشان رد یا تأیید نشود، چراکه در آن صورت عدالت انتخابات زیر سؤال میرود و بحثهای حاشیهای، چون مهندسی شدن آن پیش کشیده میشود. بحثهایی که اخیراً در اکثر انتخابات فدراسیونهای ورزشی شاهد بودیم. البته با این تفاوت که در انتخابات سایر فدراسیونها، افراد شاکی راه نهادهای بینالمللی را در پیش نگرفتند و مشکل را در همین داخل پیگیری کردند و برخی حتی رأی برگزاری مجدد انتخابات را هم گرفتند، اما در فوتبال داستان کمی متفاوت است و آقایان این فرصت را دارند تا خواستههای خود را از طریق فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا پیگیری کنند. مسیری که پیمودن آن بیتردید حق آنهاست، اما نکته حائز اهمیت این است که اگر فیفا یا کنفدراسیون فوتبال آسیا مهر تأیید بزند پای شکایت و درخواست آنها، آبروی فوتبال کشور است که خدشهدار میشود. مسئلهای که شاید برای کمیته بدوی یا آنها که در تدارک برگزاری انتخابات هستند، اهمیت چندانی نداشته باشد، اما برای اهالی فوتبال و دوستداران آن از اهمیت زیادی برخوردار است، چراکه فساد موجود در فوتبال ایران را در تمام دنیا به نمایش میگذارد. فسادی که سالهاست شاهد آن هستیم و خواهان برچیده شدن بساط آن، اما با وجود این مطالبهگری دلیل نمیشود که در آشکار شدن آن برای جهانیان بیتفاوت باشیم. اما بیتردید مسیری که امروز کفاشیان و عزیزیخادم در پیش گرفتهاند اگر نتیجهای برای آنها داشته باشد، معنایی ندارد جز زدن مهر تأیید فساد فوتبال ایران در فیفا! به همین دلیل هم هست که انتظار میرفت وزیر ورزش با ورود به این مورد خاص، مانع از کشیده شدن کار به فیفا وایافسی شود. هرچند که شکایت بردن به این دو نهاد حق کاندیداهای ردصلاحیت شده است، اما پیگیری این حق میتواند آبروی فوتبال ایران را خدشهدار کند!
در واقع انتظار میرفت وزیر ورزش با استفاده از تجربه حاصله در برگزاری انتخابات سایر فدراسیونها، در خصوص آنها که کارشان به برگزاری دوباره کشیده شده بود، مانع از تکرار آن در فوتبال شود، اما قشونکشی کفاشیان و عزیزیخادم به نهادهای بینالمللی ثابت کرد این مهم حتی نظر وزیر ورزش را هم به خود جلب نکرده که بیهیچ نگرانی اقدام آقایان ردصلاحیت شده را حق قانونی آنها میخواند و به سادگی از کنار این مسئله و عواقب احتمالی آن عبور میکند.