ضعف دیپلماسی در ورزش یکبار دیگر به ضرر ایران تمام شد. این نخستین بار نیست که نداشتن کرسیهای مهم بینالمللی و روابط قوی باعث ضربه خوردن ورزشکاران میشود. با این حال همچنان به دست آوردن کرسیهای مهم بینالمللی و حفظ آن از اولویتهای مسئولان بالا رده ورزش ایران نیست. مسئلهای که باعث رخ دادن بیعدالتیهای بسیاری در حق ورزشکاران ایران میشود. اتفاقی که برای پاپی، نماینده پارادوومیدانی ایران در قهرمانی جهان رخ داد مصداق بارز همین ضعف دیپلماسی ایران در ورزش است. از دست رفتن طلای پاپی یادآور ناداوری در حق روزبهانی در بازیهای آسیایی اینچئون و ناداوری علیه بهداد سلیمی توسط هیئت ژوری در قهرمانی جهان بود که در هر دو مورد مدال نمایندههای ایران با ناحقی و ناداوری به برنز تبدیل شد!
موارد یاد شده تنها ناحقیهای رخ داده در حق ورزشکاران ایرانی نبوده و نخواهد بود، اما آنچه در رقابتهای قهرمانی جهان پاریس رخ داد بار دیگر لزوم و اهمیت داشتن روابط و دیپلماسی قوی در ورزش را به رخ کشید و نشان داد اگر ورزش ایران دارای کرسیهای مهم بینالمللی در حوزه ورزش باشد تا چه اندازه میتواند مانع از خورده شدن حق ورزشکارانش شود.
مدال پاپی در پی اعتراض ترکها به سرعت از او گرفته شد و به نماینده این کشور که اتفاقاً ایرانیالاصل است داده شد، اما اعتراض ایران در پی اتفاق رخ داده هیچ اثری نداشت و بررسی آن به آینده موکول شد. حال آنکه به اعتراض رقیب به سرعت ترتیب اثر دادند! مسئلهای که جای سؤال و البته تعجب دارد. اینکه چرا مسئولان ترکیه در پی یک اعتراض میتوانند به نتیجه دلخواه خود برسند و ایران با وجود اعتراض صدایش به جایی نمیرسد، اگرچه عین ناحقی است، اما بیارتباط با ضعف در دیپلماسی ورزشی کشورمان نیست. مسئله مهمی که اگر مورد توجه نگیرد باید زینپس منتظر ناحقیهایی به مراتب بیشتر از این هم باشیم، بیآنکه دستمان به جایی برسد! امروز میتوان ترکیه را زیر سؤال برد یا حتی هیئت ژوری را به باد انتقاد گرفت، اما مشکل اصلی از خود ماست که هرگز توجهی به اهمیت دیپلماسی در ورزش نداشتیم که در چنین بزنگاههایی بتواند دست و حق ما را بگیرد.