جوان آنلاین: کانال تلگرامی «هنر و فلسفه» نوشت: تالار آیینهها (Galerie des Glaces) در کاخ ورسای یکی از برجستهترین نمونههای معماری و طراحی داخلی دوره باروک است. این تالار که در قرن هفدهم و به دستور لویی چهاردهم ساخته شد، به واسطه بازتابهای پیچیده نور در آیینههای عظیم، جزئیات تزئینی مجلل و بازیهای بصری شگفتانگیز خود تجربهای منحصربهفرد از شکوه و عظمت را برای هر بینندهای به ارمغان میآورد. [در ادامه نکاتی پیرامون این اثر از منظر فلسفه کانت آمده است.]زیبایی تأملی: مواجهه با تالار آیینهها
در فلسفه کانت، زیباییشناسی به تجربهای اشاره دارد که از قید منافع شخصی یا کاربردهای عملی آزاد است. او زیبایی را غایت بدون هدف مینامد، زیرا تجربه زیبایی به نوعی هماهنگی درونی میان قوه تخیل و فاهمه میانجامد، بیآنکه به هدفی بیرونی وابسته باشد. تالار آیینهها با آیینههای بلند و ردیف لوسترهای بلورین که نور خورشید را از پنجرههای بزرگ بهطور بیپایان بازتاب میدهند، فضایی از هماهنگی بصری و تناسب پدید میآورد که مخاطب را به تأمل در شکوه و عظمت بیقید به هدف کاربردی وادار میکند.
لذت بیغرض در مواجهه با آیینهها و نور
کانت معتقد است زیبایی حقیقی با لذتی همراه است که مستقل از هرگونه تمایل مادی یا سودمندی است. تالار آیینهها که بیشتر به عنوان نمایش قدرت سلطنتی ساخته شده تا عنصری کاربردی، دقیقاً به همین تعریف میپردازد: تأثیرگذاری حسی بر مخاطب که نه برای استفاده از آن، بلکه به دلیل شکوه و عظمت طراحیاش، احساس احترام و شگفتی را برمیانگیزد. نوری که از طریق آیینهها به بینهایت بازتاب مییابد، نمادی از بیکرانگی و عظمت نامحدود است که تجربهای فراتر از جهان فیزیکی به مخاطب ارائه میدهد.
تالار آیینهها و مفهوم «والایی» کانت
تالار آیینهها را میتوان نه فقط در چارچوب زیبایی، بلکه در حوزه مفهوم «والایی» (Sublime) نیز بررسی کرد. اگرچه کانت زیبایی و والایی را از هم متمایز میکند، عناصر هر دو در این تالار قابل مشاهدهاند. شکوه و عظمت خیرهکننده تالار، احساس احترام و حیرتی ایجاد میکند که به تجربهای تأملی و در عین حال متعالی منجر میشود. این کیفیت، به ویژه از طریق استفاده هنرمندانه از نور، فضا و بازتابهای پیدرپی آیینهها، مخاطب را به بازاندیشی در باب عظمت انسانی و قدرت طبیعت وامیدارد..