جوان آنلاین: کتاب «زنان و کیفیت زندگی با نگاهی به کیفیت زندگی زنان در شهر» نوشته فریبا سیدان به بررسی مشکلات و مسائل زنان در جامعه امروزی ایران میپردازد.
نتایج بسیاری از پژوهشها، تفاوتهای چشمگیر و مستمری در بسیاری از شاخصهای بهزیستی و کیفیت زندگی بین زنان و مردان سراسر جهان در حوزههای عمومی و خصوصی زندگی را نشان میدهد. درباره ابعاد مختلف کیفیت زندگی زنان، به ویژه در ایران مطالعات اندکی انجام شده و این مجموعه اولین کتاب درباره کیفیت زندگی زنان است که در پنج بخش تفصیلی تنظیم شده است.
شکلگیری، رشد و گسترش مفهوم کیفیت زندگی در طی نیمقرن اخیر، آن را به مفهومی کلیدی و مهم در عرصه مباحث جهانی و مسائل انسانی در حیطههای مطالعات مختلف اجتماعی، اقتصادی، روانشناسی و جمعیتشناسی، به ویژه از دهههای ۱۶۹۰ تا ۱۹۷۰ مبدل ساخته است. این پدیده متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، محیطی، به ویژه ساختارها و روابط جنسیتی است.
در سالهای اخیر درباره تفاوتهای جنسیتی و کیفیت زندگی، مطالعات اندکی انجام شده و به تحلیلهای جنسیتی در این مورد توجه کافی نشده است. برخی مسائل مربوط به کیفیت زندگی و سلامتی زنان به طور مستقیم، به ویژگیهای زیستی آنان مربوط نبوده، بلکه در ارتباط با محرومیتهای اجتماعی و دستیابینداشتن به منابع ارزشمند اجتماعی است که زنان طی زندگی روزمره خویش با توجه به نقشهای محدود خود آن را تجربه میکنند.
افزایش کیفیت زندگی زنان با عدالت، برابری جنسیتی، بهبود نظامهای رفاهی، کاهش خشونت علیه زنان و افزایش امید به زندگی سالم مرتبط است. بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل، نابرابری جنسیتی از جمله موانع اصلی توسعه انسانی محسوب میشود. محرومیتی که زنان و دختران با آن مواجهند، منبع مهم نابرابری است.
اغلب زنان و دختران از تبعیضاتی در زمینههای سلامت، آموزش، نمایندگی سیاسی، بازار کار و ... رنج میبرند که دارای تأثیرات سوئی بر پیشرفت تواناییها و انتخاب آزادانه در زندگیشان میشود. بررسی عدالت و برابری در روابط جنسیتی یکی از پیچیدهترین و مهمترین مفاهیم در دهههای اخیر جهان است که اهمیت آن برای توسعه اجتماعی، انسانی و کیفیت زندگی به وسیله اغلب سازمانهای بینالمللی شناخته شده است.
این پدیده مبنای بسیاری از گزارشها و پژوهشهای مجمع جهانی اقتصاد قرار گرفته است، از جمله: گزارش شاخص برابری جنسیتی، شاخص توانمندسازی جنسیتی، شاخص برابری جنسیتی، شاخص نابرابری جنسیتی، جایگاه نسبی زنان، شاخص استاندارد برابری جنسیتی و غیره.
در بخشی از کتاب زنان و کیفیت زندگی میخوانیم:
طراحی و سازماندهی فضای شهری، تقویتکننده نقشها و تقسیمات جنسیتی نیروی کار در زندگی روزمره و عرصههایی هستند که نقشهای جنسیتی در آنها تدوین شده و کدبندی میشوند، همچنین محدودیت ساختاری حاصل از گسترش مناطق حومه شهری، زنان را وادار میکند از مراکز فعالیت دور بمانند و فرصتهایشان به ویژه به دلیل وابستگی شدیدی که زنان به وسایل حملونقل عمومی دارند، کاهش یابد، از این رو با توجه به انگارههایی درباره نقش زنان در جامعه شهری، آزادی حرکت زنان در شهر، به روشهای متعددی محدود شده است که این امر موانعی برای تحرک و جنبوجوش آنها در شهر پدید میآورد.
در این میان، برخی از اندیشمندان شهرسازی بر این باورند که رویکردهای غالب شهری و قوانین و مقررات شهری همچون منطقهبندی کاربریها، خود عاملی در ایجاد تبعیضات اجتماعی، اقتصادی، سنی و جنسی شهروندان به شمار میروند. تفکیک و جداییگزینی در ساختار رسمی فضاهای شهری، موجب ایجاد تواناییها و حقوق متفاوت جنسیتی میشود. اگرچه ممکن است، فضا به اشتراک گذاشته شود و جنسیت در آن سهیم باشد، ولی این مسئله بسته به زمانهای مختلف، متفاوت خواهد بود. بیشترین ترس زنان از سهیمشدن در فضاهای شهری، مربوط به محدودیت فضایی و زمانی آنان است.
ترتیبات شهرسازی مردانه و محیطهای نامطلوب شهری، به خصوص برای زنان سبب شده است به دنبال بیعدالتی جنسیتی در شهر، برخورداری زنان از فضاهای عمومی شهری کاهش یابد و درک، تجربه و عاملیت زنان از فضاهای شهری و نیز میزان، نحوه و چگونگی دسترسی آنان به فضاهای شهری را متأثر سازد. در این باره، دوگانگیها در روابط جنسیتی با دوگانگیهای فضا در شهر تثبیت میشود که استعاره مفیدی از تثبیت جامعهپذیری جنسیتی و تمایزات نقشهای جنسیتی است.