سه سال زمان کمی نیست، در این مدت مدیران زیادی آمدند و رفتند، نرخ ارز بارها افزایش پیدا کرد و حکم سنگین پرداخت دستمزد، دیرکرد و جریمه آندرهآ استراماچونی صادر شد. بااینحال تنها چیزی که تغییر نکرد، رویکرد آماتوری مدیرانی است که استقلال و فوتبال را به خاک سیاه نشاندهاند.
پیام محبتآمیز مربی ایتالیایی آتش به جان هواداران انداخته است، آنوقتی که مدیران وقت استقلال با افتخار از عقد قرارداد با مربی پیشین میلان حرف میزدند و ژست پیروزی میگرفتند، اصلاً برایشان مهم نبود دستمزد نجومی استراماچونی چطور و از کجا قرار است پرداخت شود. همین بیفکریها و سوءمدیریتها کاری کرد تا قرارداد استرا تاریخی شود. حکم دادگاه عالی یک میلیون و ۳۵۰ هزار یورو بود و تأخیرهای مکرر آن را به یک میلیون و ۶۰۰ هزار یورو رساند. مربی ایتالیایی هم برای آنکه درس تاریخی به مدیران پرمدعای ما بدهد، نامردی نکرد و بهرغم ادعایش مبنی بر عشق به استقلال، حتی یک یورو از طلبش را نیز نبخشید، اما این اولین و آخرین پرونده بدهی ما به خارجیها نبوده و نخواهد بود. مدیران ما از پرونده ویلموتسگیت عبرت نگرفتند و قطعاً هم ضرر هنگفتی که استراماچونی روی دست ما گذاشت نیز تغییری در این رویه ایجاد نخواهد کرد.
این وسط هیچکس حواسش به هوادار آبیها نیست، هواداری که تیمش امسال قهرمانی را از دست داده و باشگاهش برای پرداخت طلب مربی قبلی از طریق وزارت ورزش یک وام سنگین گرفته و حالا معلوم نیست قسطهای این وام قرار است از کجا پرداخت شود. در این اوضاع استراماچونی برای تیم سابقش پیام محبتآمیز فرستاده کهای کاش نمیفرستاد! این قبول که استراماچونی مربی حرفهای است و قاعدتاً در قبال قرارداد و مفادش نیز حرفهای رفتار میکند، اما لااقل میتواند داغ دل آبیها را تازه نکند و از اینکه پس از سه سال توانسته به حق و حقوقش برسد راضی باشد. مربی سابق میلان خودش هم میداند این همه پولی که به جیب زد را مدیون مدیریت بیدروپیکر فوتبال ایران است. فوتبال ما اگر یک مدیر دلسوز واقعی داشت اجازه نمیداد چنین افتضاحی به بار بیاید. مدیران بعدی هم تا توانستند از این مسئله سوءاستفاده کردند و دو بار بودجه پرداخت طلب استراماچونی را به باد دادند. اوج نابسامانی اینجاست که با مسببان ماجرا نهتنها برخوردی نشده، بلکه با خیال راحت هنوز از مدیریت خود تعریف میکنند. دود همه این بیکفایتیها به چشم فوتبال میرود و هواداری که آرزوی موفقیت تیمش را دارد.
بلبشوی فوتبال کار را به جایی رسانده که هر کسی هر کاری دلش میخواهد انجام میدهد، ضرر و زیان هنگفت روی دست کشور میگذارد و به هیچکس هم پاسخگو نیست. با رویهای که ما در پیش گرفتهایم باید منتظر قراردادهای جدید و غرامتهای سنگینتر هم باشیم. سرخابیها اسمی خصوصی و رسماً دولتی هستند. حرف که میشود وزارت دم از استقلال دو تیم میزند، اما مدیران و هیئتمدیرهاش از سوی وزارت و به تازگی با تأیید سازمان خصوصیسازی تعیین میشوند. حالا که بعد از مدتها طلب استراماچونی صاف شده باید از وزارت ورزش پرسید مسئولیت این افتضاح مدیریتی را برعهده میگیرد؟ آیا سازمان خصوصیسازی از این پس و در مواردی اینچنینی پاسخگوی مردم خواهد بود؟ اصلاً چرا باید کار به اینجا برسد که یک مربی خارجی عامل اصلی حذف استقلال از آسیا باشد؟ مربی که حالا عشقش را به استقلال ابراز کرده، باعث شده تیم محبوبش برای دومین فصل متوالی از لیگ قهرمانان کنار گذاشته شود. هرچند آبیها برای گرفتن مجوز حرفهای مشکلات دیگری هم دارند، ولی قطعاً بزرگترین مانع موجود شکایت استراماچونی بود و تعلل مدیران بیلیاقتی که پول را به موقع پرداخت نکردند. حال هواداران ماندهاند حذف استقلال را باور کنند یا عشق مربی ایتالیایی را.