جوان آنلاین: تیمملی فوتبال کشورمان سال جدید را با دو بازی مقابل ترکمنستان در چارچوب انتخابی جامجهانی آغاز کرده است. امیر قلعهنویی همیشه دم از جوانگرایی زده و اینبار با دعوت از چند بازیکن جدید سعی کرد میانگین سنی تیم را کاهش دهد. رویارویی با ترکمنستان نشان داد تیمملی برای رسیدن به هماهنگی لازم کار سختی پیشرو دارد و باید دید سرمربی در بازیهای بعدی باز هم به جوانان تازهنفس اعتماد خواهد کرد یا نه. مسعود اقبالی، مدرس کنفدراسیون آسیا در گفتگو با «جوان» ارزیابیاش از شرایط فعلی تیمملی را تشریح کرد.
ارزیابیتان از عملکرد تیمملی در دو بازی اخیر مقابل ترکمنستان چیست؟
ترکمنستان یکی از تیمهای درجه چندم آسیاست، مقابل ایران حرفی برای گفتن نداشت و بازی ضعیفی از آنها دیدیم. فلسفه مربیگری حکم میکند، دنبال یک سبک خاص از فوتبال باشید. مربیان فوتبال در دنیا به دو دسته تقسیم میشوند؛ کنشگرا و واکنشگرا. دسته اول برنامه خاص خود را بدون توجه به تیم مقابل دنبال میکنند و دسته دوم نیز دنبال کارهای تحلیلی هستند تا استراتژی حریف را خنثی کنند. در فوتبال ما چنین مفاهیمی معنا ندارد. در فوتبال روز دنیا به مقولههای مهمی، چون بازی تهاجمی، تدافعی و انتقال مثبت و منفی توجه میشود، از این مؤلفهها به بهترین شکل استفاده میکنند و تاکتیکهای ویژهای را در نظر میگیرند، منتها تیمملی ما هنوز در سادهترین مسائل از جمله پاسکاری و مالکیت توپ مشکل دارد، البته مشکل ما تیمملی نیست بلکه باشگاهها و زیرساختها هستند. برنامهای برای تیمهای پایه و لیگهای نوجوانان و جوانان نداریم، باشگاهها تیمهای پایه ندارند و مربیان باشگاهها با رابطه انتخاب میشوند نه ضابطه، به همینخاطر بازیکنان به بلوغ تاکتیکی نمیرسند. همین بازیکنان به تیمملی میرسند و همان مشکلات را در تیمملی دارند.
بالا رفتن میانگین سنی و سطح پایین فوتبال باشگاهی چه تأثیری روی فوتبال ملی داشته است؟
همه میدانند با این تیم به جایی نمیرسیم. قبلاً هم گفتهام هر کسی بالاسر تیمملی باشد، باز هم حتماً به جامجهانی صعود خواهیم کرد، ولی با سه باخت کارمان در جامجهانی تمام خواهد شد! درست مثل سه دوره گذشته. برای موفقیت و پیشرفت نباید به جامجهانی، جامملتها و حتی لیگ قهرمانان آسیا فکر کنیم چراکه در همه زمینهها شکستخورده و یک بازنده هستیم. همه بازیکنانی که در تیمملی حضور داشتند، تفکر بازنده دارند و انگیزه و اعتمادبهنفس لازم را ندارند. سن فوتبال در دنیا پایین آمده و یک نوجوان
شانزده، هفده ساله برای بارسلونا بازی میکند. مجید جلالی در رأس کمیته فنی فدراسیون قرار گرفته است، اما معتقدم او تنها یک مهره است و افراد دیگری مربیان را انتخاب میکنند. در هر صورت اگر به موفقیت فکر میکنیم، باید برنامهای ۱۰ ساله را در دستور کار داشته باشیم و روی کار باشگاهها نظارت و کنترل صورت گیرد. باید باشگاهها را وادار کنیم تیمهای پایه داشته باشند و در مسابقات شرکت کنند. این کار در دهه ۵۰ انجام شد. اینکه گلخانهای برخی بازیکنان به عنوان تیم نوجوانان، جوانان و امید انتخاب شوند و اغلب این انتخابها نیز رابطهای است، قطعاً نتیجهای ندارد. در چند سال اخیر شکست تیمهای ملی در ردههای پایه را دیدهایم. باید علل ناکامیها ریشهیابی شود. تا زمانی که به قاعده هرم برنگردیم و مشکلات باشگاهی را حل نکنیم، هیچ چیز درست نخواهد شد و باخت پشت باخت.
دعوت چند بازیکن جوان به تیمملی را چطور ارزیابی میکنید؟
امیر قلعهنویی چند بازیکن جوان را دعوت کرده، اما این مدل جوانگرایی نمایشی است! خود او هم میداند با این چند بازیکن به جایی نخواهد رسید چراکه پشتوانه لازم را ندارند. حداقل نیمی از بازیکنان این تیم باید کنار گذاشته شوند و بازیکنانی با رده سنی ۲۸ تا ۳۶ سال جای خود را به بازیکنان تازهنفس ۲۰ تا ۲۵ ساله بدهند. فدراسیون باید باشگاهها را مکلف به داشتن
Technical Director (مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال) کند تا آنها برکار مربیان پایه نظارت داشته باشند و طی ۱۰ سال مربیان تیمملی همزمان با مربیان باشگاهی از این بازیکنان استفاده کنند. این بازیکنان جوان از طریق مسابقات بزرگ میشوند و شکل میگیرند، آنها باید در بازیهای دوستانه بزرگ به میدان بروند. در صورتی که اینگونه برنامههای بلندمدت اجرا شود، یک دهه دیگر میتوانیم با تیمهای کره، ژاپن، عربستان و دیگر مدعیان آسیا رقابت کنیم. در غیر این صورت بازهم بازنده خواهیم بود.
