در زمره کسانی نیستم که هر ایراد و اشکال کوچکی را به توطئههای دشمن نسبت میدهند و سعی میکنند از خودشان رفع مسئولیت کنند و از صمیم دل امیدوارم رفتن آقای ولاسکو در بزنگاه و گردنه مهم والیبال کشور و ایضاً نیامدن مربی جدید تا اندکی مانده به مسابقات مهم جهانی، همگی تصادفی باشند.
اما به یک تصادف دیگر هم که همواره در طول تاریخ کشور ما از زمان آرش کمانگیر تا انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پیشرفتهای پزشکی، هستهای، نانو و... اتفاق افتاده است معتقدم و آن هم این که جوان غیرتمند ایرانی همواره از جان خود مایه گذاشته و توانسته است همه تصادفهای غالباً نه چندان تصادفی را به حماسه تبدیل کند.
واقعیت این است که والیبال در ایران همواره یک بازی با کلاس و نجیب بوده است. اگر از چند حرکت ضد ورزشی برخی از بازیکنان بیتجربه و تماشاگران هوچیگر بگذریم ـ که خوشبختانه قبل از آن که به صورت اپیدمی درآید و بر سر والیبال ما همان بلایی را بیاورد که بر سر فوتبال آمد، توسط مدیران مدبر فدراسیون والیبال جمع شد ـ این ورزش بهخوبی پتانسیل تبدیل به ورزش گروهی ملی را در کنار کشتی به عنوان ورزش انفرادی ملی دارد.
تلاشهای پیگیر مدیران و مربیان ایرانی که در سه سال گذشته با حضور خولیو ولاسکو به بار نشست، درست در لحظاتی که توقع میرفت گامهای آخر را در راه صعود به رتبههای نخست جهان بردارد، ظاهراً با چالشی جدی روبرو شده است.
اما من این ظاهراً تهدید را فرصتی طلایی برای والیبال ایران بهطور اخص و ورزش ایران بهطور اعم میدانم. چرا؟ چون باور نمیکنم ایرانی تیزهوش نتواند در پرتو خردجمعی به حل مشکلاتی بسیار بزرگتر از این هم نائل آید. رفتن خولیو ولاسکو میتواند فرصت درخشانی برای مدیران مدبر فدراسیون والیبال باشد که در جهت تلاش برای ارتقای دانش مربیان داخلی و تشویق آنها به مشاورههای جمعی و پیدا کردن مؤثرترین راههای نیل به پیروزی و نیز تقویت خودباوری در جوانان غیرتمند تیم ملی والیبال و یادآوری این نکته به آنان که جوانانی همسن و سال آنها و حتی کوچکتر توانستند در بحرانیترین مقاطع تاریخ ایران، با غیرت و فداکاری، گرههای بسیار کوری را بگشایند، در حالی که آنها حقیقتاً یکصدم امکانات جوانان امروز را نداشتند، اما باور کرده بودند که باید تحولی را ایجاد کرد و برای نیل به مقصود و سرافرازی دین و کشورشان حتی از جانشان مایه بگذارند.
ورزش در دنیای امروز بیش از هر چیز میدانی برای اثبات شایستگیها، توان برنامهریزی، نظم، غیرت و همدلی ملتهاست، اتفاقی که هر گاه بر آن متفقالقول بودهایم، به نتایج درخشانی دست یافتهایم.
دستیابی به علم جدید در قرن ارتباطات امر ناممکنی نیست. باور کنیم «ما نیز مردمانیم» و با تلاش، همدلی، توکل و خودباوری قادریم به بالاترین رتبههای جهانی هم دست پیدا کنیم و تیم ملی والیبال نشان داده است که «میتواند».