جوان آنلاین: نیاز به قانون، این روزها بیش از هر زمان دیگری در فوتبال احساس میشود؛ قانونی بازدارنده که بتواند دست دلالها و مدیران نالایق را هرچند اندک ببندد یا حداقل در پوست گردو قرار دهد تا بیش از این شاهد خدشهدارشدن آبرو و حتی شخصیت فوتبال ایران نباشیم! فوتبالی که برای عدهای صرفاً به معنای منبعی جهت درآمدزایی است و بس.
هرچند فوتبال ایران مملو از قوانین ریز و درشتی است که عمدتاً خیلی هم به آن توجه و استناد نمیشود، اما بیتردید حتی اگر به قوانین آنطور که باید و شاید عمل نشود هم قانون داشتن بهتر از بیقانونی است چراکه ممکن است همین قوانینی که امروز مورد توجه قرار نمیگیرد روزی بتواند به داد فوتبال برسد و آن را از چنگال مدیران ناکارآمدی که دستشان با دلالها در یککاسه است، نجات دهد؛ مدیرانی که با پهن کردن فرش قرمز برای سودجویان، کار را به جایی رساندهاند که علاوه بر حیف و میل پول ملت، شخصیت فوتبال ایران نیز به واسطه مشتی اجنبی به تمسخر گرفته شده است!
نه آنکه استفاده از مربی و بازیکن خارجی اشتباه باشد، نه. همانطور که امیر حاجرضایی، کارشناس فوتبال نیز میگوید، امروزه علوم به فوتبال کمک میکنند و برای این رشته مرز جغرافیایی وجود ندارد، همین عامل باعث شده است در دنیای حرفهای حساسیتی نسبت به این موضوع که مربی داخلی یا خارجی باشد به وجود نیاید. با همین دیدگاه است که در تمام دنیا، تیمهای مطرح و صاحب سبک از بازیکنان و مربیان خارجی برای تبادل اطلاعات، داشتههای فنی و ارتقای سطح فوتبال استفاده میکنند. در واقع تیمها جای تکیه کردن به داشتههای خود، مدام در حال به اشتراک گذاشتن آن هستند و از این راه در مسیر توسعه و پیشرفت گام برمیدارند، اما به شکلی اصولی و کاملاً حرفهای؛ مسئلهای که در فوتبال ایران کوچکترین توجهی به آن نمیشود، به طوری که باوجود یدک کشیدن پسوند حرفهای، هنوز هم بعد از ۲۴ سال به کلاغی میمانیم که آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد!
فوتبال ایران با وجود آماتور بودن ظرفیت و توانمندیهای بالقوه و غیرقابل انکاری داشت که بعد از حرفهایشدن فوتبال برای رشد و توسعه باید در مسیر درست قرار میگرفت، اما از همان گام نخست به بیراهه رفت و هرگز دیگر نتوانست به مسیر اصلی بازگردد. پرواضح است که در چنین شرایطی کار برای افراد سودجود و منفعتطلب مهیا میشود؛ افرادی که طی این سالها چنان زمام امور را به دست گرفتند که رهایی از آنها به رؤیا میماند و حتی خصوصیشدن برخی تیمها نیز نتوانست دست آنها را از فوتبال کشور کوتاه و دایره فعالیتشان را محدود کند. شاید، چون در تمام طول این مدت نه هرگز نظارت درست و درمانی وجود داشت و نه قانونی که بتواند از آقایان زهرچشم بگیرد و آنها را قدمی هم که شده به عقب براند.
بیشک تصور میشد با خصوصیشدن سرخابیهای پایتخت، دست دلالها تا حد زیادی از فوتبال کوتاه شود، اما اوضاع نه فقط بهتر نشد که بدتر هم شد، به طوری که حالا به لطف مدیران بیکفایت و مسیری که برای افراد سودجو باز کردهاند، با مربیانی مواجه هستیم که نه فقط بعد از مدتها بیکاری سر از نیمکت تیمهای پرطرفدار ایران درمیآورند که خواستههای عجیب و جالب توجهی دارند و نمونه آن را بیشک نمیتوان در هیچ کجای دنیا یافت؛ مربیانی که نگاهی از بالا به پایین به فوتبال ایران دارند، حال آنکه نه کارنامه قابل قبولی دارند و نه تواناییای که بخواهد توجیه نگاه آنها باشد. با وجود این حاضر به پذیرش اشتباهات فاحش خود نیز نیستند و سر جنگ و دعوا دارند و رفتارشان به گونهای است که گویی حضورشان، افتخاری است برای فوتبال ایران!
