
پيش از آنکه اعلاميه ايجاد اتحاديه اقتصادي اروپا ـ آسيا توسط سه دولت روسيه، بلاروس و قزاقستان در ماه دسامبر 2011 به امضا برسد، ولاديمير پوتين در مقالهاي كه بيانگر اولين خط مشيهاي خارجي وي براي دوره جديد رياست جمهورياش بود، از قصد خود مبني بر تشکيل اتحاديه جديدي از كشورهاي استقلال يافته از جماهير شوروي سابق به نام "اتحاديه اوراسيا" خبر داد.
مطابق با آنچه پوتين در نظر داشت، قرار بود اتحاديه اوراسيا بر مبناي اتحاديه گمركي جاري با بلاروس و قزاقستان تشكيل شود و دو هدف را به صورت توامان دنبال كند. بر اين اساس اين اتحاديه قصد داشت در کوتاه مدت، تمامي محدوديتهاي تجاري و كاري بين سه كشور را از سال 2012 ميلادي لغو كند و در بلندمدت، راه را براي ورود ساير جمهوريهاي استقلال يافته از شوروي سابق نظير اوکراين، ارمنستان، قرقيزستان و تاجيكستان نيز باز نمايد. در اين بين اگر چه پوتين موفق شده نظر مساعد ارمنستان را جلب نمايد، اما بحران اوکراين تا حد زيادي ايده اصلي پوتين را با مشکل مواجه کرده است.
به رغم آنکه پوتين ايده تشکيل اتحاديه اوراسيا را تا حد زيادي از اتحاديه اروپا الگو گرفته بود، در شرايطي که اين اتحاديه به عنوان نمونهي عالي و ممتاز همگرايي منطقه اي با مشکلات و چالش هاي بسيار زيادي مواجه شده، به نظر مي رسد تاکيد قدرتمندترين مرد روسيه بر تشکيل اتحاديهاي مشابه، داراي ابعاد و زواياي مختلفي باشد. بر اساس آنچه که مد نظر پوتين است، ايده تشکيل اتحاديه اوراسيا مي تواند از يک سو راهي براي اجراي پروژه هاي نوآوري مشترک و افزايش رقابت در توانايي تمام کشورهاي حوزه اوراسيا باز کند و از سوي ديگر جوابگوي تمام خواست هاي سازمان تجارت جهاني نيز باشد.
البته پوتين به خوبي مي داند که مشکلات زيادي نيز بر سر راه ايجاد چنين اتحاديه اي وجود دارد. شايد همين امر باعث شده که پوتين به رغم اعلام اين مطلب که قصد دارد اتحاد جماهير شوروي را وارد «اتحاديه اوراسيا» كند، اما در عين حال تاکيد کرده كه پروژه جديد وي هيچ شباهتي به اتحاديه جماهير شوروي سابق نخواهد داشت. دليل چنين اظهار نظري به هراس عميق برخي از همسايگان روسيه و کشورهاي استقلال يافته از شوروي باز ميگردد.
زيرا برخي از اين کشوها به شدت نگران سلطه مجدد روسيه بر خود هستند و برخي ديگر پيوستن به اين اتحاديه را مغاير با روابط خود با اتحاديه اروپا مي دانند. البته از آنجا كه شكلگيري اين اتحاديه در مرحله اول بين كشورهايي صورت گرفت كه با يكديگر اختلافات كمتري دارند، لذا در مراحل اوليه با چالشي اساسي روبرو نشد. با اين همه جديترين مانع موجود بر سر راه اين اتحاديه در مرحله شكلگيري، مشكلات داخلي اعضا، به ويژه نگراني ساير اعضا از تسلط روسيه بر آنها و ناديده انگاشتن منافع آنها بود. چنانکه چنين امري دستاويز مخالفان يانوکويچ شد و زمينه را براي برکناري وي از قدرت در اوکراين فراهم نمود.
در شرايطي که اگر چنين اتحاديه اي شکل بگيرد و تمام کشورهاي سابق شوروي به آن بپيوندند، آنگاه بلوک اقتصادي و امنيتي قدرتمندي تشکيل خواهد شد که از برخي جهات شباهت هاي زيادي به اتحاديه اروپا خواهد داشت و حتي توان رقابت با اين اتحاديه را نيز به دست خواهد آورد، غرب تمام تلاش خود را براي شکست پروژه اوراسيايي پوتين مي کند. غربي ها به خوبي مي دانند که اوراسيا داراي ظرفيت هاي بالقوه براي حل بحرانهاي مقطعي و حتي دراز مدت اقتصادي است و اين توانمندي در شرايطي به واقعيت نزديک خواهد شد که کشورهاي اين حوزه به معني واقعي به همگرايي و همکاري برسند.
اين در حالي است که تشکيل چنين اتحاديه اي هم به نفع روسيه و هم به سود ساير کشورهاي حوزه اوراسيا است. زيرا از يک سو به فعاليت هاي اقتصادي روسيه در منطقه تحرك تازه اي ميبخشد و از سوي ديگر موضع کشورهاي منطقه را در قبال سايرين تقويت مي کند. به همين دليل در شرايطي که روسيه الحاق به اين نهاد اقتصادي را سياست اقتصادي كاملا جديدي ميداند که مي تواند تمام کشورهاي حوزه اوراسيا را در بر بگيرد، غرب تمام قد در برابر آن ايستاده و قصد دارد از طرق مختلف به آن ضربه بزند. بر اين اساس بحران اوکراين اولين گام جدي در تقابل دو الگوي روسي و غربي است. چرا که روسيه الگوي اتحاديه اوراسيا و غرب الگوي اتحاديه اروپا را به اوکراين پيشنهاد مي دهند و در اين بين، اوکراين همچون جزيره سرگرداني گاه به اين سو و گاه به آن سو متمايل مي شود.