
صادق پارسا
«شهيد قلب تاريخ است، همچنانكه قلب به رگهاي خشك اندام، خون، حيات و زندگي ميدهد. جامعهاي كه احساس مسئوليت را از ياد برده است و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبي به اندامهاي خشك مرده بيرمق اين جامعه، خون خويش را ميرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل، ايمان جديد به خويشتن را ميبخشد». شهيدمحسن حججي به اين جملات علي شريعتي، امروز دقيقاً تعين بخشيده است. سر در راه حق بريده شده حججي به جامعه ايراني خون و حيات تازهاي بخشيده است. در همين اثنا اما عدهاي نان به نرخ روز و تزوير خور در پي كاسبي از شهادت پرداغ و روشنگر حججي برآمده و بدون توجه به يكصدايي جامعه ايراني در حزن اين شهادت، در پي ماهيگيري كثيف سياسي برآمدهاند. صد البته كه حناي اين عده ديگر رنگي ندارد، چه آن روزي كه به ريا و صرفاً براي عقب نيفتادن از عزت ايران در رثاي موشكباران مقر داعش توسط سپاه پاسداران تيتر «غرش مقتدرانه» زدند و چه حالا كه يك روز پس از شهادت حججي «پشت پرده يك شهادت» را تيتر يك كردند.
عكسها و فيلمهاي كوتاه مختلفي از شهيد حججي در فضاي مجازي منتشر شد؛ از لحظه اسارتش، از نگاه پرصلابتش در دست حراميان داعشي، از اردوهاي جهادياش در محرومترين مناطق ايران و از پابوسي پدر و مادرش هنگام خداحافظي براي عزيمت به سوريه. مردانگي و خلوص اين شهيد در تمام اين فيلمها و عكسها پيداست. همين خلوص و مردانگي هم اين جوان گمنام نجفآبادي را به اوج شهرت عزتمند رساند و او را تبديل به الگويي وحدتبخش براي همگان كرد.
الگويي كه چپ و راست، معتقد به نظام و ضدنظام، حزباللهي و غيرحزباللهي را به يك نقطه مشترك رساند: همه از حججي به عنوان يك اسطوره ياد ميكنند، اسطورهاي كه به ايران جان بخشيد و همگان بر حال پر اخلاصش غبطه ميخورند و پس و پيش زندگياش را هم تحسين ميكنند. اين البته خاصيت شهيد و شهادت است. فضايي كه پس از تشييع شهداي دستبسته غواص در ايران حاكم شد و فضايي كه اكنون پس از شهادت حججي بر ايران حاكم شده است، همه از يك جنس است. عزت و افتخار، همبستگي و غرور مقدس، بالندگي و سرزندگي وجه مشترك برخاسته از خط سرخ تشيع و فرهنگ پر مغز شهادت است.
جيغ بنفش
در فضايي كه اجماع و تحسين همه را در پي داشته است، عدهاي هرچند معدود ولي پر سر و صدا به كاسبكاري خود پرداختند؛ البته طبق معمول در حالي كه مظلوميت اقتدارافزاي حججي ترس به اندام و گفتار حراميان داعشي انداخته و خودشان حتي از واكنشهاي ميداني و غيرميداني ايران به اين اقدام خبيثانه در لاك ذليلانه فرو رفتهاند، عدهاي به ظاهر وطني در پي حاشيهسازي و غلبه دادن همين حاشيه بر متن هستند.
روزنامه قانون يكي از همينهاست. در روزي كه ملت ايران از رشادت فرزند ملت بر خود ميباليد و در حزن شهادت مظلومانهاش اندوهناك بود و هست، اين روزنامه معلومالحال با تيتر پلشت «پشت پرده يك شهادت»، ماهيت ضدوطني خودش را برملا كرد. از طنزهاي سخيف و فحشنامههاي اين روزنامه زرد به بهانه طنز كه بگذريم، براي چندمينبار است كه بر خلاف خواست و احساس عموم ايرانيان، روزنامه سياستزده قانون كاسبكاري را جايگزين حرفه روزنامهنگاري ميكند.
