جوان آنلاین: روزهایی که هم اینک بر ما میگذرد، نشان از سالروز رحلت غمگنانه زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری از مصلحان و پیشگامان وحدت اسلامی دوره معاصر دارد. مقال پی آمده درصدد است تا سعی باشکوه آن بزرگ در مسیر ایجاد تقریب مذاهب اسلامی را مورد بازخوانی قرار دهد. در نمایاندن این مهم از خاطرات شش نفر از یاران او در جای جای جهان اسلام بهرهگیری شده است. امید آنکه تاریخپژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
سرودن یک شعر، او را تا نزدیکی اعدام برد!
پیش از پرداختن به موضوع اصلی سخن، بازنمایی بخشهایی از پیشینه و شخصیت زندهیاد آیتالله محمدعلی تسخیری بهنگام مینماید. این امر موجب میشود تا بخشهای بعدی این نوشتار، برای مخاطب به نیکی تداعی شود. عباس آریازند، پژوهشگر ادوار گوناگون حیات آیتالله در این فقره آورده است:
«آیتالله تسخیری انسانی خودساخته و زاده شرایط خاصی بود که چندان تکرار نمیشود و لذا چنین انسانی هم بیتکرار خواهد بود! پدر ایشان در دوره حاکمیت رضاخان به دلیل شرایط سخت تحصیل در حوزههای علمیه با خانواده به نجف مهاجرت و در آنجا زندگی بسیار دشواری را تحمل کرد. به یکی از استادانش به نام آقای امامی بسیار علاقه داشت و بعدها با دختر ایشان ازدواج کرد و محمدعلی فرزند بزرگ خانواده، به دو زبان فارسی و عربی صحبت میکرد. او بعدها در دبیرستان، انگلیسی را هم آموخت. آیتالله تسخیری در جوانی، علاوه بر حضور در حوزه علمیه نجف، در محافل دانشگاهی و انجمنهای شعر نیز حاضر میشد و با شخصیتهای فرهنگی کشورهای دیگر، ارتباط برقرار مینمود. بسیار خوشذوق، خوشبیان و خوشسیما بود و عربی، فارسی و انگلیسی را فصیح صحبت میکرد. در دوره رژیم بعث، ادامه فعالیت مراکز علمی و دینی با دشواریهای فراوان روبهرو بود. ایشان شعری با مضمون محرم سرود و مردم نیز آن را به نوحه تبدیل کردند! بعثیها آقای تسخیری را به دلیل سرودن این شعر، بازداشت، زندانی و شکنجه کردند. آنها به دلیل ارتباط آن مرحوم با بیوت مراجع، ایشان را نکشتند، اما تا جایی که توانستند شکنجه دادند! ایشان بهشکلی معجزهآسا از زندان نجات پیدا کرد، به کویت رفت و به حزبالدعوه پیوست. در همه ادوار مبارزه فرهنگی و سیاسی، فوقالعاده خستگیناپذیر بود و در هر کاری، پشتکار عجیبی داشت. از حافظهای بسیار قوی برخوردار بود، فراوان نکتهسنج بود و به هر سؤالی، عالمانه جواب میداد. آیتالله تسخیری در دوره تحصیل با اقوام و فرقههای مختلف ارتباط برقرار کرد و نزد آیتاللهالعظمی سیدمحسن حکیم، فقه مقارن خواند که درباره اختلافات و اشتراکات فقه شیعه و اهل تسنن و سایر فرقهها بحث میکند. به همین دلیل در برخورد با پیروان مذاهب دیگر با آگاهی وارد میشد و با اطلاع از مبانی فقهی خودشان با آنها صحبت میکرد. انسانی بسیار صادق و بااخلاص بود و به همین دلیل، همه شخصیتهای بینالمللی او را دوست داشتند و حرفهایش را باور میکردند. زمانی در منطقه بالکان بودم و با اکثر علمای آنجا ارتباط داشتم، همه آنها آقای تسخیری را میشناختند! ایشان همواره سعی میکرد تا موارد اختلاف بین مذاهب، مانع از گفتوگوی آنان نشود و وحدت مسلمانان، مورد خدشه قرار نگیرد. علمای ملل مختلف را برای برگزاری همایش به ایران دعوت و با روی گشاده از آنان استقبال میکرد. شیوه رفتارش به گونهای بود که همه پذیرفته بودند جمهوری اسلامی و رهبری آن به دنبال وحدت اسلامی هستند. ایشان هر جا که حضور پیدا میکرد، مورد احترام همگان از جمله مقامات بالای کشورها بود. بااینهمه آقای تسخیری بهرغم آشنایی با همه مذاهب اسلامی، عمیقاً به مبانی شیعه معتقد بود و زمانی که نام مبارک حضرت فاطمه زهرا (س) بر زبان میآمد، اشک از چشمانش جاری میشد. او قبل از هرچیز، یک عالم شیعی با تمام بار معنایی این اصطلاح بود....»
