جوان آنلاین: کانال تلگرامی «آکادمی مدیریت استراتژیک» به استناد نوشتهای از تئودور کلارک، کارآفرین مطرح امریکایی در مقاله «رؤیای یک مدیریت عالی» نوشت: تقاضا برای استخدام مدیران حرفهای که در کارشان عالی هستند، روزبهروز، در حال افزایش است زیرا شرکتها به این نتیجه رسیدهاند که برای گذر از جهان پرتلاطم امروزی، به مدیرانی هوشمند و آیندهنگر احتیاج دارند که بتوانند شرکتها را به سمت آیندهای مبتنی بر هوش مصنوعی، ربات و اینترنت اشیا هدایت کنند؛ جهانی که هیچ شباهتی به جهان امروز ندارد. اما واقعیت این است که یافتن چنین مدیرانی، کار بسیار دشواری است. برای مثال، امریکا بیش از ۱۶۵میلیون نفر کارمند دارد. تحقیقات نشان میدهد که هر مدیر به طور متوسط هشت تا ۱۰ نفر را مدیریت میکند. این امر بدین معناست که امریکا به ۱۶تا ۲۰میلیون نفر مدیر نیاز دارد که یافتن چنین افرادی، کار بسیار بسیار سختی است. برای همین، بسیاری از شرکتها هنگام استخدام مدیران و رهبران مورد نیازشان، دچار اشتباهات مرگباری میشوند؛ چون اکثرشان هنگام ارزیابی افراد داوطلب به جای سنجش قدرت رهبری آنها به این پنج افسانه دقت میکنند:
۱- یک مدیر عالی، تحصیلات دانشگاهی بالایی دارد: تحقیقات مختلف نشان میدهد اکثر رهبران بزرگ، تحصیلات دانشگاهی بالا مثل فوق لیسانس یا دکتری ندارند بلکه بیشتر وقتشان را صرف تجربهاندوزی در میدانهای واقعی کردهاند.
۲- دانشگاهها مشغول تربیت نسلهای آینده مدیران هستند: این موضوع هم واقعیت ندارد، چون علیرغم تمام تلاشهای صورت گرفته برای نزدیکی دانشگاهها به شرکتها، دانشگاهها هنوز هم تئوریمحور هستند و در نتیجه توان تربیت رهبران واقعی را ندارند. پس به جای اتکا به دانشگاهها، باید خودمان رهبران آینده مورد نیازمان را تربیت کنیم.
۳- مدیریت عالی یعنی توانایی بالا در کنترل و اعمال قدرت: این موضوع هم کاملاً با تعریف رهبری در کسب و کار در تضاد است. وقتی به تجربه شرکتهای موفق نگاه میکنیم، متوجه میشویم که رهبران این شرکتها در این دو رفتار مشترک هستند: اول، تعیین اهداف بلندپروازانه و ترغیب کل شرکت برای حرکت به سمت این اهداف. دوم، توانمندسازی کارمندان به گونهای که خودشان، خودشان را رهبری کنند.
۴- مدیریت کسب و کار، یک موضوع پیچیده است و یاد گرفتن آن بسیار سخت است: من با رهبران مختلفی از کشورها، نژادها و جنسیتهای مختلف کار کرده و متوجه شدهام که آنها رهبری را این گونه آموختهاند: دقت به رفتار رهبران حاضر در شرکت، مطالعه و سرمایهگذاری مستمر روی توسعه شخصیشان.
۵- هر کسی میتواند به یک مدیر موفق تبدیل شود: هر چند معتقدم یادگیری رهبری کار سختی نیست، اما این موضوع بدین معنا نیست که هر کسی میتواند به یک رهبر موفق تبدیل شود. واقعیت این است که رهبران موفق دارای استعدادهای خدادادی مثل هوش بالا، بینش عمیق، اعتماد به نفس بالا و ... هستند که به آنها کمک میکند با یادگیری و تقلید از رهبران موفق به رهبرانی کارآمد تبدیل شوند.