جوان آنلاین: از یک عزاداری چه انتظاری داریم و باید داشته باشیم؟ محصول یک عزاداری موفق چیست؟ و اصولاً عزاداری واقعی چه خصوصیاتی دارد و عزادار حقیقی کیست؟
کتاب «عزادار حقیقی» استاد محمد شجاعی آنچنان که از اسم آن پیداست مراتب پنجگانه سیر و سلوک عزادار را به بررسی مینشیند. این کتاب سعی دارد مراتب عزاداری را مفصل شرح دهد و صعود به قله آن را که رسیدن به مقام «أن یرزقنی طلب ثاری مع امامٍ هدی» است، برای عزادار آسان کند.
در پیشگفتار کتاب در پی ارائه این نکته برمیآید که «هیچ عملی به اندازه برپایی عزاداری برای امام حسین (ع) در حفظ دین از انحراف و از هجوم بیامان دشمنان اسلام برای نابودی آن و همچنین توسعه فرهنگ دینی مؤثر نبوده و نیست» و در عین حال به این نکته نیز اشاره میکند که «عزاداریها در طول زمان دچار آفات، خطرات و انحرافاتی شده که نقش این وسیله مهم را تا حدودی کمرنگ کرده است.»
فصل اول کتاب به مراتب عزاداری و عزداران میپردازد و تا مرتبه سوم عزاداری و آفاتی را که عزادار در این مراتب با آن درگیر است، به صورتی کاملاً بدیع و موشکافانه تبیین میکند، حتی از ذکر این نکته نیز برنمیگذرد که «عزاداران، همانند مؤمنان دارای درجات و مراتب مختلفی هستند که هر مرتبه، درجه و جایگاه عزادار را در نظام انسانیت و نزد خداوند و نیز میزان قرب او را به سیدالشهدا (ع) نشان میدهد.»
سپس به شرح مراتب عزاداری میپردازد و کمترین مرتبه را غم و اندوهی برمیشمارد که از مصیبت وارده به سیدالشهدا (ع) در قلب عزادار مینشیند، البته استاد پایینتر از این حد را نیز در مورد دشمنان حضرت متصور میداند «و پایینتر از آن، مرتبه دشمنان حضرت است، یعنی مرتبهای که شخص به مصائب حسینی آگاه شود و ناراحت نشود و به آن راضی باشد.» گرچه به نظر نمیرسد در بین شیعیان آن حضرت کسی به این حد از شقاوت برسد که از شهادت آن حضرت احساس نشاط بکند، ولی تنها اکتفا به مرتبه اول عزاداری برای شیعه و دوستدار آن حضرت- میتواند بدتر از وضع دشمنان آن حضرت قلمداد بشود.
ایشان مرتبه دوم عزاداری را در این میداند که «عزادار غم و نارضایتی خود را به شکلهای گوناگون از قبیل گرفتگی چهره، گرفتن حالت بغض و گریه، پوشیدن لباس سیاه عزا، به سینه و سر زدن بروز میدهد» و این مرتبه را احساسی میداند که عزاداران کلیمی، مسیحی و پیروان سایر مذاهب در مواجهه با شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) در اندرون پاک حسینیگونهشان دارند، چراکه همه انسانها فارغ از رنگ و پوست و مذهب، فرزند آن حضرت خطاب میشوند.
اما در مرتبه سوم عزاداری که شیعیان حضرت بیشترین اعضای آن را تشکیل میدهند، عزادار تنفر و اعتراض خود را نسبت به عاملان مصیبت و جنایتکاران در حق سیدالشهدا (ع) و یارانش و به طور کلی همه اهل بیت (ع) اظهار میکند، سپس ترقی عزادار از مرتبه دوم عزاداری را در «شناخت بیشتر سیدالشهدا (ع) و اعتقاد بالاتر و بیشتر به مقام آن حضرت و فهم محدود و نسبی درباره قیام ایشان در برابر یزید و یزیدیان» میداند و آفات عزاداری را در این مرتبه به بحث مینشیند و مادر همه آفات را «انجام عمل و ادامه آن برای مدت طولانی، بدون شناخت کامل و دقیق مقررات و آداب آن میداند.»