او طلاب گریخته از رژیم صدام را پناه و آموزش داد
آیت الله تسخیری از دوران اقامت در عراق، مبارزه فرهنگی و سیاسی خویش را کلید زد و از این روی زندان مخوف بعثیان را تجربه نمود. این امر هنگام اقامت وی در ایران نیز تداوم یافت. او فضلای رانده شده از سوی حکومت عراق را پناه میداد و آنان را به لحاظ فکری و عملی بسیج مینمود. حرکت کنونی اسلامی- شیعی در این کشور، از اندیشههای وی فراوان بهره گرفته است. حجتالاسلام سیدعلی العلاق از فعالان فرهنگی- سیاسی عراق در این باره معتقد است:
«حضرت آیتالله شیخ محمدعلی تسخیری (رضوانالله علیه) را در تلاش و تکاپوی ۴۰ سال اخیر خود، سخت حامی ولایت فقیه و اساس نظام جمهوری اسلامی دیدم. او به فعالیت در راستای آگاهیبخشی دینی، ایمان راسخ داشت. در ارائه افکار و مفاهیم عمیق اسلامی، روشهای بسیار جالبی را ابداع میکرد و همین امر نیز موجب موفقیتش در تلاشهای تبلیغی میشد. او مجموعاً و در میان مبلغان اندیشه وحدتگرا و تقریبی شیعی، یکی از موفقترینها بهشمار میآمد. ایشان در نقد اندیشه دیگران، روش استادش شهید آیتاللهالعظمی سیدمحمدباقر صدر را بهکار میگرفت. تألیفات و خطابات عمیقی داشت که در آنها متأثر از همین شیوه، قرآن و سیره اهلبیت (ع) را تبیین میکرد. وجودش سراپا مملو از عشق به اسلام، وحدت مسلمانان و مقابله با فرقهگرایی بود و برای از بین بردن خطر تفرقه در جهان اسلام و شکست نقشههای دشمنان در ایجاد اختلافات فکری و عقیدتی، سعی بلیغ میکرد. بیتردید تلاشهای گسترده و مداوم او، امیدها به اتحاد و تقریب مذاهب اسلامی را بیشتر کرد. ایشان در فراهم کردن شرایط مناسب برای افرادی که از چنگ رژیم بعث گریخته بودند، نقش مهم و برجستهای را ایفا نمود. همچنین از فعالیتهای جهادی علیه این حزب حمایت و مجاهدان عراقی را برای مقابله با تجاوز رژیم صدام علیه ایران، بسیج و تشجیع میکرد. آیتالله تسخیری در تأسیس مدارس حوزوی برای طلاب عربزبان در شهر قم و انتشار نخستین مجله برای کودکان مسلمان نیز نقش بینظیری داشت. فراموش نکنیم آن بزرگوار، خود از زندانیان و اخراجیان حزب بعث عراق بود. دشمنان اسلام درصدد بودند از پیشرفت امت اسلامی جلوگیری و مسلمانان را دچار جنگها و درگیریهای داخلی کنند تا در برابر بیگانگان تسلیم شود. آیتالله تسخیری به درستی متوجه خطر تفرقه بود و نهایت تلاشش را بهکار میگرفت که این اتفاق نیفتد. ایشان در برگزاری نشستها و کنفرانسهای وحدتگرا در جهان اسلام، نقش ممتازی داشت و طرحهای تقریبی درخشانی را نیز ارائه میداد. نزد علمای مذاهب مختلف اسلامی، بسیار محترم بود. آن بزرگوار همواره بر مشترکات ادیان از قبیل عدالت، حقوق بشر و ظلمستیزی تمرکز داشت و معتقد به گفتوگوی آیینها و مستحکمکردن پایههای ارتباط میان اندیشمندان دینی بود و برای تحقق صلح جهانی و تحکیم پایههای همزیستی میان پیروان مذاهب، فراوان کوشید....»