تکیه زیاد روی لژیونرها چه تأثیری در عملکرد تیمملی داشته است؟
این لژیونرها زمانی کمسنوسال بودند و میتوانستند به تیمملی کمک کنند، اما حالا پابهسن گذاشتهاند و حتی در تیمهای باشگاهی خود نیز نیمکتنشین یا مصدوم هستند. در واقع کارشان تمام شده و در سطح جهانی کارایی لازم را ندارند. علم تمرین پیشرفت زیادی داشته است تا جایی که بازیکنان نوجوان به بلوغ فیزیکی رسیدهاند و میتوانند ۱۲۰ دقیقه بازی کنند. اخیراً سردار آزمون از رم به تیمملی آمد و دچار پارگی عضله شد. این نشان میدهد به دلیل بالا رفتن سن نتوانسته سریع ریکاوری کند. در صورتی که یک بازیکن جوان ۱۸-۱۷ ساله خیلی سریع ریکاوری میکند و در عرض دو سه روز به شرایط ایدهآل میرسد. میانگین سنی تیم ایران بالاست و چطور میتوان با این تیم در جامجهانی بازی کرد. در فوتبال روز دنیا سرعت حرف اول و استقامت هوازی حرف دوم را میزند.
افزایش فاصله با قدرتهای آسیا قابل جبران است؟
اگر همین امروز شروع کنیم حداقل به یک برنامه ۱۰ ساله نیاز داریم. فدراسیون فوتبال و اعضای هیئترئیسه باید باشگاهها را به داشتن تیمهای پایه ملزم کنند. یکی از وظایف مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال فدراسیون، نظارت بر کار مربیان تیمهای پایه است. همین مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال فدراسیون با فشار فیفا انتخاب شده و معلوم نیست مدیر انتخاب شده تا چه اندازه وظایفش را انجام میدهد. اجرای اهداف فیفا در سراسر ایران نیازمند یک تیم قوی ۵۰-۴۰ نفره است تا بتوانند تیمها را تشکیل دهند، مربیان را گزینش کنند و روی کار آنها نظارت داشته باشند تا بازیکنان تیمهای پایه به عرصه ظهور برسند و در خدمت تیمملی قرار بگیرند، منتها ما برنامه نداریم و این فقط یک نمایش آن هم تحت تأثیر فشار فیفاست. مجید جلالی حتی تصمیماتش هم اشتباه است چراکه به جای استفاده از مدرسان الیت فدراسیون، کارگروه تشکیل داده است. قاعدتاً اگر مدرسان الیت میآمدند، از عملکردش انتقاد میکردند. مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال فدراسیون سالها در فدراسیون نبوده و کلاس مربیگری برگزار نکرده است. عملکرد مجید جلالی را با آرسن ونگر که مسئول توسعه فوتبال در جهان است، مقایسه کنید. تکنیکال دایرکتور حداقل باید زبان انگلیسی بداند تا در صورت لزوم بتواند صحبت کند. مگر میشود تکنیکال دایرکتور تاکنون یک کلاس مربیگری برگزار نکرده باشد؟! خود من تجربه سالها برگزاری کلاسها و تربیت مربیان زیادی را دارم. ما را که به کمیته فنی دعوت نمیکنند، ولی اگر دعوت کنند هم گفتهام تا زمانی که این آقا حضور دارد، هرگز نمیآیم چراکه مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال صلاحیت این مسئولیت را ندارد. علاوه بر این، آن کسی که حکم او را صادر کرده است هم مشکل دارد. جلالی کارهای نیست و از بالا به او میگویند چه کسی مربی شود.
مهدی تاج، رئیس فدراسیون بارها تأکید کرده است در جامملتها به اهدافشان رسیده است. آیا با این دیدگاه امیدی به پیشرفت فوتبال ایران وجود دارد؟
آنها با این حرفها سعی میکنند از عملکردشان دفاع کنند. میگویند ژاپن را زدیم و مردم شاد شدند. خب ژاپن به عراق هم باخته است. در هر تورنمنتی باید برای قهرمانی به میدان برویم. در دور حذفی به قطر باختیم. آن هم در حالی که دو بازیکن کلیدی قطر را نتوانستیم مهار کنیم. این نشان میدهد کادر فنی باکفایتی نداریم. کسی را در کادرفنی گذاشتهاند که تجربه مربیگری در تیمهای پایه را نیز نداشته است. متأسفانه همه چیز بر اساس رابطه است. باید گذشته را فراموش کنیم، نیروهای متخصص وارد کار شوند و با برنامه بلندمدت پیش برویم.