البته تاختن غيرمستقيم به فرزند شهيد ملت و تازيدن مستقيم به سپاه پاسداران به بهانه اين شهادت، به قدري نازل و زننده است كه پرداختن بيشتر از اين به آن به صلاح و صواب نيست، چرا كه دست اين قبيل رسانهها مدتها پيش براي جامعه ايراني رو شده است؛ لكن برخورد قاطع قضايي با اين هنجارشكني ميتواند و بايد پاياني بر نقض زنجيرهاي ارزشهاي ايراني – اسلامي و به سخره گرفتن فرهنگ والاي شهادت باشد، كما اينكه پيش از اين هم همينگونه بوده است. هنوز تيتر زننده روزنامه توقيف شده و حزبي آسمان با عنوان «من شارلي ابدو هستم» در روزهاي هتك حرمت مسلمانان و توهين به پيغمبر رحمت (ص) در فرانسه از ياد نرفته است.
اقارب و اسلاف غيرايراني
نانوشته نبايد گذاشت كه اين رويه از بيرون از مرزهاي ايران هم خطدهي ميشود. رسانه سلطنتي انگليس بدون پوشش احساس عمومي ايرانيان در شهادت محسن حججي، خبر مرگ يكي از بازماندگان صهيونيستي هلوكاست را برجسته كرده و روي كانال تلگرامياش قرار داده است! بيبيسي كه هنر خاصي در ساختن كوه از كاه دارد و اخباري با جامعه آماري مخاطب 10 نفري را هم تبديل به يك گزارش تمام عيار ميكند، با گذشتن از شهادت حججي و موج برخاسته ناشي از آن در ايران و جهان، با انتشار عكس يسرائيل كريستال، تيتر «درگذشت پيرترين مرد جهان در 113 سالگي» را به عنوان يكي از خبرهاي تاپ خود برگزيده است.
اين انتظار نابجايي است كه از بيبيسي بخواهيم براي محسن حججي گزارش مبسوطي ارائه دهد، اما منطقي است كه از دستاندركاران اين بنگاه سخنپراكني بخواهيم اين تناقض را حل كنند: شما كه در ظهر به فضاي مجازي اهميت بيبديلي ميدهيد و مرامي هشتگپسند داريد، چرا در روزهايي كه همه رسانههاي داخلي و غالب رسانههاي خارجي، محسن حججي را خبر و هشتگ اول خود كردهاند، حتي حاضر به پوشش ابتدايي نحوه شهادت، احساس ايرانيان از اين شهادت و باعث و بانيان اين شهادت مظلومانه نيستيد؟!
شوربختانه بايد نوشت همين رويه و رويكرد در داخل كشورمان هم توسط رسانههايي چون روزنامه قانون بسط داده ميشود. بگذريم از عده بسيار معدودي كه ناشيانه و با انتشار جملاتي نمكنشناسانه، كار مجاهدانه و عزتمندانه امثال حججي را نوعي وظيفه قلمداد كرده كه حتي در خور ستايش هم نيست و.... در ذم اين قبيل اقدامات و اظهارات ناسپاسانه واكنش توييتري داريوش سجادي بس كه نوشته است: صورت گرازي كه حججي قهرمان را به سلاخي ميبرد با صورت كسي كه حججي را با لن ترانياش خبيثانه لگد ميزند، يكي است.
كف روي آب زلال
همه اين حاشيهها فقط در تاريخ خواهد ماند، آن هم در تاريخ بديها و بيغيرتيها. حس غرورانگيز و عزتمندانه برخاسته از شهادت حججي به قدري زلال و رونده است كه باز هم تا مدتها فرهنگ 1400 ساله شهادت را نو و بر سر زبانها انداخته است.
آنچه واضح است اين است كه شهيد حججي با شهادتش خوني تازه در روح ايران و ايرانيان دميده است، راهي تازه گشوده است، جاني تازه بخشيده است و عنقريب حججيهاي برخاسته از خون محسن انتقام ابتدايي و نهايي را از حراميان زمانه خواهند گرفت.