کلام و قلمی نافذ که پیام «تقریب» را به جهان اسلام رساند
دعوت کنندگان به اتحاد پیروان مذاهب اسلامی در دوران حاضر فراوان بودهاند. با این همه آیتالله تسخیری به لحاظ گستره تلاش در این مسیر، نسبت به همگنان خویش مزیت یافته است. این امر موجب شده وی در جهان اسلام، از شهرتی بسزا برخوردار گردد و بسا عالمان و اندیشمندان به مراوده با او مباهی باشند. حجتالاسلام سیدهاشم موسوی از اعضای حزب وحدت مسلمین پاکستان و امام جمعه شهر کویته، این موضوع را به شرح ذیل تحلیل کرده است:
«از نظر آیتالله تسخیری عالم دینی واقعی کسی است که برای وحدت و تقریب مذاهب اسلامی تلاش کند و دستکم نسبت به آن بیتفاوت نباشد. این نشان از دغدغه و دلسوزی آن عالم والامقام برای سرنوشت اسلام و مسلمانان دارد. دلیل نفوذ کلام آن بزرگوار نیز تلاش برای تحقق این آرمان مهم بود، زیرا وحدت عناصر مشترکالعقیده در دین، شعاری زیبا و گیراست که هر انسان موحدی را جذب میکند. بهویژه در دوره ما که اسلام دشمنان قسمخورده فراوانی دارد، این امر ضرورتی انکارناپذیر مینماید و کسی که این موضوع مهم و حیاتی را درک نکند، حتی اگر علم و دانش زیادی داشته باشد، علمش بیهوده است و حتی میتواند مضر باشد! آیتالله تسخیری از یاران دیرین حضرت امام خمینی (رضوانالله تعالی علیه) بود که حقیقتاً به شکل شبانهروزی، در راستای تحقق اهداف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تلاش میکرد، زیرا یکی از اهداف مهم امام، وحدت امت اسلامی بود. همانطور که اشاره کردم، آن بزرگوار نفوذ کلام زیادی داشت که ناشی از تلاش ایشان برای ایجاد تقریب مذاهب اسلامی بود، بنابراین عمده مخاطبان را جذب میکرد. علاوه بر این، ایشان با فقه پیامبر و خاندان گرامش آشنا و همواره زبانش به قرآن و معارف اهل بیت (ع) گویا بود. امتیاز مرحوم آیتالله تسخیری این بود که مجتهدی با حساسیتهای بالا بود و با اندیشه و تفکری عمیق، مشکلات را درک میکرد و با فعالیت در سطح بینالمللی، پیام تقریب را به گوش دنیا میرساند که نشان از اندیشه والا، قدرت اجتهاد و عظمت فکری او داشت. ایشان مجتهدی زمان آگاه، دارای احاطه به علوم قرآنی و علوم عقلی و نقلی بود. زحمات ایشان در زمینه تقریب مذاهب و اتحاد مسلمانان از سایر تلاشهایش برجستهتر است و مسلمانان باید بهطور عام و علما باید بهطور خاص، ایشان را الگو قرار بدهند و برای یکپارچگی مسلمانان و تقریب مذاهب بکوشند....»
