کد خبر: 786866
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۰
اقرار به قتل شوهر عمه
پسر جواني كه به اتهام قتل شوهر عمه‌اش بازداشت شده، مدعي است قبل از حادثه مشروب خورده بود و روي رفتارش كنترل نداشت.
پسر جواني كه به اتهام قتل شوهر عمه‌اش بازداشت شده، مدعي است قبل از حادثه مشروب خورده بود و روي رفتارش كنترل نداشت.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 22:15 شامگاه يك‌شنبه، دوم خردادماه بود كه قاضي مرادي، بازپرس ويژه قتل با تماس مأموران كلانتري جواديه از مرگ مردي 30 ساله با خبر شد و همراه كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران در محل حادثه كه خيابان وفادار شرقي بود، حاضر شد. بررسي‌ها حكايت از اين داشت كه مردي 30 ساله به نام حامد با ضربه چاقوي يكي از بستگانش كه پسري 20 ساله به نام پوريا بود، هدف قرار گرفته و بعد از انتقال به بيمارستان به علت شدت جراحت جان خود را از دست داده است.

يكي از شاهدان به تيم جنايي گفت: من داخل ماشينم نشسته بودم كه ديدم پوريا دارد به حامد فحاشي مي‌كند. پوريا حالت عادي نداشت و مدام فحاشي مي‌كرد. بعد هم با هم درگير شدند. حامد با دسته تي ‌به پوريا حمله كرد. همان لحظه پوريا چاقو كشيد و ضربه‌اي پرتاب كرد كه سينه حامد را شكافت. وقتي حامد زخمي شد، پوريا سوار موتور شد و از محل فرار كرد.

شاهد ديگري گفت من داشتم ماشينم را داخل كوچه پارك مي‌كردم كه از داخل يكي از خانه‌ها صداي دعوا بلند شد. بعد درگيري به داخل كوچه كشيده شد. پوريا را ديدم كه با چاقو حامد را هدف قرار داد و بعد با موتور از محل فرار كرد.

در بررسي سوابق پوريا مشخص شد كه او از مجرمان سابقه‌دار است كه قبلاً به اتهام نزاع و زخمي كردن يك نفر بازداشت شده بود و تا 13 ارديبهشت ماه در حبس به سر مي‌برد. كارآگاهان خيلي زود متوجه شدند كه متهم بعد از حادثه به خانه خواهرش در شهرستان كرج گريخته است. در حالي كه تجسس‌هاي گام به گام براي بازداشت او در جريان بود، مأموران متوجه شدند كه پوريا به خانه‌اش بازگشته است، بنابراين ساعت 6 صبح روز گذشته او را بازداشت كردند.

پوريا در اولين بازجويي‌ها به جرمش اقرار كرد و گفت:لحظاتي قبل زنگ خانه را زدند. وقتي مقابل در رفتم، مرد موتورسواري سراغ حامد، شوهرعمه‌ام را گرفت كه گفتم خانه نيست. وقتي علت را سؤال كردم، گفت كه براي خريد مخدر شيشه آمده است. از آن مرد خواستم از محل برود.  بعد به داخل خانه رفتم و منتظر حامد ماندم. وقتي حامد وارد شد به خاطر فروش شيشه به او اعتراض كردم. سر اين موضوع با هم مشاجره كرديم كه دعوايمان بالا گرفت و من با چاقو او را زدم كه كشته شد.

سرهنگ كارآگاه حميد مكرم، معاون مبارزه با جرائم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ گفت: با توجه به اظهارات شاهدان و اعتراف صريح متهم به قتل، قرار بازداشت موقت وي از سوي بازپرس صادر شد و متهم براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.

با چه انگيزهاي مرتكب قتل شدي؟

باور كنيد اصلاً نميخواستم اين اتفاق بيفتد. هنوز هم باورم نميشود كه اين حادثه اتفاق افتاده است. آن شب مشروب خورده بودم و روي رفتارم كنترل نداشتم، به خاطر همين وقتي مشاجره كرديم كنترل خودم را از دست دادم و دست به چاقو بردم.

درباره وضعيت زندگيات توضيح بده.

چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند. پدرم به جرم حمل مواد بازداشت شد و به زندان افتاد و من هم همراه مادربزرگم زندگي میكردم. البته شوهر عمهام و فرزندش هم همراه ما زندگي ميكردند، چون عمهام چند سال قبل فوت شده بود.

حادثه چطور اتفاق افتاد؟

آن شب اصلاً حوصله نداشتم. وقتي زنگ خانه را زدند، مقابل در رفتم. موتورسواري گفت كه با شوهر عمهام كار دارد. او گفت كه براي خريد شيشه آمده است. از موتور سوار خواستم از آنجا برود و ديگر پيدايش نشود. همان لحظه شوهر عمهام وارد خانه شد. سر اين موضوع با او حرف زدم و گفتم چرا مواد فروشها بايد جلوي در خانه بيايند كه دعوايمان شد. وقتي دسته تي را برداشت، به خانه رفتم و چاقو برداشتم و با همان چاقو به او ضربه زدم.

رابطهات با مقتول چطور بود؟

ما اصلاً با هم مشكل نداشتيم و رابطهمان خوب بود. اگر آن موتور سوار نيامده بود، داشتيم زندگيمان را ميكرديم.

گفتي كه اصلاً حوصله نداشتي. مگر چكار كرده بودي؟

ساعتي قبل از حادثه در خيابان با يك موتور سوار كورس گذاشتم. موتور او گرانقيمت بود و توانست من را جا بگذارد. بعد هم مسخرهام كرد. سعي كردم خودم را كنترل كنم، اما به غرورم برخورد. هر طور بود خودم را كنترل كردم.

براي تهيه مشروب به حاشيه شهر رفتم و مقداري مشروب خوردم تا كمي آرام شوم. وقتي هم كه به خانه برگشتم اين حادثه اتفاق افتاد.

دليل سابقه قبليات چه بود؟

سه روز مانده بود به عيد كه يكي از رفقايم را با چاقو زدم و به زندان افتادم. آن روز هم مشروب خورده بودم. داشتم موتورسواري ميكردم كه موتور ليز خورد و زمين افتادم. دوستانم مسخره‌‌ام كردند كه عصباني شدم و يكي از آنها را با چاقو زدم و به زندان افتادم و سال تحويل را در حبس بودم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار