بازي و رقابت بين چين و آمريكا از «نشانه»ها گذشته و به
حدي علني شده است كه بگوييم اين دو رقيب به دنبال تعيين «مرزي هاي امنيتي» خودي در
قبال ديگري هستند. اين عامل باعث شده تا آمريكا بخواهد كم كم از خاورميانه دل بكند
و به آسيا – پاسيفيك كوچ كند.
بي شك همين «تغيير» نيازمند زمينه ها و آماده سازي
هاي بنيادي است تا منافع واشنگتن را در آينده دچار مشكل نكند. تغيير رويكرد آمريكا
در خاورميانه كه مي تواند در صورتبندي سياسي منطقه و اتحادها و ائتلاف ها در اين
حوزه تاثير شگرف بگذارد، به هر جهت نشانه ها و الزاماتي دارد كه به صورت مختصر به
تعدادي از آنها پرداخته مي شود...
1. ميل آمريكا براي كوچ امنيتي به شرق و جنوب شرق آسيا تقريبا علني شده است.
2. آمريكا به دنبال سبك كردن تعهد خود در ديگر مناطق متمركز شده از قبل است كه خاورميانه مهمترين آنها است.
3. گذشتن از خاورميانه بي شك نيازمند مقدماتي است كه ائتلاف ها را به هم خواهد ريخت. اسراييل و عربستان مهمترين متحدان چند دهه اخير واشنگتن بوده اند. بنابراين در رويكرد تازه آمريكا بيش از همه احساس خطر مي كنند. اما اسراييل هنوز از حاشيه امنيت برخوردار است. همان چيزي كه عربستان فاقدش است
4. نقطه عطف تغيير رفتار آمريكا در عقب نشيني از حمله به سوريه تفسير مي شود. عقب نشيني از عراق و اعلام خروج (حداكثر نيروها) از افغانستان از اقدامات پيشيني بوده است. يعني آمريكا در اين منطقه ديگر تمايلي براي آغاز جنگ جديد ندارد. حتي به صورت كوتاه و ضربتي...
5. كوتاه آمدن سريع در برابر فشار مردم منطقه در قبال متحدان چند دهه اي در خاورميانه از جمله مصر كه مهمترين آنها بوده است.
6. خالي نكردن عرصه به صورت كامل و در سطح گسترده و اتخاذ رويكردهايي كه بتواند با رقيب هاي جديد منطقه خاورميانه همچون چين و روسيه مقابله كند. بنابراين هنوز بايد اقداماتي در اين منطقه انجام دهد.
7. ميل به عبور از متحدان سنتي و فاقد دموكراسي حداقلي در منطقه براي اينكه بعد از اين براي انديشه ليبرالي خود زمينه هاي پاسخگويي را حفظ كند. آمريكا نمي تواند تا هميشه خود را حافظ دموكراسي در عرصه بين المللي بداند اما متحدان كاملا ديكتاتوري داشته باشد كه سعي دارند بازيگران تاثيرگذاري در منطقه و حتي جهان باشند.
8. ميل وافر و بدون در نظر گرفتن پرستيژ بين المللي خود براي ايجاد تعامل و حتي رابطه با ايران كه در توافق ژنو خود را نشان داده است. اين توافق و ميل باطني دولت كنوني آمريكا مي تواند در صورتبندي سياسي خاورميانه تاثير مستقيم و قابل توجه بگذارد.
9. اولين تركش اين تغيير سياسي مي تواند به سعودي ها برخورد كند. به همين دليل رياض پس از عقب نشيني آمريكا از حمله به سوريه و همچنين توافق ژنو (به عنوان دو نشانه قابل اهميت كه با پالس هاي منطقه اي همراه است) به شدت عربستان را عصباني كرده است. حتي حمله تروريستي به سفارت ايران در بيروت مي تواند در همين گفتمان تحليل شود .
10. عربستان حتي پيش از توافق ژنو اين نشانه ها را از سوي آمريكا دريافت كرده بود. به همين دليل بندر بن سلطان در سفر به روسيه از ولاديمير پوتين خواست كه اگر براي تغيير سياست در سوريه و برداشته شدن بشار اسد كمك كند، «هنگام خروج آمريكا از منطقه»، زمينه هاي ورود مسكو به خاورميانه را از دروازه رياض برايش فراهم مي كند. سعودي ها پس از سقوط امپراطوري عثماني و به طور جدي تر بعد از جنگ جهاني دوم همين نقش را براي آمريكا در قبال انگليس بازي كرده بودند.
11.
اگر چه بندر نتوانست تفكرات سخت پوتين را تغيير
دهد اما آمريكا خوب مي فهمد كه نقش عربستان سعودي جهت بازي در چنين زميني براي هر
كشوري، حداقل كم تاثير نيست. زيرا خودش در نيمه اول قرن 20 از آن بهره برده است... به هر
حال عربستان جز دو - سه دروازه ورودي قدرت هاي فرامنطقه اي به خاورميانه است.
12. آمريكا به دنبال اين است كه از افزايش قدرت و تاثيرگذاري رياض جلوگيري كند حال پرسش اين است كه بهترين راه براي اينكه با خواسته اش برسد چيست؟ آيا واشنگتن به دنبال يك جراحي در سياست اتحاد و ائتلاف خود در منطقه نيست. مركز اين جراحي براي آمريكا كجاست؟ ...