هرگز به شیوهای صحبت نکرد که منتقد برآشوبد
بخش مهمی از توفیقات آیتالله تسخیری به مهارت وی در ایجاد گفتگوهای بیتنش بازمیگشت. او شرایط اعتقادی و فکری مخاطبان را درک مینمود، ظرفیتهای وجودی ایشان را میشناخت و از این روی، نهایتاً با آنان به توافق میرسید. امری که امروزه عالمان مذاهب اسلامی، جملگی بر آنند. مولوی اسحاق مدنی، عضو شورای عالی مجمع تقریب مذاهب اسلامی در گفتوشنودی اظهار داشته است:
«در دورهای که عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی شدم، مرحوم آیتالله تسخیری دبیرکل مجمع بود. پیشتر از آن نیز در برخی جلسات ایشان را میدیدم، اما با هم گفتگو نکرده بودیم. از آن پس آشنایی ما، حدوداً ۳۰ سال طول کشید و با هم در جلسات مختلفی حضور پیدا میکردیم و در سمینارهای داخلی و خارجی شرکت داشتیم. ایشان بسیار اخلاقمدار، نیکوسیرت، دوستداشتنی و وارسته بود. با وجود اینکه از نظر سطح عملی بسیار بالا بود، تواضع و فروتنی کمنظیری داشت. در مسائل و موضوعات مختلف تبحر داشت و با افراد گوناگون، مذاکره و گفتگو میکرد. ایشان عضو مجمع فقه اسلامی جده هم بود که علمای برگزیده سراسر جهان در آن شرکت میکردند و ایشان همواره با آمادگی کامل و دست پر، در آن جلسات حضور مییافت. همین خصوصیات موجب شده بود او در میان علمای برجسته جهان اسلام، از وجهه و احترامی خاص برخوردار باشد. آیتالله تسخیری در رفتار با علمای دیگر مذاهب اسلامی، فرد بسیار منصفی بود. با کمال احترام و تواضع، به سخنان طرف مقابل گوش میداد و با لحنی بسیار مؤدبانه سخن میگفت. هرگز به شیوهای صحبت نمیکرد که بهانه به دست منتقد بدهد، یا او را وادار به واکنش منفی کند. بسیار محترمانه و منصفانه حرف میزد و تلاش میکرد تا به موضوع وحدت خدشهای وارد نشود. در عین حال که به مبانی مذهبی خود بسیار معتقد بود، به دیگر مذاهب و علمای آن نیز نهایت احترام را میگذاشت و این از رموز موفقیتهایش بود. البته هر کسی غیر از معصومین ضعفهایی دارد، منتها مهم این است که ضعفهای بزرگ نداشته باشیم. مطرحکردن ضعفهای اندک ایشان، نهایت کملطفی به چنین شخصیت برجستهای است. باید به کمالات ایشان توجه کرد که قطعاً بر ضعفهایش غلبه داشت و اساساً همین نیز موجب شد در رساندن پیام خود به علمای دیگر مذاهب، توفیق داشته باشد....»
در روزهای بیماری نیز تکاپوی خویش را فرو ننهاد
مصلح وحدت آفرین دوران ما در دو دهه پایانی حیات خویش، بیماریهایی دشوار را تحمل میکرد. او با این همه از تکاپوی تقریب دست نشست و در چنین شرایطی نیز آن را فرو ننهاد. گاه با توانی اندک و بدنی کم رمق، در کنفرانسهای داخلی و خارجی شرکت میجست و حتی در آنها به ایراد سخن میپرداخت. حجتالاسلام طالب حسین خزرجی از مبلغان تشیع در کشور برزیل در این مورد چنین تحلیلی دارد:
«از نظر آیتالله تسخیری، تقریب مذاهب اسلامی حکم نماز و روزه را داشت و واجب بود! ایشان در عمل نیز به این باور پایبندی شدید نشان میداد. آن بزرگوار از لحاظ عقیده به این امر، به قدری محکم بود که اگر منصب کوچکی را دراینباره به وی میدادند، با تلاش خستگیناپذیر خویش آن جایگاه را ارتقا میداد. ایشان حرکت تقریبی را بر اساس شیوه اهلبیت (ع) پیش میبرد و به همین دلیل در کار خود توفیق داشت. من هرگز ایشان را خسته یا ناراحت ندیدم. بیتردید مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، مجمع