فصل دوم کتاب بعد از شناساندن معصومین (ع) از طرق آیات، روایات و احادیث و منابع و دلایل شناخت ایشان در قرآن کریم، زیارت عاشورا و جامعه کبیره، چگونگی رشد عزادار از مرتبه سوم به مراتب بالاتر را منحصر به فهم درست این منابع میداند؛ «اگر کسی بخواهد معصومین (ع) را بشناسد، بیشک بدون مراجعه به قرآن کریم و استمداد از خداوند، نمیتواند به شناخت صحیحی دست یابد.» نویسنده با اشاره به انواع مصائب، کشف وظیفه را از الزامات عزاداری حقیقی میداند.
فصل سوم کتاب با بیان وظیفه عزادار در قبال ائمه (ع) «پدران واقعیمان» به اثرات تلخ و گزنده مصیبت عظیم در حیطه فردی و اجتماعی میپردازد؛ «فداکاری به خاطر معشوق و معبود حقیقی و نیز تحمل سختیها برای او، مهمترین راه اثبات و اظهار عشق و ایمان حقیقی است.» در ضمن، بیدارسازی و الهامبخشی مبارزه با مستکبران از آثار اجتماعی این مصیبت قلمداد شده و «قدرت و شدت تأثیرگذاری این عوامل گاهی به قدری زیاد است که منجر به یک انقلاب عظیم و سرنگونی حکومتهای جائر میشود.» در ادامه با تعریفی از عزاداری و دلایل لزوم و روشهای مختلف تشویق به عزاداری در سیره قرآن و معصومین (ع) به دفع یک توهم پرداخته میشود؛ «بعضی گمان کردهاند که صرف گریه بر امام حسین (ع) آنها را از عمل خالصانه و تقوا بینیاز میکند و اگر هر عملی انجام دادند و هر رذیلت اخلاقی داشته باشند، دیگر اهمیتی ندارد و همین که اهل گریه بر امام حسین (ع) باشند، اهل نجات هستند.»
فصل چهارم کتاب به وظیفهشناسی در برابر مصیبت اعظم اختصاص یافته است. در این فصل به معانی فقرات زیارت عاشورا پرداخته شده است. در ذیل معنای تعبیر (وتر و موتور) این گونه آمده است: «این تعبیر به معنای مصیبتزده و مظلومی است که انتقام او گرفته نشده باشد، یعنی عبارت (والوتر الموتور) نشان میدهد ماجرای عاشورا یک امر شخصی و تاریخی نبوده است که تمام شده باشد بلکه امری مربوط به همه جامعه انسانی و همه زمانهاست و انتقام سیدالشهدا (ع) با کشتهشدن قاتلان حضرت گرفته نشده است»، سپس چگونگی رشد، ماهیت و پیدایش روح انتقام در عزادار حقیقی و اهمیت آن در عزاداریها به تفصیل کالبدشکافی شده است.
برشی از کتاب:
هر کس از دریچه نگاه خود، امام حسین (ع) را تعریف میکند.
- عدهای او را تنها به تشنگی، شهادت و اسارت خانوادهاش میشناسند و برایش دلسوزی میکنند.
- عدهای جان خود را با جان امام درهمآمیخته میبینند و گویی هر لحظه، همراه او جانبازی میکنند. از دلسوزی تا جانبازی فاصله بسیار است.
هدف عزاداری گریاندن و گریستن نیست، بلکه برای عزادار حقیقی، گریه وسیلهای است برای صاف و زلالکردن روح. گریستن مقدمه و آغازی برای سبکبالی است نه اوج یک عزاداری. همچون وزنهای که از بالهای یک پرنده باز شود. هر قطره اشک نیز عزادار حسین (ع) را از غیر امام آزاد میکند و به لحظه پرواز و ملاقات با امامش نزدیکتر میسازد.
کسی که نمیداند «چرا» ... در گرداب هر «چگونگی» مبتلا خواهد شد.
حذف شدن فهم «چرایی» ماجرای عاشورا و بیتوجهی به عنصر شناخت مقام امام و صرفاً پرداختن به جنبه عاطفی و احساسی آن واقعه بزرگ، عزاداری را تبدیل به هدف میکند و این آفت بزرگی است که نه تنها سازندگی عزاداری را از بین میبرد، بلکه برای فرد و جامعه خطرناک نیز است.