جوان آنلاین: بعد از شهادت یحیی سنوار (ابو ابراهیم) رئیس دفتر سیاسی حماس در ۱۶ اکتبر به دست نظامیان رژیم صهیونیستی، آنچه اکنون در محافل سیاسی مختلف مطرح است، آینده این گروه مقاومت و به ویژه ادامه جنگ با رژیم اشغالگر است. سنوار در آگوست ۲۰۲۴ در این سمت جایگزین شهید اسماعیل هنیه شد که در تهران بهوسیله رژیم صهیونیستی ترور شد. او از سال ۲۰۱۷م رهبر حماس در نوار غزه بود. در حال حاضر بعد از شهادت سنوار چند موضوع مهم پیرامون آینده حماس وجود دارد.
رهبر بعد از غزه یا خارج؟
مسئله نخست، رهبری این جنبش است که مهمترین موضوع است. همانند آنچه که در یک سال اخیر مطرح شده، مجدداً موضوع آینده رهبری حماس بار دیگر به موضوع مهمی تبدیل شده است. اینکه چه فردی پس از سنوار به عنوان یکی از طراحان اصلی عملیات طوفانالاقصی به عنوان رهبر حماس انتخاب میشود، یک مسئله به غایت حیاتی و مهم است. موضوع مهم در این رابطه این است که رهبر جدید از اعضای این جنبش در خود غزه انتخاب میشود، یا از میان اعضای برجسته بخش سیاسی حماس که اکنون در خارج از نوار غزه حضور دارند. در این ارتباط هر چند تا زمان صدور بیانیه و پیام رسمی حماس، نمیتوان به صورت قطعی در این ارتباط اظهار نظر کرد، اما در حال حاضر گمانهزنیها بیشتر به سمت افرادی همچون خالد مشعل، رهبر سابق حماس است که در قطر زندگی میکنند. محمد سنوار، برادر یحیی سنوار، گزینه دیگر است. محمد سنوار رویکردی تعاملی با فرماندهان ارشد نظامی حماس، از جمله عزالدین الحداد، فرمانده تیپ غزه دارد. حداد ارشدترین فرمانده نظامی حماس در شمال غزه است و همچنین به عنوان افسر تدارکات نیروهای حماس در جنوب غزه در سال ۲۰۲۱ خدمت کرده است. به ویژه در شرایطی که حملات رژیم صهیونیستی غزه را به دو قسمت کرده و امکان جابجایی پرسنل نظامی و تدارکات وجود ندارد، لذا به فرمانده دوم حماس برای اجرای فعالیتهای روزانه در نوار شمالی نیاز است. از خلیلالحیه، معاون فعلی رئیس دفتر سیاسی حماس نیز به عنوان جانشین سنوار نام برده میشود. حیه، نقش کلیدی در مذاکرات آتش بس ایفا کرده است. نکته دیگر این است که حیه نسبت به سایر گزینههای رهبری ارشد حماس، مانند خالد مشعل رابطه قویتری با حزبالله و ایران دارد و احتمالاً بعد از شهادت هنیه، بسیاری از وظایف او مانند تعامل با شرکای خارجی به دلیل موقعیت سنوار در نوار غزه از سوی حیه انجام شده است.
موضوع دوم بقا و تداوم این جنبش مقاومت است. ساختار رهبری این جنبش مقاومت است که به نظر قائم به فرد و افراد نیست و به صورت گروهی اداره میشود. ساختار سازمانی حماس به شاخه نظامی (گردانهای عزالدین قسام) و شاخه سیاسی معروف به دفتر سیاسی تقسیم میشود. شاخه سیاسی تنها تصمیمات سیاسی اتخاذ میکند و هیچ اختیاری بر شاخه نظامی ندارد. حماس از نظر جغرافیایی به دستگاههایی در کرانه باختری، نوار غزه، زندانهای رژیم صهیونیستی و کادرهای خارج از کشور همچون لبنان تقسیم میشود. در عین حال، نکته مهم این است که این شورای حماس است که بر کار شاخههای سیاسی و نظامی نظارت دارد. در اینباره عبدالباری عطوان، سردبیر رأی الیوم بعد از شهادت سنوار نوشت: «به چند دلیل میگوییم که جنبش حماس با شهادت سنوار از بین نمیرود. این جنبش به ترور رهبران خود از سوی عناصر دشمن عادت دارد و همواره خود را برای این شرایط و جانشین شدن رهبران جدید آماده میکند. ساختار رهبران این جنبش قبل از شهید سنوار تدوین شده به طوری که با شهادت یک رهبر ساختار کلی آن لطمه نبیند و به صورت گروهی و نه مرکزی اداره شود. تلآویو فکر میکرد با لشکرکشی به غزه و جدا کردن استانهای این باریکه از یکدیگر باعث میشود در هماهنگی میان گروههای وابسته به حماس اختلال ایجاد شود، اما این هدف محقق نشد. نحوه شهادت سنوار، باعث میشود یک قهرمان تاریخی از او ساخته شود و جوانان فلسطینی زیادی به این شهید بزرگ اقتدا خواهند کرد.»
