جوان آنلاین: اثری که هماینک در معرفی آن سخن میرود، حاوی مشاهدات جلال آلاحمد از سفر امریکاست که دهها سال پس از مرگش به چاپ رسید. این اثر از سوی مصطفی زمانینیا آماده چاپ شد و نشر فردوس آن را روانه بازار کتاب کرد. زمانینیا در دیباچه این سفرنامه نکات ذیل را از نظر دور نداشته است:
«جلال آلاحمد از آن مردان یگانهای بود که با رکود و سکون میانهای ندارند. مردان پویندهای که روح بیتابشان مجال نمیدهد که در یک جا دوام بیاورند و طبع بیقرارشان، اجازه نمیدهد به جغرافیای محیط کار و زندگیشان چنان انس بگیرند که مگر به اجبار زمانه چند صباحی ترک کاشانه کنند. آلاحمد در ماندن، احساس پوسیدگی میکرد و ذات جستوجوگر، خوی سرکشو ذهن عطش ناکش او را مدام به این سو و آن سو روانه میکرده تا در آن رفت و آمدها از ملال و حرمانش بکاهد، حال و هوایش را عوض کند، به آرامشی نسبی و موقتی دست یابد و سرانجام پاسخهای در خور و شایستهای، برای پرسشهای اساسی بیابد. سالها مبارزه پرمخاطره سیاسی، جدوجهد جانکاه فرهنگی و ادبی، تحمل فشارهای سیاسی و بیانقطاع حکومت، ضربات پیاپی سانسور، حلقه محاصره هر دم تنگتر شونده ساواک، شکستهای ناخواسته و بنبستهای تحمیلی، به مرور او را مردی تندخو، تلخ زبان و بیپروای ملاحظه اغیار بارآورده و کار به آنجا رسانده که در اوایل سفر در شرایطی که قریب به دو هفته از شروع مسافرتش میگذرد، وقتی با خودش خلوت میکند و عملکردش را در بوته نقد میگذارد، از اینکه در ۱۵ روز اخیر جوش نیاورده و با مخاطبانش مشاجره نکرده، متعجب میشود! از سوی دیگر و در مراحل مختلف سفر، آلاحمد همواره در حال شمارش پولهای اندکی است که هم راه آورده و پیوسته نگران بیپولی و مدام مراقب مهار هزینهها و پرداختهای نقدی است. درست است که جلال دلشوره بیپولی و تهیبودن جیبش را دارد، اما عزت نفسش را از دست نمیدهد و به هیچ وجه دلش نمیخواهد که سربار دوستان و آشنایانش بشود. حتی در مواقعی که میهمان رفقا و یاران است و آنها نمیگذارند آلاحمد دست در جیبش بکند، احساس خوشایندی ندارد و معذب است. آلاحمد در این کتاب، نظرات تند و صریحی درباره حکومت شاهنشاهی ابراز میدارد و این نیش گزنده قلم او، در انتقاد از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران در دهه ۴۰، باعث میشود که نتواند در آن ایام این کتاب را چاپ کند. متن کتاب به صورت دستنویس است و کلمات و جملات، روی اوراق دفترهای تحریر چهار سوراخه، مخصوص کلاسور نوشته شدهاند. قطع برگههای سفرنامه به اصطلاح اهل فن، خشتی، در ابعاد ۱۸*۲۳ سانتیمتر است. کاغذها خط دارند و جلالآلاحمد، در نگارش کتابش نهایت صرفهجویی را کرده و از تکتک سطرهای نازک ورقهها، سود برده و تقریباً فضای سفید باقی نگذاشته است. نسخه دستنویس، ۱۷۱ صفحه است و آلاحمد بالای تکتک صفحات را با خط خودش شمارهگذاری کرده است. همه برگهها، در نهایت سلیقه و پاکیزگی نوشته شدهاند و به ندرت خط خوردگی دارند و مسلم است که نویسنده، جرح، تعدیل، حک و اصلاحش را روی ورقهای دیگری انجام داده و متن موجود از نظر او نسخه پاکنویس شده، نهایی و آماده تحویل به حروف چینی بوده است....»