جوان آنلاین: انتشار فیلم موبایل‌قاپان بزرگراه‌های پایتخت سبب شد تا کارآگاهان پلیس خیلی زود متهمان را تحت تعقیب قرار دهند و بازداشت کنند. پلیس همچنین در عملیات دیگری باند موبایل‌قاپ معروف به «رخ ژاپنی» را بازداشت کردند.
چندی قبل فیلم گوشی‌قاپی دو موتورسوار در بزرگراه شهید همت در فضای مجازی دست به دست شد. سارقان که دو پسر جوان بودند، در روز روشن در خودروی تیبایی که ترافیک اتوبان مانده‌بود باز و تلفن همراه سرنشین آن را که دختر جوانی بود، سرقت کردند. فریاد‌های کمک‌خواهی دختر جوان نتیجه‌ای نداد و سارقان با موتورسیکلت از محل فرار کردند. سارقانی که چند روز قبل در اتوبان شهید همت برای دختر جوان شاخ و شانه می‌کشیدند، پس از انتشار فیلم‌شان در فضای مجازی برای فرار از دست مأموران دنبال سوراخ موش می‌گشتند، اما خیلی زود در دام مأموران گرفتار و صبح دیروز دستبند به دست و پا‌بند به پا به اداره هجدهم آگاهی منتقل شدند.
بازداشت
سردار علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت گفت: همزمان با انتشار فیلم سارقان موتورسوار که گوشی تلفن همراه سرنشین خودرویی را در بزرگراه همت سرقت کرده‌بودند، تحقیقات پلیس در این‌باره به جریان افتاد. بررسی‌های پلیس در این‌باره نشان داد سارقان موتورسوار که از سوی موتورسوار دیگر اسکورت می‌شدند با پرسه در بزرگراه‌ها گوشی تلفن همراه رانندگان یا سرنشینان را سرقت و سرعت فرار می‌کردند.
در شاخه دیگری از تحقیقات، کارآگاهان پلیس در جریان تحقیقات خود موفق شدند متهمان را شناسایی و همزمان با دستگیری آن‌ها در یک عملیات ضربتی از مخفیگاه آن‌ها ۵۵ دستگاه تلفن همراه سرقتی کشف کنند. کارآگاهان همچنین چهار مالخر را شناسایی و بازداشت کرده‌اند.
کابوس دستگیری
سارقان اتوبان همت دو پسر ۲۲ ساله به نام‌های فرزاد و منصور هستند که قبل از این هم سابقه سرقت دارند. فرزاد به خبرنگار ما می‌گوید وقتی متوجه شدیم فیلم سرقتمان در فضای مجازی منتشر شده هر شب کابوس به سراغمان می‌آمد و برای فرار از دست مأموران دنبال سوراخ موش می‌گشتیم.
فرزاد سابقه داری؟
بله، چند سال قبل به اتهام سرقت بازداشت شدم و قاضی مرا به هشت سال زندان محکوم کرد. چهار سال زندان بودم و بیرون آمدم و چهار سالش هم مانده‌بود و الان چهار سال به حکم جدیدم اضافه می‌شود.
فکر می‌کردید دستگیر شوید؟
اول نه، اما وقتی فیلم سرقتمان در فضای مجازی منتشر شد، مطمئن بودیم که دستگیر می‌شویم.
وقتی فیلم سرقت‌تان را دیدید، چه حسی داشتید؟
اصلاً باور نمی‌کردیم که فیلم ما منتشر شده و از آن ساعت به بعد وحشت به جانمان افتاد. هر شب کابوس می‌دیدیم و یک لحظه آرام نبودیم و برای فرار دنبال سوراخ موش می‌گشتیم، اما زود دستگیر شدم.
جایی برای فرار پیدا نکردید؟
نه، جایی برای فرار نداشتیم، چون سابقه‌دار بودیم و زود شناسایی می‌شدیم. مادر من و پدر منصور هر دو بیمار هستند و ما خانه‌نشین شدیم. البته موهایمان را رنگ و سعی کردیم خودمان را گریم کنیم، اما فایده‌ای نداشت.
مواد خاصی مصرف می‌کنید؟
نه گاهی قرص مصرف می‌کنیم.
چه شد که در روز روشن بدون نقاب در اتوبان دست به سرقت زدید؟
منصور جواب می‌دهد؛ ما سارقان اتوبان نیستیم و بیشتر در خیابان‌ها سرقت می‌کنیم، اما آن روز داخل اتوبان فرزاد وسوسه شد. او بیماری دو شخصیتی دارد. گاهی می‌داند که سارق است و گاهی هم فکر می‌کند دانشمند است. به همین خاطر آن روز ماسک نزده‌بود و فکر می‌کرد دانشمند است. وگرنه ما که از عاقبت سرقت‌های اتوبان نیایش و صدر با خبر بودیم.
شما که عاقبت سرقت‌های اتوبان نیایش و صدر را می‌دانستید، باز هم در اتوبان دست به سرقت زدید؟
حماقت کردیم.
چند تا سرقت انجام داده‌بودید؟
بیش از ۱۰۰ تلفن همراه سرقت کردیم.
روزی ۴۰ میلیون درآمد
کارآگاهان پلیس آگاهی در عملیات دیگری دو سارق موبایل و گردنبند قاپ را هم دستگیر کرده‌بودند. متهمان دو پسر جوان هستند که یکی از آن‌ها به نام پژمان معروف به رخ ژاپنی ۱۹ سال دارد و برای اولین‌بار پایش به دنیای خلافکاران باز شده‌است.
پژمان چرا معروف به رخ ژاپنی شدی؟
این روز‌ها مد است. اکثر جوان‌ها آداب و رسوم کشور‌هایی مثل ژاپن و کره را دنبال می‌کنند و حتی غذای مخصوص آن‌ها را می‌خورند. من هم علاقه زیادی به رخ ژاپنی داشتم و به همین دلیل هم روی گردنم رخ ژاپنی را تتو کردم. از دوستانم خواستم مرا رخ ژاپنی صدا بزنند و معروف به رخ ژاپنی شدم.
بین دوستان خلافکارت معروف به رخ ژاپنی هستی؟
نه. من تازه وارد باند خلافکاران شدم. بین دوستان محل زندگی‌ام معروفم.
چه شد که سارق شدی؟
من نیاز مالی ندارم. پدرم در کار ساخت و ساز است و وضع مالی خوبی داریم و مدتی قبل برای جشن تولدم موتورسیکلت گرانقیمتی خرید. من عاشق سرعتم و همیشه با دوستانم مسابقه می‌دهم. یک روز که مسابقه می‌دادم، یکی از دوستانم گفت رانندگی من برای موبایل‌قاپی حرف ندارد. او خودش سابقه‌دار است و من هم برای هیجان با او به سرقت می‌رفتم.
سهمت رو به دوستت می‌بخشیدی؟
نه. به هرحال زحمت کشیده‌بودم و پولش هم خوب بود. مثلاً هر گوشی را بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان می‌فروختیم.
چقدر درآمد داشتید؟
بستگی به تعداد سرقت داشت. بعضی روز‌ها ۴۰ میلیون تومان هم گیرم می‌آمد.
حرف آخر؟
من و‌اقعاً نیاز به پول نداشتم. در رشته کامپیوتر درس می‌خواندم و مسلط به زبان انگلیسی هستم، قرار بود برای ادامه تحصیل به خارج بروم، اما نشست و برخاست با دوست ناباب این سرنوشت را برای من رقم زد.