قدرت بازسازی
مسئله سوم، بعد از بقای حماس، آنچه بیشتر از همه دارای اهمیت است، قدرت نظامی این جنبش و ادامه جنگ در غزه علیه رژیم اشغالگر است. خلیل الحیه، معاون رئیس دفتر سیاسی حماس که در قطر حضور دارد، در مصاحبهای بعد از شهادت سنوار تأکید کرد: «مرگ سنوار تنها قدرت و عزم حماس و مقاومت ما را افزایش میدهد. حماس به جنگ خود علیه رژیم صهیونیستی پایان نخواهد داد تا زمانی که هر دو طرف به توافق آتشبس در غزه که شامل عقبنشینی کامل تلآویو از منطقه محاصره و آزادی آن میشود، رضایت ندهند.» به نظر میرسد، شهادت سنوار نه تنها عملیات علیه حماس در نوار غزه را پایان ندهد، بلکه تجدیدنظر این جنبش در مورد استراتژی خود در جنگ را نیز به همراه نخواهد داشت، چراکه حماس بارها اعلام کرده است، خواهان تضمین آتشبس و عقبنشینی کامل رژیم اشغالگر از غزه است. در عین حال به نظر نمیرسد که شاهد عقبنشینی کامل تلآویو از غزه نیز باشیم. چراکه این امر بدان معناست که جانشینان سنوار خواهند توانست تا سازمان نظامی حماس را در دهه آینده بازسازی کنند.
مسئله چهارم که در آینده حماس در برهه کنونی تأثیرگذار است، موضوع اسراست. در شرایط کنونی که در میدان جنگ به گونهای دیگر رقم خورده است، حماس احتمالاً به دنبال بهرهبرداری از اسرایی است که هنوز در اختیار دارد. بعد از گذشت یک سال از آغاز جنگ، موضوع اسرا یک محرک اساسی برانگیختن اعتراضات گسترده در درون سرزمینهای اشغالی است. حماس بر این اعتقاد است که جامعه صهیونیستی در درون سرزمینهای اشغالی به صورت ذاتی ضعیف است. بر این اساس، راهانداختن اعتراضات داخلی یکی از راههای فشار بر نتانیاهو برای تن دادن به درخواستهای آتشبس حماس است. حتی اگر تصمیم رهبران حماس در خارج از غزه، مبنی بر آزادی اسرا و پذیرش آتشبس ذیل شرایط رژیم صهیونیستی باشد، این فرماندهان میدانی حماس در غزه از جمله برادر سنوار و الحداد هستند که اسرا را در اختیار دارند. این امر نه تنها بر نقش این افراد در توافقهای آینده تأثیر دارد بلکه مذاکرات در آینده پیرامون اسرا و موضوعات دیگر را بسیار پیچیده میکند. رایان کراکر، سفیر سابق امریکا در کشورهای عربی خلیج فارس در اینباره معتقد است که: «هر مسیری که مرگ سنوار برای حل مسئله گروگانها باز کند، باید از سوی اسرائیلیها مورد استفاده قرار گیرد. شورش متوقف نخواهد شد. اما توانایی که حماس با آن عمل میکرد، تا حد زیادی در حال حاضر از بین رفته است؛ و امیدوارم که اسرائیل به صورت غیرمستقیم کاری کند تا آتشبسی فراهم شود که اجازه بازگشت گروگانهای زنده را بدهد. اما ما هیچ تصوری نداریم که چه اتفاقی در حماس داخل غزه میافتد. نمیدانیم چند گروگان زنده ماندهاند و چه کسی آنها را کنترل میکند و چه کسی میتواند تصمیم بگیرد آنها را آزاد کند.»
هر چند شهادت سنوار ضربه بزرگی به حماس محسوب میشود، اما نباید این نکته مهم را از نظر دور داشت که تفکرات رئالیستی در میدان نبرد، از جمله محوریت نقش قدرت نظامی دارای محدودیتهایی است. از جمله احتمال دارد استفاده بیش از حد قدرت نظامی نتیجه معکوسی درپی داشته باشد. این شرایط نیاز به تعادل قدرت و منافع را برجسته میسازد. به ویژه در شرایط کنونی که بحث آینده قدرت غزه مطرح است، رژیم صهیونیستی باید به قدرت نسبی خود و همچنین به منافع دیگر گروههای فلسطینی که حماس بخش جداییناپذیر آنهاست، توجه داشته باشند.