فوتبال ایران مربیان خارجی کم به خود ندیده است؛ مربیان صاحب سبکی که خاطرات خوبی از خود به جای گذاشتهاند، مربیانی، چون رایکوف، بلاژویچ، دنیزلی، کرانچار و برانکو، اما همانطور که جلال چراغپور نیز به آن اشاره میکند، فوتبال ایران عمدتاً سراغ مربیانی میرود که دوران بازنشستگی خود را میگذرانند و تفکرات آنها در فوتبال روز دنیا دیگر آن خلاقیت لازم را ندارد؛ مربیانی که اگر چه دوران مربیگری آنها رو به پایان است یا حتی پایان یافته، اما به واسطه افراد سودجو چنان با فوتبال ایران تا میکنند که گویی یکی از بهترینهای دنیا هستند و فوتبال ایران باید ممنون حضور آنها باشد، در حالی که قرار نیست هر مربی صرف خارجیبودن مربی خوب و باکیفیتی باشد، اما به نظر میرسد این مسئله برای آقایان به وقت انتخاب کمترین اهمیتی ندارد که عمدتاً شاهد حضور مهرههای سوخته در فوتبال ایران هستیم؛ مربیانی که گاهی در عین ناباوری شاهد آن هستیم که به رغم ناکام بودن همچنان به فعالیت خود در فوتبال ایران ادامه میدهند و گاه از تیمهای باشگاهی به ردههای ملی هم میرسند، حال آنکه نه تنها خارج از ایران که در ایران هم پرونده قابل استناد و قابل قبولی نداشتهاند! اما پرواضح است که دلال و رابط آنها خوب بوده که باوجود ناکامیهای متعدد، همچنان نمیتوانند به مربیگری در فوتبال ایران ادامه دهند. بیآنکه آب از آب تکان بخورد!
طی همین یکیدو سال اخیر موارد جالب توجهی را شاهد بودیم. از گاریدو گرفته که رقم قراردادش در داخل و خارج ایران زمین تا آسمان فاصله داشته تا موسیمانه پرتوقعی که چند صباحی برای دلالی و تفریح به ایران آمد و بعد از قیافه گرفتن برای اصحاب رسانه و لیچار بار بازیکنان کردن رفت و پشت سرش را نگاه نکرد و کارتال ترکتباری که نیامده با چنان نگاه از بالا به پایینی با خبرنگاران صحبت میکند که گویی احدی حق انتقاد از او را ندارد! جدیدترین تحفه آقایان نیز ماتزاری است! مربی ایتالیایی که درخواست هشت دستیار کرده و باوجود درخواست ۴ میلیون یورویی، در عین ناباوری قرار است استقلال را نه از روی نیمکت که از روی سکوها هدایت کند و نظریجویباری، مدیرعامل استقلال نیز ابایی ندارد از تأیید آن: «برای این فصل احتمال دارد چنین اتفاقی رخ دهد. ایشان عنوان کرده که ممکن است از روی سکوها تیم را هدایت کند، اما این احتمال نیز وجود دارد که پس از سه یا چهار هفته روی نیمکت بنشیند. تصمیم نهایی به شرایط پیش رو و برنامهریزی برای فصل آینده بستگی دارد؛ جایی که ماتزاری میخواهد تیم را مطابق دیدگاه خود ببندد.»
آیا نباید قوانینی وضع شود تا جلوی حضور این دست مربیان خارجی در فوتبال ایران را بگیرد؟ نباید شرایط به گونهای باشد که دست آقایان اندکی هم که شده برای جذب مربیان بیکیفیت و ضعیفی که فقط ادعا دارند و خواستههای قلمه و سلمبه بسته شود؟ پیش از این شاهد حضور بازیکنان عجیب و غریب در فوتبال ایران بودیم؛ بازیکنان هپاتیتی و کارگران بیکاری که به لطف مدیران بیکفایت پایشان به فوتبال ایران باز شده بود و هزینههای گزافی را روی دست ملت گذاشته بودند تا شاید سیبیل برخیها چرب شود؛ بازیکنانی که با وضع قوانین مختلف اندکی جلوی حضور آنها گرفته شد. برای نمونه دیگر هیچ تیمی نمیتواند بدون تست دادن اقدام به جذب بازیکن خارجی کند و اگر بازیکنی که جذب کرده نتواند کارایی لازم را داشته باشد، برای سال آینده سهمیه آن باشگاه کم خواهد شد، هرچند این قوانین هنوز آنقدر نیست که بتواند به طور کامل دست دلالها و مدیران ناکارآمد را از جیب ملت بیرون بکشد، اما توانسته است محدودیتهایی هرچند اندک ایجاد کند؛ محدودیتهایی که باید با وضع قوانین بازدارنده دایره جولان افراد سودجو را در جذب مربیان خارجی نیز کوچکتر کند؛ قوانینی که اجازه ندهد هر کسی صرف مربی بودن و خارجی بودن به لطف آقایان سرش را پایین بیندازد و وارد فوتبال ایران شود و ضمن گرفتن قیافه، هزینههای هنگفتی نیز روی دست ملت بگذارد! بیتردید تجربیات تلخ سالهای اخیر ثابت کرده است باید در جذب سرمربیان خارجی هم آداب و رسوم حرفهای و خاصی را رعایت کرد که در غیر این صورت بدون هیچ سود و منفعتی شاهد آن خواهیم بود که فوتبال ایران به بهشت مربیان بیکیفیت تبدیل شده است.