جهانی اهلبیت (ع) و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ثمره سالها تلاش گسترده ایشان است. انسانی بسیار عالم، بافرهنگ، آگاه به زمان و نویسنده و مترجمی زبردست بود و آثار باقیمانده از او ذخیرهای ارزشمند برای اندیشمندان اسلامی است. با اینکه بدنش ضعیف بود، اما با همت والا کارهایش را پیش میبرد. به عنوان نمونه، حتی در موقعی که بیمار شد، مسائل مربوط به کشور برزیل را رها نکرد و با وجود دوری راه، به آنجا میآمد تا به مشکلات رسیدگی کند. گفتوگوی ادیان در مقایسه با تقریب مذاهب اسلامی، دامنه گستردهتری دارد. ایشان معتقد به تعامل با دیگر ادیان بود، زیرا همه را در انسانیت شریک میدانست. گفتوگوی ادیان آسمانی امر بسیار مهمی است، زیرا دوری پیروان ادیان مختلف از یکدیگر، تاکنون به بشر صدمات جبرانناپذیری زده است. پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) هم با مسیحیان و یهودیان گفتگو میکردند و این یک سنت پسندیده اسلامی است. از سوی دیگر دشمنان اسلام تلاش میکنند تا بین ادیان و مذاهب مختلف اختلاف بیندازند و آنها را تضعیف کنند....».
میراث «مصلح» را پاس بداریم
شاید مناسب باشد که ختام این نوشتار را به روایت اللهشکور باقرزاده شیخالاسلام و ریاست اداره مسلمانان قفقاز اختصاص دهیم. بیانات او به دلیل دیدگاهها و همچنین موقعیتی که در کشور آذربایجان دارد، میتواند نموداری از وسعت توفیق آیتالله تسخیری قلمداد شود:
«در نگاه کلی و از منظر آیتالله تسخیری، موانع تقریب زیاد نیستند، اما برای تقریب دلایل زیادی وجود دارند. ایشان تکیه بر ارزشهای مشترک در خلقت و باورها، اعتقاد به جوهره مشترک و کلان تمامی مذاهب اسلامی و نیز پاسخگویی نهایی همگان به پروردگار را از بسترهای مساعد برای تقریب مذاهب اسلامی قلمداد میکرد. رسومی که از نظر دین عمل به آنها واجب نیست، برداشتهای متفاوت از آیات و روایات و از همه مهمتر تعصبات خشک را نیز از موانع مهم تقریب میدانست. علاوه بر این برخی از افراد در میان نمایندگان مذاهب اسلامی، به دلیل تعصبات بیاساس یا نفوذ قدرتهای خارجی، از تقریب استقبالی گرم نمیکنند! درحالیکه انبیای الهی، مردم را به سوی رستگاری و نجات دعوت میکردند. در رویکرد تقریب مذاهب اسلامی، راه نجات بشر و حقوق او در برابر دیگران معلوم است. حضرت علی (ع) در نامه به مالک اشتر مینویسند: مردم دو دستهاند، گروهی برادر دینی تواند و گروهی در آفرینش با تو شریکاند. مرحوم تسخیری، همواره این عبارت را تکرار میکرد. واقعیت هم همین است که نقاط مشترک مسلمانان و مذاهب اسلامی که موجب وحدت میشوند، بسیار بیش از دلایلی هستند که آنان را از هم جدا میکنند. دشمنان اسلام و بدخواهان خارجی و داخلی آن همواره سعی کردهاند با تبعیض مذهبی، میان مسلمانان چنددستگی ایجاد کنند و ایدئولوژی و فرهنگ خود را رواج دهند که متأسفانه در بسیاری از زمینهها هم موفق شدهاند! علمای بزرگی، چون مرحوم آیتالله تسخیری با استناد به قرآن و روایات، همواره در سخنرانیهای خود سعی میکردند با تکیه بر ویژگیهای مشترک مسلمانان آنان را به وحدت دعوت کنند. ایشان معتقد بودند نمایندگان تمام ادیان آسمانی باید تلاش کنند تا حول مشترکات به همگرایی برسند، زیرا تنها در چنین شرایطی است که همه از یک زندگی آرام و همراه با صلح و ثبات بهرهمند خواهند شد....»