ظهور تروریسم و اعمال تروریستی در اصول سیاست و دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی پدیده تازه ای نیست اما در قرن حاضر با توجه به قیل و قال های فراوانی که کشورهای غربی یه جهت ظاهر فریبنده و دغدغه مندی خود برای مبارزه با تروریسم و فرجام خواهی تحقق حقوق بشر به راه انداخته اند هر ناظر بی طرفی را از این همه دوگانگی غرب در برخورد با آن متعجب می کند. گرچه مواجهه دوگانه غرب به ویژه کشورهای اروپایی با مواردی از اين دست پدیده تازه ای نیست و پیش از این نیز بسیاری از این موارد را می توان در سیاهه ای آورد. علی ایحال آنچه این بار نمود بیشتری داشته است صراحت و عدم حفظ لفظ دیپلماتیک از سوی برخی سران رژیم صهیونیستی بوده است. سران رژیم صهیونیستی طی ماه های گذشته بارها به ترور رهبران مقاومت در سطوح مختلف اذعان کردند. حال آنکه غربی ها هرگونه واکنش مقاومتی از سوی جریان های مقاومت اسلامی را تروریسم تلقی می کنند.
صهیونیست ها که همواره ادعا می کردند اگر متحتمل خسارتی شوند ضربه ای سنگین تر از خسارت وارد شده بر خود به مقاومت وارد خواهند کرد، اما جبهه مقاومت اسلامی از سمت لبنان و فلسطین توانست در هفته های اخیر دکترین مقاومتی خود را بر صهیونیست ها تحمیل کرده و آنها را آچمز کند.
راهبرد مقاومت توانست اسطوره شکست ناپذیری ارتش صهیونیستی را در هم شکسته و آنها را دچار انفعال و سردرگمی کرده و از پاسخ سخت برحذر دارد. صهیونیست ها که از موشک های ارسالی از سمت خاک لبنان غافلگیر شده بودند فقط به بمباران مزارع و مراتع جنوب لبنان بدون هیچ خسارت جانی بسنده کردند و با توجه به درگیر های کرانه باختری و عملیات های پی در پی در بیت المقدس از رویارویی در جبهه دیگر اجتناب کردند.
این در حالی است که با توجه به ناتوانی دشمن صهیونیستی در مواجهه با مقاومت، بر حسب گمانه زنی های رسانه ای دکترین امنیتی خود را مبتنی بر ترور شخصیت های بارز مقاومت تعریف کرده است. گزینه های مد نظر صهیونیست ها برای اقدامات تروریستی علیه رهبران مقاومت محدود نیست اما شخصیت های بارزی که آنها را برای انجام چنین عملی وسوسه می کند را می توان سیدحسن نصرالله دبیر کل جنبش حزب الله لبنان و یحیی سینوار رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه و صالح العاروری معاون سیاسی نظامی جنبش حماس و زیاد نخاله دبیر کل جنبش جهاد اسلامی اشاره کرد. این گمانه زنی ها بر مبنای سخنان سال گذشته عامیت ساعر رئیس واحد اطلاعات نظامی ارتش اسراییل "امان" مطرح می شود. وی در مصاحبه ای با روزنامه اسراییل هیوم گفت که تمرکز ما بر ترور یک شخص نیست اما ممکن است وی در آینده ای نه چندان دور مورد هدف قرار گیرد.
واضح است که رژیم صهیونیستی می خواهد از بستر حوادثی که شکست در کرانه باختری و بیت المقدس را بر آنها تحمیل کرده است و توان پاسخ گویی به مقاومت را نداشت گزینه ترور را برای ضربه به مقاومت فعال کرده و از این طریق شکست نظامی خود را تاحدی جبران کنند.
اضمحلال و سردرگمی سران رژیم اشغالگر چنان آشکار شده است که آنها نه تنها از انجام اقدام عملی علیه مقاومت واهمه دارند بلکه حتی از رجز خوانی قلدری به سمت عجز و لابه و اقدامات تروریستی سوق داده است به گونه ای که به جای رویارویی نظامی و مستقیم با جریان مقاومت، رهبران آن را تهدید به ترور می کند. این نشانه ای آشکار از شکست اشغالگران می باشد چنانچه از گذشته تا کنون هر زمان که رژیم موقت صهیونیستی خود را در تنگنا و محاصره حلقه مقاومت می دید برای زهر چشم و جبران شکست های خود دست به اقدامات تروریستی می زد. نتیجه آن است که تروریسم و خشونت علاوه بر نژاد پرستی و اشغالگری و... دو عنصر جدایی ناپذیر در شاکله رژیم صهیونیستی بوده و خواهد بود.
اولا در صورت احتمال بروز چنین خطایی از سوی دشمن صهیونیستی، مقاومت چنین عملی را نادیده نگرفته و صهیونیستها را وارد نبردی جهنمی خواهند کرد. نمی توان گفت که اسرائیلی ها چنین مسئله ای را در نظر نمی گیرند و احتیاط لازم را برای انجام چنین خطایی خواهند داشت. در ثانی باید در نظر داشت که تجربه آنها چنین است که در گذشته زمانی که سید عباس موسوی دبیرکل حزب الله لبنان را ترور کردند در لبنان مسیر مقاومت را تغییر نداد و گزینه های جایگزین برای رهبری به وفور بودند. ترور رهبران فلسطینی چه در سطح نظامی و چه در جایگاه سیاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست و گزینه های رهبری برای جریان های مقاومت در فلسطین موجود است.