کد خبر: 1239888
تاریخ انتشار: ۲۴ تير ۱۴۰۳ - ۰۰:۵۸
انگار یک دوپارگی رخ داده و قصه جان تعریف کردن ندارد. بیشتر از اینکه قصه بخواهد تعریف شود، در روایت غیر‌خطی‌اش پنهان شده و این روایت غیر‌خطی روند درام و شکل‌گیری شخصیت‌ها و جهان فیلم را مغشوش کرده است. به همین جهت نه‌جهان فیلم قابل‌درک است و نه اطلاعاتی که به صورت قطره‌ای داده می‌شود هیجان‌انگیز، آنچه باعث ضعف شده‌است
 افشین علیار

جوان آنلاین: «یادگار جنوب» اثری پرمدعاست که ظاهر گول‌زننده‌ای دارد، خوش آب و رنگ است، اما بطن آن پوچ و کم‌مایه است. فیلم شلوغی است، قصه‌گویی می‌کند، اما زبانش الکن و روایتش آشفته است. این تعاریف درباره فیلم قبلی پدرام پور امیری و حسین دوماری یعنی جاندار هم صدق می‌کند. حتی می‌شود گفت فیلمنامه سریال یاغی را هم با این مختصات نوشته‌اند. شلوغی زیاد در روایت که اساساً گنجایش درام را ندارد، اما شگرد نوشتاری این دو فیلمنامه‌نویس و کارگردان است. در «یادگار جنوب» با متنی شلوغ مواجهیم که انگار می‌خواهد باعث گم‌شدن حفره‌ها شود؛ حفره‌هایی که باعث‌شده فیلم فارغ از منطق روایی مقدمه بلند بالایی داشته‌باشد. 
اطلاعات قطره چکانی ارائه می‌شود که فکر کردند باعث جذابیت و هیجانی شدن فیلم می‌شود که البته نشده‌است. ما با یک مقدمه سر و کار داریم که نمی‌تواند مخاطب را با خودش همراه کند، به‌رغم اینکه این مقدمه قرار بوده باعث شناخت جهان فیلم و معرفی شخصیت‌ها باشد و اطلاعات قطره‌چکانی مخاطب را هیجان‌زده کند و عنصر تعلیق باعث شود رکب‌هایی که شخصیت‌ها به هم می‌زنند یک شوک برای مخاطب باشد که البته نیست. یعنی ظرفیت جذابیت را ندارد، چراکه سوژه فدای انتظارات بیش از حد کارگردانان شده‌است. 
انگار یک دوپارگی رخ داده و قصه جان تعریف کردن ندارد. بیشتر از اینکه قصه بخواهد تعریف شود، در روایت غیر‌خطی‌اش پنهان شده و این روایت غیر‌خطی روند درام و شکل‌گیری شخصیت‌ها و جهان فیلم را مغشوش کرده است. به همین جهت نه‌جهان فیلم قابل‌درک است و نه اطلاعاتی که به صورت قطره‌ای داده می‌شود هیجان‌انگیز، آنچه باعث ضعف شده‌است، ذوق‌زدگی کارگردانان فیلم در طرح است؛ یعنی فرآیند اجرایی که اینجا معنی فرم را نمی‌دهد باعث‌شده فیلمنامه انسجام روایی نداشته‌باشد و همه چیز در سطح و در ساده‌ترین شکل ممکن سخت به نظر برسد، این نه تن‌ها فهمیدن موضوع را برای مخاطب مشکل کرده بلکه چگونه گفتن را هم برای سازندگانش پیچیده کرده‌است، با اینکه اگر فیلمنامه با انسجام بیشتر و روایت خطی جلو می‌رفت، این احتمال وجود داشت که سر و شکل فیلم می‌توانست بهتر باشد. در فیلم نه وحید و نه رعنا قابل‌درک نیستند. 
حتی عشق وحید به شیدا هم یک شوخی به نظر می‌رسد، چراکه شیدا مجهول‌ترین شخصیت اثر است و تعریف‌هایی که از او می‌شود، کافی نیست. حتی پیدا کردن رعنا توسط وحید هم بی‌منطق به نظر می‌رسد و این همان مقدمه‌ای است که تمرکز بیشتری برای آن صورت گرفته، اما نه کافی است و نه متقاعد‌کننده، غیرخطی بودن روایت سبب‌شده فیلم با هیجان بیشتری شکل بگیرد، اما پیدا شدن آن باج‌گیر فقط می‌تواند وقت فیلم را تلف کند و اساساً وجود شخصیت صالح به هیچ‌وجه قابل‌درک نیست. می‌خواهد به وحید رکب بزند و در آخر چه راحت خودش را می‌کشد! اصلاً چه اتفاقی رخ می‌دهد که خودش را بکشد؟ با اثری هیجان‌زده طرف هستیم که آنقدر ریتم آن تند است که هیچ‌چیز قابل درک و تأمل نیست؛ یعنی دو فیلمساز اجازه نمی‌دهند مخاطب به فیلم و نوع روایتش فکر کند و همه چیز آنقدر سریع و بی‌قاعده جلو می‌رود که انگار با اثری مواجهیم که فقط تزیین قشنگی دارد، اما محتوای آن به شدت عقیم است و نمی‌تواند طوری قصه بگوید که مخاطب با آن همذات‌پنداری کند. در چنین شرایطی قطعاً مخاطب فیلم را پس می‌زند، چراکه برای مخاطب چگونه روایت‌شدن مهم است. 
اینکه بخواهیم از تمهیدات مدرن در فیلمنامه استفاده کنیم، اما قدرت اجرایی‌اش را نداشته‌باشیم ارزشی برای فیلم به ارمغان نمی‌آورد، بازی‌ها به شدت سطحی است و این به دلیل آشفتگی شدید فیلمنامه است. اینکه چرا باید صابر ابر گریم سنگینی داشته باشد تا آن نقش کوتاه را بازی کند مشخص نیست، فیلمبرداری و قاب‌ها از ویژگی مثبت فیلم است با اینکه یادگار جنوب ساختار سختی دارد، اما نمی‌تواند برای سازندگانش قدم رو به جلویی باشد. قطعاً این فیلم مخاطب محدود خودش را دارد با اینکه می‌توانست با فیلمنامه منسجم‌تر و پرداخت ساده‌تر مخاطب بیشتری را به خود اختصاص بدهد. 

 

برچسب ها: سینما ، فیلم ، مخاطب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار