بریتانیا درگیر خشونتهای نژادپرستانه شده است، زیرا اعضای راست افراطی ادعا میکنند که این کشور در معرض تهدید اسلام، مهاجران و «دیگرانِ» نژادی است. شعارهایی مانند اینکه «ما کشورمان را میخواهیم» و «آنها را به خانههایشان بفرستید» در خیابانها طنینانداز میشود و هرج و مرج زبانه میکشد. هتلهای اقامت پناهجویان، مساجد، مغازهها، زیرساختهای عمومی و افرادی که تصور میشود مسلمان هستند مورد حمله قرار میگیرند. در میان مسلمانان و سایر جوامع به حاشیه رانده شده، توصیه برای هوشیاری با نگرانی تکرار و نکات ایمنی فوراً به اشتراک گذاشته میشود: «تنها بیرون نروید، از هدفونهای حذف صدا استفاده نکنید، زیاد نزدیک به لبه جاده یا قطار نایستید. حجاب خود را شل کنید و توصیههایی در مورد اقداماتی که باید در صورت اسیدپاشی انجام شود. در حالی که همه اینها وحشتناک و هشداردهنده است، ولی کاملاً غیرمنتظره نیست.»
روز ۲۹ ژوئیه، سه دختربچه در ساوتپورت انگلستان با ضربات چاقو کشته شدند و زمانی که باید صرف سوگواری ملی میشد، تحتالشعاع خشونتهای نژادپرستانه و اسلامهراسی قرار گرفت. چهرههای راست افراطی مانند تامی رابینسون، بنیانگذار اتحادیه دفاعی انگلیس که البته اکنون منحل شده و نایجل فاراژ، نماینده پارلمان و رهبر اصلاحات بریتانیا، این روایت دروغ را تبلیغ کردند که فرد مهاجم ساوثپورت یک مهاجر مسلمان بوده است. حتی پس از اینکه مشخص شد مهاجم، یک تبعه بریتانیایی ۱۷ ساله به نام اکسل روداکوبانا بوده که در کاردیف به دنیا آمده و مسیحی است، شورشها ادامه یافت.
هیئت حاکمه بریتانیا فقط تقصیر را به گردن «اراذل راست افراطی» میاندازد. البته که راست افراطی باید پاسخگو باشد، ولی صرفاً تقصیر را به گردن آن انداختن، فقط این واقعیت را مبهم میکند که این خشونت از خلأ بیرون نیامده است. گروههای راست افراطی در چشمانداز سیاسیای جسور شدهاند که در آن اسلام هراسی، نژادپرستی و گفتمان ضد مهاجرتی نه تنها عادی شده، بلکه در تار و پود ملتی امپریالیستی جاگیر شده است.
در حالی که تظاهرات همبستگی فلسطین برچسب «راهپیماییهای نفرت» میخورد، رسانههای جریان اصلی، آشوبگران خشونتطلب را «ضد مهاجرت» و «تظاهراتکنندگان طرفدار انگلیس» توصیف میکنند که باعث «بینظمی» میشوند. بایستی این نکته مهم را به خاطر سپرد که خشونت نژادی در بریتانیا مبنای همه چیز است. در واقع، لفاظیهای ضد مهاجرتی به این دلیل در انتخابات عمومی اخیر فراگیر شد که محافظهکاران، حزب کارگر و حزب رفورم بریتانیا قاطعانه قول دادند که «قایقها را متوقف کنند (جلوی ورود مهاجران را بگیرند)» و در واقع، از داخل کریدورهای قدرت در بریتانیا بود که دست راستیهای تندرو فاشیست شعار «قایقها را متوقف کنید» را فراگیر کردند و کشور را به وحشت انداختند. گرچه ضد نژادپرستان از حمله راست افراطی به هتلی در بریستول که پناهجویان در آن مستقر هستند جلوگیری کردند، ولی هتلهای لیدز، روترهام و تاموورث شاهد شکستن شیشهها، بمبهای بنزینی و تلاش برای آتش زدن ساختمانها بودند.
در دوره قبل از انتخابات، این کیر استارمر، رهبر حزب کارگر، که حالا نخستوزیر انگلیس شده، از دولت محافظهکار بود که از اخراج نشدن مهاجران بنگلادشی انتقاد کرد. پس قربانی شدن جوامع مهاجر چیز جدیدی نیست. جوامع مهاجر به جای پرداختن به شکستهای دولت و ساختارهای نهادینه شده نابرابری که هژمونی قدرتمندان اقتصادی را حفظ میکنند، مجبورند مقصر کمبود مسکن، کمبود شغل و کاهش منابع باشند. چیزی که شرایط را برای آسیبپذیری، آوارگی و مهاجرت اجباری کرد، استراتژیهای استعماری مانند تفرقه بینداز و حکومت کن، جنگهای نیابتی، بیثبات کردن مناطق و نصب دیکتاتورها است. اسلامهراسی ابزار استعمار است که از طریق غیرانسانیسازی عمل میکند و برای پیشبرد برنامههای سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد. ذینفعان «جنگ علیه ترور» به این روایت دامن زدند که مساجد در غرب زمینهساز پرورش تروریسم وارداتی از سرزمینهای خارجی هستند. این روایت امروز غالب است و باعث بدگمانی به مساجد شده و مسلمانان را به عنوان متجاوزان بیگانه معرفی میکند. پس تعجبآور نیست که اولین شورش با حمله به مسجد ساوثپورت، در میان صدای ناهنجار شعارهای اسلامگرا به اوج خود رسید و نمازگزاران را در ترس جان خود قرار داد.
منبع: دیلیاستار، ۱۲ آگوست ۲۰۲۴