جوان آنلاین: زهره برزگر و محمد ایرانی در کانال «مدرسه سواد زندگی» با انتشار تصویر فوق که یکی از نقاشیهای نسلسون ماندلا در زندان است، آوردهاند: این یکی از نامههای مردی خردمند، کاردان و سیاستمدار است که برای دخترش نوشته. در زندان فوق امنیتی جزیره رابن، پس از تحمل ۲۰سال زندان، آقای ماندلا با لحنی حرف میزند که انگار در ساحل امن و آرامش قدم میزند. نامه اصلی سانسور شده است، اما همین که باقیمانده، خواندنی و عبرتآموز برای انسانهاست. بخشهایی از نامه نلسون ماندلا برای دخترش «زیندزی ماندلا» را در ادامه بخوانیم تا درسهایی را از انسانی هدفمند، نوعدوست و صبور یاد بگیریم.
۱) اغلب وقتی در طول و عرض سلول کوچکم قدم میزنم یا وقتی روی تختم دراز میکشم، ذهنم بیهدف اینسو و آنسو پرسه میزند و گاهی این حادثه و گاهی آن اشتباه را به یاد میآورم. در میان همه این افکار، این فکر در ذهنم نقش میبندد که آیا در بهترین روزهای زندگیام در بیرون زندان، درک کافی داشتهام از عشق و مهربانی افرادی که همیشه در دوران فقر مرا همراهی و کمک کردند یا نه؟!
۲) چندروز پیش به خانم و آقای خوما فکر میکردم که صاحبخانهام بودند. آنها نه تنها هر وقت نمیتوانستم از عهده پرداخت اجاره بربیایم، باز هم به من مهلت بیشتری میدادند، بلکه روزهای یکشنبه هم ناهار خوشمزه مجانی به من میدادند.
۳) مدتی هم در خانه عالیجناب مابوتو و همسرش گوگو زندگی کردم. این دو نفر نقش پدر و مادر را برایم ایفا میکردند. هم خیلی مهربان بودند و هم خیلی جدی و سختگیر. آقای شرینر بادوزا و آقای منگوما با وجود اینکه سنشان خیلی بیشتر از من بود از بهترین دوستانم در آن ایام بودند.
۴) مدتها بعد، وضعیت مالیام کمی بهتر شد، اما به ندرت به فکر کسانی افتادم که در دوران سختی پشتم ایستاده و از من حمایت کرده بودند. دستگیری من به اتهام خیانت و جلسات طولانی محاکمه، وضعیت را بدتر کرد. دنیای اطرافم به معنای واقعی کلمه فرو ریخت، درآمدم از دست رفت و تعهدات زیادی داشتم که دیگر نمیتوانستم از عهده آنها بربیایم.
۵) وقتی ذهنم در روزگاری پرسه میزند که در شهر طلایی (ژوهانسبورگ) سپری کردم، همه این اتفاقات از راه میرسند و دوباره در ذهنم زنده میشوند، اما وقتی به مامان و شما بچهها - به غرور و لذتی که همه شما برایم آوردید- فکر میکنم، این خودکاوی و بررسی احساسات و انگیزهها کاملاً محو میشود.
۶) عزیزم این پیام واقعی من به توست: تواناییات را در درک عشق و محبت دیگران بالا ببر. اینکه سعی کنی باعث خوشحالی دیگران بشوی و کاری کنی که نگرانیهایشان را فراموش کنند، خصلت ارزشمندی است. این خصلتی است که شما از مامان به ارث بردهاید. آرزویم این است هرچه بزرگتر میشوید، این حس در وجودتان عمیقتر شود تا افراد بیشتر و بیشتری از این خصلت شما بهرهمند شوند.
با عشق تقدیم به شما
دوستدارت؛ بابا